10.4K
زَنجانْ تلفظ یا زنگان مرکز استان زنجان و شهرستان زنجان در شمال غربی ایران که در منطقه آذربایجان واقع شدهاست؛ و براساس آمار منتش...
زَنجانْ تلفظ یا زنگان مرکز استان زنجان و شهرستان زنجان در شمال غربی ایران که در منطقه آذربایجان واقع شدهاست؛ و براساس آمار منتشر شده دارای ۴۳۰٬۸۷۱ نفرجمعیت در سال ۱۳۹۵ خورشیدی، بیستمین شهر کشور از لحاظ جمعیت محسوب میشود.
نام زنجان عربیشده واژه زنگان است. مردم منطقه هنوز هم تلفظ زنگان را به کار میبرند. شهر زنجان در دره زنجانچای (از شاخههای قزلاوزن قرار گرفته و سر راه شوسه و راهآهن تهران به تبریز میباشد. صنایع دستی از قبیل ورشوسازی و نقرهسازی و ملیله کاری و چاروقدوزی و چاقوسازی و فرشبافی (فرش زنجان) آن مشهور است.
زنجان از شمال به شهرستان طارم و خلخال و میانه و از مشرق به سلطانیه و طارم و از جنوب به خدابنده و ایجرود و از غرب به شهرستان ماهنشان محدود است و از سطح دریا ۱۶۶۳ متر ارتفاع دارد.
از جمله شرایطی که فلسفه وجودی شهر زنجان را در منطقه تبیین و توجیه مینماید، وجود راه ارتباطی فلات مرکزی ایران به منطقه آذربایجان در منطقه، حاکم بودن شرایط مناسب اوضاع توپوگرافی، وجود اراضی مسطح با شیب ۲٪ در منطقه کوهستانی و بالاخره لزوم مرکز مبادلاتی تولیدات کشاورزی و ارائه خدمات متقابل به روستاهای حوزه نفوذ به ویژه ایالات پنجگانه مستقر در منطقه بودهاست میرساند که این پدیده در شکلگیری شهر و محله بندی آن عامل تعیینکننده میباشد.
در مورد وجه تسمیه شهر زنجان تاکنون نظرات گوناگونی ازسوی پژوهشگران و نویسندگان ارائه شدهاست.
حمدالله مستوفی، تاریخنگار نامدار، بنیاد شهر زنجان را از اردشیر بابکان، سردودمان ساسانیان دانسته و نام نخستین این شهر را شهین ذکر کردهاست. ما’خذ و منبع مستوفی در مورد کلمه شهین که به زنگان اطلاق میگردیده مبهم است و تاکنون هیچ منبع موثق دیگری در این ارتباط اظهار نظر ننمودهاست. در لغتنامهٔ دهخدا هم در سرواژهٔ شهین چنین نوشته: «شهین نام شهر زنگان است و معرب آن زنجان باشد و گویند این شهر را اردشیر بابکان بنا کردهاست.». شهری بود بزرگ در میان ری و آذربایگان، و وجه تسمیه آن، مخفف زندگان یعنی اهل کتاب زند است، و زندیگان زنگان شده و دال او محذوف گردیده.
بیتی از حکیم زجاجی:
اسم دیگر شهرستان زنجان (خمسه) است. اطلاق این کلمه به منطقه در منابع و متون جغرافیایی از اواخر دوران قاجار ظاهر شده و در مورد وجه تسمیه آن دو نظر میتواند مطرح باشد. نظر نخستین ناظر بر استقرار طوایفی از ایلات پنجگانه در این منطقه است؛ و محتملا وجود منطقه ای به نام (خمسه) در استان فارس که بر مبنای استقرار پنج ایل نامگذاری شده بسود این نظریه است. در فرهنگ آنندراج ذیل کلمه زنگان چنین آمده " چون پنج بلوک بود آنرا خمسه گویند " لغت نامه دهخدا با تکرار مورد مزبور مینویسد (این شهرستان "زنجان" از پنج بلوک بنام بخش حرمه، بخش ابهر رود، بخش قیدار، بخش ماه نشان، بخش سردان …)
در این بخشبندی بخشهای ایجرود، زنجان رود، که جز’ خمسه اند سخنی به میان نیامده، لاجرم این نظریه با شک و تردید مواجه میگردد. اما بخشهای پنجگانه ابهر رود، خرا رود، زنجان رود، ایجرود، سجاس رود که بخشهای اصلی خمسه را تشکیل داده منبع و مرجع موثقی به وجه تسمیه آن میتواند باشد. کذر این نکته ضرورت دارد که منطقه بزینه رود معروف به قشلاقات افشار که هماکنون از توابع خمسه است تا اواخر دوران در حوزه ساسی ولایت کردستان بودهاست، بنابراین پنج بلوک بودن منطقه قطعی بنظر میرسد.
دایرةالمعارف مصاحب بر این اساس ذیل کلمه (خمسه) مینویسد: خمسه مخفف ولایات خمسه در جنوب آذربایخان و غرب قزوین کرسی آن زنجان و از شهرهای معروفش سلطانیه پنج بلوک عمده ای که این ناحیه به مناسبت آنها خمسه خوانده شدهاست عبارت بودند از ابهر رود، زنجانرود، ایجرود، د سجاس رود که حالیکه همگی جزو شهرستان زنجانند.
شهر تاریخی زنجان به لحاظ وجود مقاومتهای مردمی و منطقهای درمقابل سپاهیان اسلام از شهرهای دشوارگشا بودهاست، در سال ۲۴ هجری قمری به دست براء بن عازب سردار تخریب شده، که این محل خاستگاه اولیه بوده و در شمال شرقی شهر فعلی قرار داشتهاست. آثار و بقایای نخستین استقرار شهر که دراصطلاح کهندژ نامیده میشود تا سال ۱۳۰۰ خورشیدی پابرجا بوده و در جریان ساختمان (خیابان فرهنگ) تسطیح شدهاست. قبرستان شهر در حد جنوب شرقی محل استقرار و در داخل حد طبیعی سیلاب شرق شهر منطبق بر (خیابان امام) فعلی تا (فدائیان اسلام) بودهاست.
در احیاء مجدد و گسترش آن، در اوایل دوران اسلامی، شهر اندکی به طرف غرب استقرار نخستین، در ساحل چپ سیلاب قدیمی که امروزه منطبق بر خیابان استانداری است کشیده شد، برجستگی کهندژ این دوره در محله فعلی (نصرالله خان) بوده که در سال ۱۳۴۰ تسطیح و محل آن به دبیرستانهای دخترانه تبدیل شدهاست.
گسترش شهر در این دوره به طرف شرق محل مورد بحث که اراضی شهری قابل استفاده در شهرسازی بوده، امتداد یافت. حمدالله مستوفی درنزهة القلوب دور باروی شهر را ده هزار گام ذکر نموده که در حدود ۵/۴ کیلومتر است و از قلعه کنونی شهر اندکی بزرگتر بوده بهطوریکه دامنه استقرار تا حد سیلاب شرقی کشیده شدهاست. قول حمدالله مستوفی با یافتههای باستانشناسی مطابقت دارد چنانکه در اراضی شرقی خارج از دیوار قلعه، آثار قرن شش هجری قمری در عمق ۲ متری از کف معابر فعلی قرار گرفته و قابل رؤیت است.
کتاب صورالاقالیم از مزار اکابر و اولیای موجود در شهر، قبور شیخ اخی فرج زنگانی و استاد عبدالغفار سکاک و عیسی کاشانی را نام بردهاست.
این شهر برای بار دوم در پاییز سال ۶۲۸ هجری قمری در فتنه مغول تخریب شده و شدت آن به حدی بود که شهر برای مدتی از قید حیات ساقط شد. به ویژه انتخاب سلطانیه به پایتختی در دوران ایلخانی و گسترش شهر مزبور در ایام حکومت غازانخان و خدابنده و اولجایتو در اواخر قرن هفتم هجری قمری، به علت نزدیکی این دو شهر، در متروکه شدن شهر زنجان عامل تعیینکنندهای بود، به عبارت دیگر در تمام ایام شکوفایی شهر سلطانیه، شهر زنجان به حالت نیمه ویران باقی ماندهاست.
سلطانیه پس از برچیده شدن حکومت ایلخانی به قول دونالد ویلبر «به علت قرار نداشتن شهر در راستای راههای تجارتی و عدم وجود جاذبههای شهری در آن، سریعتر از آنچه که آباد شده بود، تخریب و متروک گردید». که خود دلیل قاطعی برای توسعه شهر زنجان بودهاست. این شهر مجدداً توسعه یافته و از طالع بد برای بار سوم در نیمه دوم قرن هشتم هجری قمری با یورش امیرتیمور گورکانی مواجه و پس از قتلعام اهالی بهطور کلی با خاک یکسان شد.
کلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا در دربار میرانشاه از نوادگان تیمور در نیمهٔ اول قرن نهم هجری در سفرنامهٔ خود، قسمت اعظم شهر زنجان را غیر مسکون و مخروبه ذکر نموده و حصار شهر را غیرقابل تعمیر دانسته و مینویسد: «در شب هنگام به محلی رسیدیم که به زنجان معروف است و بیشتر قسمتهای این شهر غیر مسکون است اما گویی که در گذشته این شهر یکی از بزرگترین شهرهای ایران بودهاست. این شهر در دشتی در میان دو کوه بلند که لخت و خالی از جنگل هستند قرار دارد. ما دیدیم که حصار شهر دیگر قابل تعمیر نیست اما در داخل حصار هنوز خانهها و مساجد بسیاری همچنان استوار و پابرجا بودند و در خیابانهای آن نهرهایی میگذشت اما همه اینها اینک خشک و بیآب هستند.»
شاردن جهانگرد فرانسوی که به سال ۱۶۷۲ میلادی از شهر زنجان بازدید نموده مینویسد: «هنوز در حوالی یک مایل و بیشتر، آثار و بازماندههای ویرانهای مشاهده میشود».
موارد دیگری از این مقولات بیانگر این حقیقت است که شهر زنجان تا اواخر قرن نهم هجری قمری غیر مسکون و مخروبه بودهاست. در دوران صفویه -که آرامش نسبی در منطقهها حاکم بودهاست- شهر تجدید بنا شده و مجدداً تکاپوی حیات در آن آغاز گردیدهاست. حال با توجه به گزارش سیاحان و جهانگردان و هم چنین مطالعهٔ متون تاریخی و بررسیهای باستانشناسی معلوم میشود علیرغم قدمت سه هزار ساله، کلیهٔ آثار فعلی و بافت شهری نسبتاً جدید است. به عبارت دیگر با عنایت به آنچه که اجمالاً بیان شد شهر زنجان در دورههای مختلف بر اثر هجوم دشمن تخریب و به مرور شهر جدید بر روی خرابههای قدیمی احیا شدهاست. منطقهٔ زنجان در برخی مقاطع تاریخی در منطقهٔ آذربایجان نیز دانسته شدهاست.
علت انطباق و احیای شهر در محل فعلی، معلول جاذبههای شهری-منطقهای از جمله وجود سفرههای آب زیرزمینی، استفاده مجدد از قنوات قدیمی، دسترسی و مورد استفاده قرار دادن زنجان چای، اوضاع توپوگرافی محلی و بالاخره عامل تعیینکنندهٔ استقرار شهر در سر راه تجاری و راهبردی فلات مرکزی ایران و ارتباط آن با آذربایجان و لزوم اتراق کاروانها، بازسازی شهر زنجان را منطبق بر خرابههای قدیمی، امری لازم و ضروری مینمودهاست.
شهر فعلی از دوران صفویه تکوین و توسعه پیدا کردهاست، خاستگاه اولیهٔ شهر در این دوره از تجدیدبنا، به لحاظ استفاده از امکانات و استعدادهای بالقوهٔ شهری و زیستی در حد نهایی اراضی شهری در جنوب، در ساحل راست رودخانهٔ زنجانرود قرار گرفتهاست. جهت توسعه و رشد شهری از نظر توپوگرافی و وجود اختلاف ارتفاع در ناحیهٔ جنوبی شهر و دارا بودن شیب نسبتاً تند تا کف رودخانهٔ زنجانرود که استقرارهای شهری را با مشکلات جدی مواجه میسازد، به طرف شمال امری اجباری و قطعی بودهاست. به هر حال گسترش شهر هنوز محدود به مسیلهای شرقی و غربی بوده که محل استقرار شهر به صورت دلتا نسبت به زنجانرود است.
با تحلیل و توجیه عوامل و عناصر شهری از قبیل قبرستانهای قدیمی و مناطقی تحت عنوان «کولوک» که تا امروز باقیمانده، شکلگیری و گسترش شهر را میتوان پیگیری و تبیین نمود قدیمیترین عنصر، متعلق به اواسط دوران صفویهاست که به نام کاروانسرای سنگی واقع در قسمت شرقی کهندژ در ورودی شهر به اسم دروازه همدان قراردارد. این کاروانسرا که هماکنون قسمت اعظم آن از میان رفته و به اداره اوقاف تبدیل شدهاست، یادگاری از دوران شاه عباس دوم است. بدین ترتیب قبل از احداث مجموعهٔ بازار زنجان در دوران آقا محمد خان قاجار(۱۲۰۰ هجری قمری)، میدانهای آهنگران و راسته دباغها با عنایت به نقش عملکردی شهر که در مقدمه بیان شد، از عناصر اصلی آن محسوب میشوند که این عناصر نسبت به شارستان مرکزیت دارد.
در دوران آقا محمد خان قاجار با توسعهٔ نسبی شهر در حد قلعهٔ فعلی که خود از مسیلهای طبیعی الهام گرفته، مجموعه بازار به مثابهٔ قطب واحد اقتصادی، خدماتی و فرهنگی منسجمترین عنصر شهری را به وجود آوردهاست و با عنایت به پدیدههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عملکردی، و… بهطوریکه در زندگی روزمره شهری نقش اساسی داشته باشد، محلهبندی شهر صورت گرفتهاست. در این دوره بهطور کلی شهر به سه منطقه تقسیم شده، نخست منطقه مرکزی شهر با جای گرفتن مراکز حکومتی، اداری و مذهبی در آن موجودیت یافته و فاقد اسم خاصی بودهاست. اراضی و محدثات واقع در شرق محدوده مرکزی در مجموعه بازار تحت عنوان یوخاریباش و افراد ساکن در این منطقه در کلیات با همین عنوان مشخص شده و از نظر اقتصادی (در اوایل دوران قاجار) از ظرفیت بالایی برخوردار بودهاند. اراضی و محدثات واقع در غرب محدوده مرکزی به نام اشاقهباش موسوم شدهاست.
در این تقسیمبندی هر یک از مناطق دوگانه (اشاقهباش و یوخاریباش) از نظر زندگی روزمره و مقررات اجتماعی، دارای امکانات فیزیکی و کالبدی دارای وحدت و هم آهنگی کامل است.
محلات از نام بانی مساجد و تکایا الهام گرفته یا با انتساب به صنف خاصی نامگذاری شدهاند. محلات قدیمی دارای عناصر شهری منسجمتری بوده و به عنوان مراکز محلهای نقش اساسی را در زندگی عمومی ایفا میکند. این محلات از نظر فیزیکی دارای الگوی خاصی است، بدین ترتیب که به عناصری از قبیل مسجد، تکیه، حمام، مراکز خرید روزانه، مراکز خدماتی، آب انبار، فضای مشاعی جهت انجام مراسم مذهبی، سنتی و تجمعهای عمومی و بالاخره محل بازیهای کودکانه مجهزند. بهطوریکه این مراکز تا امروز با حفظ عملکردهای نخستین در تکاپوی حیات در محلات نقش اساسی دارند. نمونههای بارز آن محلات دود قلی، مسجد یری پایین، نصرالله خان، محله زینبیه و محله قهرمان میباشند و تقریباً سایر محلات دارای چنین خصیصه بارز و روشناند که با گسترش تدریجی شهر نسبت به مرکزیت کهندژ و سپس مجموعه بازار با انسجام معقول و منطقی جای گرفتهاند. بهطور کلی ۱۸ محله در داخل قلعه و ۹ محله در خارج از قلعه تا اواخر دوران پهلوی ضمن گسترش تدریجی مستقر شدهاند.
روند گسترش تا اواخر دوران قاجار بسیار بطئی و در سطح قلعه به میزان ۱۸۵ هکتار بودهاست. از حد فاصل اواخر دوران قاجار تا اواخر دوران پهلوی با افزایش محلات خارج از قلعه، وسعت شهر به میزان تقریبی ۴۸۰ هکتار گسترش یافتهاست. شهر فعلی در مساحتی معادل ۱۲۵۷ هکتار مستقر شده که به استناد ضوابط طرح جامع مصوب پیشبینی شده در سال ۱۳۷۵ وسعت آن به میزان ۴۴۵۰ هکتار افزایش مییابد.
حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب (تألیف در ۷۴۰ق/۱۳۳۹م) زبان زنجان و مراغه و تالش گشتاسبی را پهلوی ذکر میکند و میگوید «زبانشان پهلوی به جیلانی بازبسته است» که منظور همان گویشهای گوناگون زبانهای تاتیتبار است.
امروزه زبان مردم زنجان ترکی آذربایجانی، با لهجه زنجانی است. و از لحاظ فرهنگی و زبانی به مانند سایر شهرهای آذربایجانینشین ایران بهشمار میروند. فارسی نیز در برخی خانوادهها رایج است. هماینک استفاده از لغات فارسی در مکالمات روزمره مردم منطقه مرسوم شده و مردم استان زنجان در ادارهها، مدارس و مکانهای عمومی به زبان فارسی و در مکالمههای روزمره و محلی به زبان ترکی صحبت میکنند. در مکالمات مردم منطقه ادارهها، مدارس و مکانهای عمومی به زبان فارسی و در مکالمههای روزمره به زبان ترکی لهجه زنجانی صحبت میکنند.
اهالی زنجان از شیعیان بهشمار میروند، و هر ساله دسته عزاداری حسینیه اعظم زنجان از خیابان فردوسی تا بلوار آزادی که فاصله چند کیلومتری است در هشتم محرم با قدمت بیش از یکصد ساله برگزار میشود که از نمادهای عزاداری و دینداری مردم زنجان است، که علاوه بر زنجان از سایر شهرهای داخلی و خارجی با جمعیت چندصد هزار نفری واقعه عاشورا را گرامی میدارند. حسینیه اعظم زنجان یکی از بزرگترین مراکز مذهبی جهان تشیع که روز هشتم محرم هر سال بزرگترین دسته عزاداری جهان را برگزار میکند که قدمتش به دوران قاجاریه میرسد که دومین قربانگاه جهان اسلام پس از منا در عربستان ونخستین قربانگاه جهان تشیع در زنجان نیز میباشد. جمعیت دسته عزاداری حسینیه اعظم بین ۵۰۰ هزار تا یک میلیون نفر میباشد. که به عنوان دهمین میراث معنوی کشور ثبت گردیدهاست. در صداوسیما، از دسته حسینیه اعظم زنجان به عنوان بزرگترین دسته عزاداری جهان نام میبرند. درحرکت دسته عزاداری حسینیه اعظم زنجان علاوه بر مردم زنجان افراد عالیرتبه کشوری و لشکری و مهمانان خارجی و همه ساله نذورات این حسینیه بیش از یک میلیارد تومان جمعآوری میشود بیشترین نذری که تقدیم حسینیه میشود احشام زنده و ذبح شده مقابل دسته عزاداری است، از زنجان با عنوان پایتخت شور و شعور حسینی نیز یاد میشود از سال ۸۳ خورشیدی که دسته عزاداری به صورت زنده و مستقیم از صدا و سیما پخش میشود شهرهای دیگر مانند اردبیل از عزاداری زنجانیها الگو برداری کردند.
نخستین مدرسه جدید زنجان، در سال ۱۲۸۵ خ. به دستور وزیر همایون غفاری، حاکم وقت زنجان و توسط علیمحمد فرهوشی (مترجم همایون) تأسیس شد. محل مدرسه در دارالحکومه شهر بود و بیشتر فرزندان اعیان و اشراف در آن مشغول به تحصیل بودند. معلمان مدرسه از میان طلاب علوم دینی انتخاب شده بودند و روشهای نوین تدریس به آنان آموزش داده شده بود. مدرسه یکسال پس از رفتن وزیر همایون منحل شد. در سال ۱۳۲۷ هـ. ق آقا میرزا احمد زنجانی مدرسهای تأسیس کرد. در سال ۱۲۹۲ خ. مترجم همایون بار دیگر به زنجان بازگشت و با کمک اسعدالدوله ذوالفقاری، «مدرسه اسعدیه» را تأسیس کرد. در روزگار تصدی مترجم همایون بر اداره فرهنگ زنجان (۱۲۹۵ تا ۱۳۰۱ خ) مدارس متعددی دایر شد که از آن میان «مدرسه توفیقی» همچنان پابرجاست.
نخستین دبستان دخترانه زنجان موسوم به «دبستان بنات» در سال ۱۳۰۰ خ. توسط عالیه سنجیده تأسیس شد و نخستین دبیرستان دخترانه به نام «دبیرستان آزرم» در سال ۱۳۱۴ شمسی به دست بانو مصداقی دایر گشت.
بر اساس آمارهای ارائه شده، هماکنون این استان دارای ۲۲۱۱ مدرسه است که ۸۳۷۵ کلاس درس در آنها دایر میباشد و همچنین تعداد کل دانش آموزان برابر ۱۷۴۰۵۳ نفر بوده که از این تعداد ۸۲۳۰۷نفر دانش آموز دختر و ۹۱۷۴۶ نفر دانشآموزان پسر را شامل میشود.
نخستین کتابخانهٔ زنجان به دستور سلطان محمد خدابنده در سلطانیه تأسیس شد. این کتابخانه حاوی نسخههای ارزشمندی به زبان عربی بود که در قطع بزرگ با حروف سیاه و طلایی نگارش یافته بودند. به احتمال زیاد عرفا و فقهای نامدار زنجان در قرون بعدی، صاحب کتابخانههای نفیس شخصی بودهاند که اکنون نشانی از آن در دست نیست. امیر محسن زنجانی (فوت ۱۱۴۸ هـ. ق) صاحب کتابخانه معتبر و نفیسی بودهاست که در حمله افغانها به ایران دچار آتشسوزی و نابودی گردیدهاست.
کتابخانه شیخ فضلالله شیخ الاسلام زنجانی (قرن ۱۳ هـ. ق) حاوی نسخههایی از قرن ۱۱ هـ. ق بوده و میرزا ابوعبدالله زنجانی (علامه زنجانی) کتابخانهای شامل پنجاه هزار جلد کتب و رسائل فلسفی داشته{تعدادی از کتابها در کتابخانه شخصی فرزندانشان دکتر لطف اله ضیایی و دکتر محمد صادق ضیایی} که از جمله آثار موجود در آن سعدالسعود تألیف ابن طاووس (فوت ۶۶۴ هـ. ق) به خط خود مؤلف بودهاست. در این کتابخانه هشت رساله نیز به خط بابا افضل کاشانی (قرن ۷ هـ. ق) موجود بودهاست.
کتابخانه مسجد چهلستون زنجان در سال ۱۲۸۴ هـ. ق به دست ملا علی زنجانی تأسیس شد که به نوعی نخستین کتابخانه عمومی شهر نیز بهشمار میرود.
«کتابخانه سهروردی»، نخستین کتابخانه عمومی زنجان به سبک جدید، در سال ۱۳۴۱ هـ. ق (۱۳۰۱ خورشیدی) تأسیس شد که تا سال ۱۳۷۰ خورشیدی دارای مجموعهای در حدود ۱۹۰۰۰ جلد کتاب بود. از کتابخانههای دیگر شهر میتوان به کتابخانه مسجد سید اشاره کرد که توسط آیتالله سید عزالدین محمد حسینی زنجانی برای استفاده طلاب علوم دینی بنا شده و شامل تعدادی نسخ نفیس خطی است.
چشمه آبگرم طبیعی وننق در ۳۰ کیلومتری شهر زنجان نرسیده به ارمغانخانه در روستای وننق
سد گاوازنگ
سد تهم در جاده زنجان به چورزق طارم
سد حسن ابدال
سد گلابر در ایجرود روستای گلابر
سد خلیفه لو خرمدره
سد کینه ورس ابهر
سد تالوار
تیپ ۲۱۶ مستقل زرهی
سپاه انصار المهدی (عج) زنجان
مرسومترین سوغاتی زنجان چاقو و چاروق (نوعی کفش زنانه ایران باستان) و فرش زنجان (با طرحی معروف به ریز ماهی) و ملیلهکاری است. صنایع دستی زنجان عبارتند از:
اولین نشریه زنجان به دست میرزا عیسی قانونخواه (ناصرالمله) با عنوان پروین خمسه منتشر شد. این نشریه سه روز در هفته با قطع بزرگ در چهار صفحه منتشر میشد. سه صفحه به اعلانات ثبتی و یک صفحه به سرمقاله و اخبار خارجی و داخلی اختصاص داده شده بود. انتشار این نشریه پس از شش سال در ۱۳۱۵ با فوت ناصرالمله پایان یافت. پس وقفهای یک دههای در انتشار مطبوعات محلی، هفتهنامه آذر به مدیریت منوچهر سعیدوزیری آغاز به کار کرد. این نشریه که همزمان با قدرت گرفتن فرقه دموکرات آذربایجان انتشار مییافت، خود را ارگان کمیته ولایت زنجان و زیر مجموعه فرقه دموکرات معرفی میکرد. آذر پس از یک سال انتشار پیش از آزادسازی زنجان توسط ارتش ملی، تعطیل شد. در اواخر دهه بیست نشریات متعددی در زنجان انتشار مییافتند که اغلب حامی سیاستهای محمد مصدق بودند و به همین سبب جز یکی، انتشار باقی آنها پس از کودتای ۲۸ مرداد متوقف شد.
پس از انقلاب اسلامی، چندین عنوان نشریه در زنجان به چاپ رسید که از آن میان میتوان به هفتهنامه پیام زنجان اشاره کرد که از سال ۱۳۶۷ انتشار مییابد و پرسابقهترین نشریه زنجان محسوب میشود و نیز از هفتهنامه امید زنجان نام برد که اولین نشریه محلی زنجان بود که توانست مخاطبانی در استانها دیگر از جمله تهران و آذربایجان بیابد.
در این میان، هفتهنامه بهار زنجان به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی رحمتاله بیگدلی - عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان و اکنون عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی - به دو زبان ترکی و فارسی در استان زنجان منتشر میشد که از پرمخاطبترین نشریات استان بود. این هفتهنامه به دلیل انتشار عین کلمات موهن منصور ارضی علیه مشایی در مهرماه ۸۹ توقیف و سپس به دلیل آنچه «انتشار مطالب خلاف عفت عمومی و توهین به مقامات کشور» اعلام شد، همچنین به دلیل اصرار بر تخلفات به استناد تبصره ۲ ماده ۶ و تبصره ماده ۱۱ قانون مطبوعات، لغو مجوز گردید. مدیرمسئول این نشریه همزمان با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، مجوز هفتهنامه «بهار رحمت» را دریافت کرد که در انتشار مرتب آن توفیقی نداشت. در سال ۱۳۹۰ پانزده نشریه (سه روزنامه و دوازده هفتهنامه و ماه نامه) در زنجان منتشر میشدهاست که برخی از آنها عبارتند از:
هفته نامه بایرام به زبان ترکی منتشر میشود.
در طول این سالها، نشریات زنجان بستر مناسبی برای رشد فعالین مطبوعات این استان بودهاست، از جمله این افراد باید به رضا میرکریمی اشاره کرد که فعالیت هنری خود را به عنوان گرافیست در هفتهنامه پیام زنجان آغاز کرد.
الگو:راهآهن در ایران