معرفی و اطلاعات کامل شهر شهرستان خداآفرین

12.6K

شهرستان خداآفرین

شهرستان خداآفرین یکی از شهرستان‌های استان آذربایجان شرقی است، که با وسعت ۱۵۲۵ کیلومتر مربع ۳٫۳ درصد مساحت استان را شامل می‌شود و از سمت شمال با کشور ج...

با سلام خدمت شما بیننده گرامی ! اطلاعات نمایشی در زیر از ویکی پدیا جمع آوری شده و ممکن است قدیمی یا صحیح نباشند. لطفا با نشر صحیح اطلاعات ما را یاری کنید.

معرفی شهر شهرستان خداآفرین

شهرستان خداآفرین

شهرستان خداآفرین یکی از شهرستان‌های استان آذربایجان شرقی است، که با وسعت ۱۵۲۵ کیلومتر مربع ۳٫۳ درصد مساحت استان را شامل می‌شود و از سمت شمال با کشور جمهوری آذربایجان جمهوری آذربایجان، از سمت شرق با استان اردبیل، از سمت غرب با شهرستان جلفا و از سمت جنوب با شهرستان‌های کلیبر و ورزقان هم‌مرز است. مرکز شهرستان، شهر خمارلو است. این شهرستان از ۳ بخش مرکزی، گرمادوز و منجوان تشکیل یافته‌است. جمعیت شهرستان در سال ۱۳۸۵ خورشیدی بالغ بر ۳۵٬۷۶۴ نفر بوده که دومین شهرستان کم‌جمعیت استان به‌شمار می‌رود. از این تعداد، ۱۰٬۰۳۴ نفر در بخش مرکزی، ۱۲٬۷۳۷ نفر در بخش گرمادوز و ۱۲٬۹۹۳ نفر در بخش منجوان ساکن بوده‌اند.

تاریخچه

نخستین بار حمدالله مستوفی در نیمه قرن هشتم هجری به نام خدا آفرین اشاره می‌کند، زنگیان چند پاره ده است و اکنون داخل مردانقم، پل خدا آفرین بر آب ارس در آن حدود است. بکر ابن عبدالله صاحب رسول‌الله سالی الله علیه و سلم ساخت در سنه خمس عشر هجری. در زمان جنگ‌های ایران و روسیه بخش مهمی از مردم شهرستان زندگی عشایری داشتند. عشایر ارسباران قسمت عمده‌ای از جنگاوران قشون ایران را تأمین می‌کردند و به همان نسبت نیز صدمات جنگ را متحمل می‌شدند. شهرستان خداآفرین، بعلت قرار گرفتن در خت مقدم، بشدت آسیب دید. برای نمایش بیچارگی اهالی شهرستان در اوایل قرن نوزدهم گزارشی از یک دیپلمات انگلیسی را در اینجا می‌آوریم: رابرت میگان خمارلو را چنین توصیف می‌کند،... روستای خمارلو، در دامنه کوه‌های شیبدار قرار گرفته‌است. منازل ساکنین در شیب کنده شده‌اند به نحوی که خانه‌ها فقط یک دیوار گلی دارند که در آن دریچه‌ای ۳–۴ فوت مربعی نقش پنجره را دارد و چند تکه تخته پاره شکسته به جای در نصب شده‌است… ساکنین فقیرترین مردمی بودند که تاکنون دیده‌ام. مردان و زنان کهنه‌ای به تن کرده بودند و کودکان تا هفت ساله لخت بودند. آن‌ها تعداد کمی گوسفند و بز، و ذخیره‌ای کافی انگور داشتند که به خوبی تا زمستان نگاه داشته بودند…

طبق نوشته لغتنامه دهخدا، به نقل از جلد چهارم فرهنگ جغرفیایی ایران، در اواخر دهه بیست خداآفرین یکی از بخش‌های ششگانهٔ شهرستان تبریز بود. بخش خداآفرین از دو دهستان بشرح زیر تشکیل شده بود: دهستان کیوان شامل ۴۰ آبادی و دارای ۴۹۶۹ تن سکنه و دهستان منجوان حاوی ۶۳ آبادی و دارای ۸۴۶۴ تن سکنه. محل بخشداری خداآفرین در آبادی عربشاه خان و ادارهٔ مرزبانی و نمایندهٔ آمار در آبادی خمارلو قرار داشتند. بعد از آن، تا سال ۱۳۴۵ خدا آفرین یکی از بخش‌های اهر ارسباران بود. با وجود استقرار پاسگاه ژاندارمری در خمارلو، مرکزیت غیررسمی منطقه روستای عباس‌آباد بود چرا که هم روحانی سرشناس و سر دفتر اسناد رسمی و هم عاشق رسول قربانی آنجا ساکن بودند. کشیدن جاده شوسه در امتداد ارس و تأسیس شهرستان کلیبر درست بعد از انقلابٔ بر اهمیت خمارلو افزود.

خداآفرین تا سال ۱۳۹۰ بخشی از شهرستان کلیبر بود و در این سال از آن جدا شد. قسمت‌هایی از دیزمار شرقی که سابقاً تابع دیزمار ارسباران بمرکزیت خاروانا بودند ضمیمه بخش منجوان شده‌است. مابقی دیزمار شرقی بین بخش مرکزی ورزقان و بخش سیه رود تقسیم شده‌است.

اقتصاد

پیش از انقلاب اسلامی خدا آفرین، که در آن زمان دهستانی از شهرستان کلیبر بود، اقتصاد پویایی داشت. تولید محصولات زراعی در مزارع حاصلخیز کناره‌های ارس بیشتر از نیاز محلی بود. در طی فصل زمستان دامپروران وابسته به تیر ه‌های مختلف عشایر ارسباران از این اراضی به عنوان قشلاق استفاده می‌کردنند. در مناطق ییلاقی دامپروری رواج داشت و مازاد محصول برای فروش به اهر فرستاده می‌شد. از سال‌های بعد از وقایع فرقه دمکرات آذربایجان، به دنبال مهاجرت دسته جمعی ساکنین ارمنی منطقه به تهران، مسافرت جوانان برای کارگری فصلی به تهران و تبریز آغاز شده بود. برخی از همین کارگران به تدریج به پیمانکاران ساختمانی تبدیل شده و در شهرهای بزرگ مستقر شده بودند. در اواسط دهه پنجاه تقریباً تمام مردان جوان نصف سال را در تهران می‌گذراندند. تغییرات آب و هوایی و کشت دیم در زمین‌های شیب دار باعث فرسایش شدید خاک شده و بهره‌وری را به تدریج کاهش داد. مردم مجبورشدند بخش عمده درآمد خود را از کارگری فصلی در تهران تأمین کنند. در دوره بی نظمی‌های اول انقلاب بخش مهمی از اهالی شهرستان در زمین‌های شمال شرق تهران خانه ساختند. به این ترتیب جمعیت شهرستان به نحو قابل ملاحظه‌ای پایین آمد. از اواخر دهه ۶۰ دولت مرکزی سختگیری بر سخت و سازهای غیرقانونی در اطراف تهران کنار گذاشت. این کار به مهاجرت گسترده اهالی شهرستان به حاشیه تهران منجر شد. مهاجرین عموماً در کارهای ساختمانی، مخصوصاً نقاشی ساختمان، مشغول شدند.

از اواسط دهه هشتاد به بعد، به دلایلی که چندان مشخص نیستند، برخی از مهاجرین سابق به روستاها بازگشته و به ساخت ویلا و خانه‌های مدرن اقدام کردند. اینکار باعث رونق اقتصاد شهرستان شده‌است. به علاوه، اخیراً خیل عظیم مهاجرین سابق برای گذران تعطیلات تابستانی به منطقهٔ بر می‌گردند. این کار به نحوی صنعت گردشگری را توسعه خوهد داد. احتمال می‌رود بزودی گردشگری اساس اقتصاد شهرستان را تشکیل دهد.

در سال‌های اخیر، زنبور داری به صورت یک شغل سودآور درآمده‌است. از کانون‌های اصلی زنبور داری می‌توان روستای مردانقم را نام برد.

با افتتاح سد خدا آفرین قدم اصلی در توسعه کلان منطقه برداشته شده‌است. اخیراً جاده ترانزیتی کلیبر--جانانلو، به طول ۴۰ کیلومتر، افتتاح شده‌است و، انتظار می‌رود، در ارتقاء اقتصاد محل نقش اصلی داشته باشد. از طرف دیگر قرار گرفتن بخشی از منطقه آزاد تجاری-صنعتی ارس در جانانلو به رشد اقتصادی شهرستان کمک خواهد کرد.

شاخص‌های فرهنگی

دین

اکثریت مردم پیرو مذهب شیعه دوازده‌امامی هستند. آخرین فرد ارمنی منطقه در سال ۱۳۵۵ از دنیا رفت. تعداد قابل توجّهی از اهالی پیروان اهل حق (گوران در زبان آذری) هستند. همه گوران‌ها در اصل متعلق به طایفه شاملو هستند. این طایفه یکی از ارکان عمدهٔ قزلباش‌ها در عهد شاه اسماعیل بود.

زبان

زبان گفتاری مردم زبان ترکی آذربایجانی است که متعلق به شاخه غربی گره جنوبی - غربی (اغوز) خانواده زبان‌های ترکی می‌باشد. اغلب مردم، بعلاوه، با زبان فارسی آشنایی دارند. تا اوایل دهه پنجاه شمسی، اهالی مسن چهار روستا (چای کندی، کلاسر، خوینرود، ارزین) قادر با مکالمه به زبان تاتی بودند. در مناطق کوهستانی، به دلیل مشکل انتقال مکالمه، تکامل زبان صوتی امری رایج است. تا پیش از گسترش تلفن همراه، در ارسباران بیشتر مردان و پسران قادر به ارتباط مؤثر دوردست با صوت زدن بودند. امروزه، زبان صوتی عمدتاً به تقلید آلات موسیقی منحصر شده‌است و شنیدن اجرای استادانه موسیقی عاشقی با صوت در سراسر منطقه اتفاقی عادی است.

موسیقی عاشقی به مثابه هویت فرهنگی شهرستان

سنت عاشقی در فرهنگ ترکی آناتولی، آذربایجان و ایران در عقاید شمنی ترکان قدیم ریشه دارد. عاشقهای قدیم با لغاتی مانند بخشی، دده (روحانی) و اوزان نامیده شده‌اند. انتقال شفاهی فرهنگ، ترویج ارزش‌ها و سننن فرهنگی از جمله وظایف این صنف بود. ٔبر اساس حماسه نامه دده قورقود ریشه عاشق‌ها حد اقل به قرن هفتم میلادی می‌رسد. کتاب دده قورقود شامل ۱۲ داستان راجع به دوران مهاجرت اوغوزها، قبیله‌ای صحرا گرد از ترکان، از آسیای میانه به ترکیه و آذربایجان است. طبیعی است که موسیقی عاشقی در طی این مهاجرت و درگیری‌های مربوطه با ساکنین اولیه سرزمین‌های اشغال شده تکامل یافت. با این حال هسته اولیه موسیقی، یعنی توصیف حماسی زندگیٔ تا عصر حاضر حفظ شده‌است. برای مثال یکی از آواز هاچنین شروع می‌شود:

اوجالاجاق ینه داغلار،

قاینایاجاق یوزبولاغلار،

ینه باردان ائیله جک باخچالاردا

گوی بوداخلار

من بو دنیادا اولمایاندا

کیم دئیر بیتمه میش قالاجک نغمه م.

(باز هم قله‌ها به اوج‌ها می‌بالند و چشمه‌های خنک از اعماق می‌جوشند باز هم چون تگرگ و شاخه‌های تر سبز از وزن بار آبدار خم می‌شوند باز که می‌گوید؟ که می‌گوید سرودهای من ناتمام می‌مانند)

در طی سده اخیر به دلیل نفوذ فرهنگ غربی وبی توجّهی به فرهنگ آذربایجانی در دوران سلسله پهلوی موسیقی عاشیقی به قهقرا رفت. بنا بر نوشته ایلهان باشگوز (İlhan Başgöz)، که در اواخر دهه چهل از عاشیقلر قهوهخانه سی تبریز دیدن کرده، تقریباً همه مشتریان قهوه‌خانه مسافرین روستایی بودند. به دنبال استقلال جمهوری آذربایجان و تسامح فرهنگی دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی یک رنسانس فرهنگی در میان آذری‌ها شکل گرفت. در نتیجه، موقعیت عاشق‌ها، به مثابه حافظان فرهنگ، به شدت تقویت شد. از طرفی دیگر، دولت ایران با فرستادن عاشق‌ها به تورهای جهانی در ترویج این هنر نقش سازنده‌ای داشته‌است به نظر می‌آید که اکثر موسیقی عاشیقهای مطرح معاصر از شهرستان خدا آفرین آمده‌اند. از این دیدگاه می‌توان سهم مثبت شهرستان را در هویت فرهنگی اهالی آذربایجان مقیاس کرد.

ورنی

حاصل اوج هنر قالیبافی در آذربایجان بافت ورنی است، که در قره باغ خلق شده و در طی مراودات فرهنگی وارد منطقه ارسباران شده‌است. ورنی نوعی گلیم یک رو یا گلیم فرش نما بدون پرز است که به سبک پود پیچی یعنی گذراندن پود اصلی از تار و پیچش نخ خامه به دور نخ‌های تار شکل گرفته و نقش می‌پذیرد. طرح کلی ورنی از سه جز حاشیه، متن، و ترنج (göl به معنی حوض) تشکیل شده‌است. دختران و زنان عشایر ارسباران، ورنی را، اغلب در اتاق نشیمن خانواده، بدون مراجعه به نقشه می‌بافند. در طرح تزیینی ورنی، اشکال ساده شده آهو، خروس، مار، پرندگان، گوسفند، شتر، گرگ، عقاب، در فرمی مشابه طرح سفالها، مورد استفاده قرار می‌گیرد. سمبل دکوری ویژه طرح‌ها، عنصر S است، که گاهی در فرمی شبیه S یا ۵ نمایش داده می‌شود. این عنصر در فرهنگ کوچ نشینان مفهوم اژدها را القا می‌کند. ورنی بافی، علاوه بر اهمیت هنری، منبع درآمد قابل ملاحظه‌ای برای عشایر است.

جاذبه‌های گردشگری

چنان‌که در بالا گفته شد، علائم زیادی وجود دارد دال بر آنکه صنعت گردشگری به رکن اصلی اقتصاد شهرستان تبدیل می‌شود. علیرغم ضعف زیرساختها، منابع اصلی گردشگری، یعنی اماکن تاریخی و عوامل محیط زیستی متنوع، به وفور در سطح شهرستان پراکنده‌اند. از سال ۱۳۸۸، در اواخر مهر ماه هر سال، جشنواره انار در مردانقم برگزار می‌شود. جاذبه اصلی این جشنواره اجرای موسیقی عاشقی توسط عاشقهای معروف منطقه است. در اخبار منتشره اغلب بر جنبه‌های جذب گردشگری این جشنواره‌ها تأکید می‌شود.

گردشگری زیستی

قسمتی از منطقه ذخیره‌گاه زیست‌کره ارسباران در شهرستان خداآفرین قرار دارد. زیست کره ارسباران علاوه بر آن که تحت تأثیر اقلیم مدیترانه‌ای است درشعاع اثر اقلیم‌های خزری و قفقازی نیز قرار دارد و به دلیل وجود اختلاف ارتفاع زیاد، از آب و هوا و اقلیم‌های متنوعی بر خوردار است. میانگین بارش سالانه در ایستگاه هواشناسی کلیبر در یک دوره ۲۰ ساله، ۴۶۱ میلی‌متر بود. بارندگی نسبتاً زیاد در این منطقه، که بیشتر به صورت برف است، و تبخیر کم آن باعث شده تا جویبارهای زیادی از کوهستان‌های مرتفع آن سرچشمه گرفته و به داخل رود ارس وارد شوند.

از نظر جغرافیایی گیاهی ارسباران محل برخورد سه اقلیم مختلف خزری، قفقازی و مدیترانه‌ای است. شکل ظاهری و توزیع پوشش گیاهی ارسباران قانونمندی خاصی دارد، بدین ترتیب که دامنه‌های جنوبی اصولاً پوشیده از مرتع است و جنگل عمدتاً در دامنه‌های شمالی و بین ارتفاعات ۸۰۰ متر تا حدود ۲۲۰ متر مشاهده می‌شود و مناطقی با ارتفاع بیشتر از ۲۲۰۰ متر و کمتر از ۸۰۰ متر مرتعی است. در پارک ملی ارسباران ۲۲۰ گونه پرنده، ۳۸ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۴۸گونه پستاندار (نظیر کل و بز، گراز، خرس قهوه‌ای، گرگ، «وشق» (سیاه‌گوش) و «پلنگ») و ۲۲ گونه ماهی شناخته شده‌است. در این میان جنگل‌های بلوط «ممرز» به همراه گونه‌هایی چون «کیکم»، «سماق»، «زرشک»، «انار وحشی»، سیب و گلابی وحشی، تمشک وزغال‌اخته معرف مناطق جنگلی متراکم با اقلیم مرطوب، حکایت از غنای جنگلی این منطقه می‌کنند. قارچ دنبلان در بیشه‌های ساحل رود ارس، مخصوصاً در نزدیکی‌های روستای دریلو به وفور یافت می‌شود.

آثار تاریخی و اماکن دیدنی

  • قصر وینق: روستای وینق مرکز دهستان منجوان است. در ورودی ده بر بلندی کوهی که به رود ارس و قسمت قره باغ و راه اصلی کنار ارس تسلط دارد خرابه‌های قلعه وینه به چشم می‌خورد. قصر باشکوه کانتور متعلق به ارمنی ثروتمندی به نام طومانیانس بوده (دوران قاجاریه) که محل نگهداری غلات و احشام و همچنین محل زندگی در اتاق‌های متعدد به چشم می‌خورد. قصر کانتور در دو طبقه و از سنگ‌های تراشیده شده به شکل مربع ساخته شده‌است. تاریخ ساخت یا تعمیر آن در سر درب ورودی سال ۱۹۰۷ میلادی را نشان می‌دهد. ساختمان این بنا شباهت زیادی به کلیسای سنت استپانوس در جلفا دارد و بی شک قسمتی از ساختمان به عنوان کلیسا کاربری داشته‌است.
  • پل خداآفرین: یکی از آثار قدیمی و مهم شهرستان پل‌های قدیمی و تاریخی خداآفرین می‌باشد. در نزدیکی شهرخمارلو دو پل قدیمی به چشم می‌خورد که یکی خراب شده ولی دیگری تعمیر شده‌است و هنوز هم برای پیاده قابل استفاده است. طول پل سالم ۱۶۰متر است که ۱۲۰ متر متعلق به ایران و ۴۰ متر متعلق به جمهوری آذربایجان است. محل پل‌ها تنگ‌ترین معابر رود ارس می‌باشد که بستر سنگی دارد ولی سایر جاهای محل عبور رود آهکی و نرم است که در آن زمان برای ساختن پل توانایی و امکانات نداشتند.
  • قصر آینالو: از دیگر جاذبه‌های تاریخی و مهم و جذاب شهرستان قصر آینالو می‌باشد. این قصر در ته یکی از دره‌ها در روستای آینالو قرار دارد این قصر به ثروتمند معروف ارمنی دوران قاجاریه (طومانیاس) بوده‌است. از ساختمان با عظمت آن امروزه چیزهای زیادی باقی نمانده‌است. بنای نیمه سالم و باقی‌مانده این عمارت که در جهت شمال جنوب ساخته شده‌است در حدود ۱۲*۲۰ متر می‌باشد که قسمت جنوبی آن از در اصلی تا جنوب ۵/۶ متر می‌باشد این ساختمان ۳ طبقه یعنی (قسمت جنوبی) سه طبقه ولی بقیه ساختمان‌ها ۲ طبقه می‌باشد. نامگذاری این قصر به نام آئینه لوبه خاطر سقف فلزی و درخشندگی بیش از حد آن بوده و چون مردم برای اولین بار شاهد این چنین سقفی می‌شدند آن را آئینه لو نامیدند
  • ییلاق‌ها: ییلاق‌های متعدد در مناطق کوهستانی علاوه بر زیبایی طبیعی‌شان فرصت مناسبی برای مشاهده فرهنگ عشایری فراهم می‌کنند. چپرلی و آغداش از دیدنی‌ترین ییلاق‌ها هستند.
  • زیارتگاه‌ها: تعداد زیادی زیارتگاه در روستاهای شهرستان پراکنده‌اند. این اماکن در حالت کلیٔ بر چسب امامزاده ندارند و وجه تقدس آن‌ها اغلب واضح نیست. برای مثال از نام زیارتگاه بابا سیف الدین، در نزدیکی روستای گرمناب، و همچنین زیارتگاه سید ابراهیم واقع در روستای ابراهیم سمی نام برد. جالب آنکه در اکثر موارد حتی نشانه‌ای از قبر در محل زیارتگاه دیده نمی‌شود. لیست ناقص زیارتگاه‌های معروفتر در سایت‌های اینترنتی منتشر شده‌است.

چهره‌های شاخص

  • کریم پاشا بهادری، در ۱۳۰۵ ش در تبریز متولد شد. پدرش محمد بهادری فرزند حاج کریم خان عمده مالک ارسباران و نماینده مجلس بود. در اسفند ۱۳۴۳ حسنعلی منصور به نخست‌وزیری برگزیده شد و بهادری مدیر کل دفتر نخست‌وزیر شد. امیرعباس هویدا در ۱۳۴۳ او را به معاونت نخست‌وزیر منصوب نمود و سرانجام در سال ۱۳۴۶ رئیس دفتر فرح پهلوی شد و در ۱۳۵۵ در آخرین ترمیم کابینه هویدا، به وزارت اطلاعات منصوب گردید. او، به خاطر روابط ویژه‌اش با فرح، در سیاست ایران نقش مؤثری داشت.
  • اسدلله خان محمد خانلوعشایری، رئیس ایل محمد خانلو و آخرین نماینده کلیبر در مجلس شورای ملی از چهره‌های با نفوذ رژیم سلطنتی بود و به همین خاطر جزٔ فهرست ۳۳۵ نفره‌ای بود که طبق گزارش روزنامه اطلاعات در روز یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ اموالشان مصادره شد.
  • میر صمد خان، پسرش میر حسن خان و نوه‌اش چنگیز خان میر احمدی در اوضاع سیاسی منطقه نقش داشته‌اند.
  • حکیم ابوالقاسم نباتی از شاعران به نام ارسباران است که در روستای اوشتبین چشم به دنیا گشوده‌است.
  • بهمن زمانی معلمی بود در روستای طوعلی که به خاطر سیاسی کردن مرگ صمد بهرنگی از طریق سرودن ترانه معروف آراز آراز خان آراز معروف است. شعر معروف دیگر بهمن قره‌داغ نام دارد.
  • از شاعران دیگر معاصر می‌توان از ستار گل محمدی و محمد گل محمدی نام برد. محمد گل محمدی شعری معروف تحت عنوان قاراداغ اؤلکه‌سینین گؤر نئجه دیوانه‌سی ام سروده‌است. عسگر سلطانی (متوفی ۱۳۹۰)، از شاعران معاصر منطقه ارسباران است. نمونه‌ای از اشعار جالب او، با تیتر «قرآن»، در گلایه از بی‌هویتی نسل جدید است. حسین رضاپور یوسفلو «راضی» را تخلص خود برگزیده است.آی ائللر، با مطلع بیردردیم وارقولاق آسین آی ائللر، از ساخته‌های معروف او است.
  • اهالی شهرستان خدا آفرین در حفظ و توسعه موسیقی عاشقی نقش عمده‌ای داشته‌است. از عاشق‌های مهم معاصر می‌توان عاشق رسول قربانی (متولّد روستای عباس‌آباد) و عاشق چنگیز مهدی پور (متولد روستای وینق) را نام برد. عاشیق رسول قربانی که اکنون با عنوان «دده» در بین عاشق‌ها شناخته می‌شود، در سال ۱۳۱۲ در روستای عباس‌آباد به دنیا آمد. وی فعالیت در عرصه موسیقی عاشیقی را از سال ۱۳۳۰ آغاز کرد و از سال ۱۳۴۳ در رادیو به اجرای موسیقی پرداخت. عاشیق رسول قربانی از سال ۱۳۶۴ در جشنواره‌های مختلف موسیقی محلی داخلی حضور یافته و همچنین در فستیوال‌های خارجی در بیش از ۱۵ کشور جهان (فرانسه، آلمان، هلند، انگلستان، ژاپن، چین، چک، اسلواکی، اتریش، استرالیا، جمهوری آذربایجان (باکو)، مجارستان، یوگسلاوی، ترکیه و…) روی صحنه رفته‌است. عاشیق رسول نشان هنری تبریز را دریافت کرده‌است. قرار است جشن بزرگدشت هشتاد سالگی عاشیق رسول قربانی در فرهنگسری نیاوران برگزار شود.
  • عاشیق عبدالعلی نوری در سال ۱۳۱۸ در روستای جانانلو به دنیا آمد. بیش از ۵۰ سال فعالیت هنری در زمینه موسیقی عاشیقی داشت و به خاطر داشتن صدای دل‌انگیز قبل و بعد از انقلاب اسلامی دارای شهرت فراوانی بود. او بعد از انقلاب توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بسیاری از فستیوال‌های داخلی و خارجی شرکت کرده و مقام‌های قابل توجهی به‌دست‌آورد. او در خرداد ۱۳۸۲ دار فانی را وداع گفت.
  • عاشیق حسن اسکندری در سال ۱۳۲۴ در روستای اوزوم‌کاللا به دنیا آمد. از سال ۱۳۳۵ در تبریز به فرشبافی مشغول شّد و از سال ۱۳۴۳ در تهران به نانوائی پرداخت. در سال ۱۳۴۸ به تبریز بازگشته و هنر عاسیقی را پیشه کرد. از سال ۱۳۵۵ کنسرت‌های عاشیق حسن در دانشگاه‌های ایران پا می‌گیرد و تاکنون هم ادامه دارد. گروه عاشیق حسن در جشنواره موسیقی آوینیون فرانسه در ۱۳۷۰ به عنوان گروه برگزیده شناخته شد. او در ۱۳۷۵ به عنوان بهترین تنظیم‌کننده برنامه‌های موسیقی رادیو و تلویزیون و در ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به عنوان بهترین خواننده و تنظیم‌کننده برای تولیدات رادیو و تلویزیون انتخاب شد. عاشیق حسن به همراه عاشیق رسول نشان تبریز را دریافت کرده‌است.

منابع

 ایران

خاطرات شما از سفر به شهرستان خداآفرین نگارش خاطره

خاطره خود را برای دیگران بنویسید تا اگر کسی دوست داشت به این شهر سفر کند.
برای نوشتن خاطره ابتدا ثبت نام کنید.