استان سیستان و بلوچستان پس از استان کرمان به عنوان دومین استان پهناور کشور در جنوب شرقی ایران واقع است. این استان با حدود ۱۸۰٬۷۲۶ کیلومتر مربع وسعت کمابیش اندازه کشور سوریه بزرگی دارد و بیش از ۱۱ درصد وسعت ایران را دربرمیگیرد. سیستان شامل زابل و هامون و هیرمند و نیمروز و زهک است که البته بخش بزرگ سیستان قدیم در افغانستان بوده که هماکنون جز خاک افغانستان میباشد دو شهرستان زاهدان خاش و میرجاوه نیز جزو مناطق سرحد امروزی میباشند و مکران دربرگیرنده بقیه شهرها از ایرانشهر تا چابهار میباشد،البته بخش بزرگی از سیستان و بلوچستان بر اساس قرارداد گلدسمید از ایران جدا شد و تا مدتها به نام بلوچستان انگلیس شناخته میشد،ولی در حال حاضر تحت عنوان ایالت بلوچستان بخشی از پاکستان است.
سیستان به مردم منطقه ای(سکاها) گفته میشد که در اطراف رود هیرمند ساکن بودند و بخشی از سیستان در افغانستان امروزی است که قبلا جزو ایران بودهاست(ادامه رود هیرمند و بخش اعظم ان در افغانستان است) و بخشی دیگر در شهرستان زابل .
بلوچها (مکاها)قومی دیگر بودند با فرهنگ متفاوت از سکاها در مکران ساکن بودند. که بعدها مکران به بلوچستان تغییر نام یافت.
سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان دارد و تنها استان ایران است که با پاکستان مرز مشترک دارد و همچنین به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخوردار است
مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای سیستانی و بلوچ میباشد که سیستانی ها به زبان زبان فارسی با لحجه سیستانی حرف می زنند و پیرو دین اسلام با مذهبتشیع میباشند و بلوچ ها به گویش بلوچی صحبت میکنند و پیرو اسلام و مذهب تسنن میباشند. این استان بیشتر آب و هوای گرم و خشک دارد اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژهای برخوردار است و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز در این استان پهناور به چشم میخورد.
زاهدان مرکز این استان از طریق راهآهن با میرجاوه و پاکستان ارتباط دارد و از سوی کرمان هم به راهآهن سراسری ایران متصل است.
استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و دارا بودن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوههای استوایی و گرمسیری) و همچنین جاذبههای فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوقالعادهای برای توسعه و آبادانی برخوردار است
در برخی نقاط استان افراد برای دستیابی به آب باید حدود ۴ کیلومتر راه طی کنند تا بتوانند از آب شرب استفاده کنند.
پیشینه
دلیل نامگذاری سیستان
سیستان که صورت تغییر یافته سجستان یا سکستان است به معنای سرزمین قوم سکا است . قوم سکا حدود 2500 سال ق. م. به نواحی حاشیه رودخانه هیرمند آمدند. بعداز هجوم سکاها به این منطقه نام قبلی زرنج یا زرنگ به سکستان تغییر یافت.
. .
پیش از اسلام
درشهرستان سراوان، تپه ای سنگی وجود دارد که مردم محلی از قدیم به آن کوه مهرگان میگویند و از اجداد خود نقل میکنند که درروزهای معین مردمی بالای این تپه اتش می افروختند ومراسم نیایش اهورامزدا به جای می اوردند در محدوده آن نیز سنگ نگارههایی یافت میشود که مربوط به دوران شکار وقبل از پیدایش زبان میباشد . اکثر اثار تاریخی پیش از اسلام از بین رفتهاند و خرابههایی از ان هنوز زنده مانده است
سیستان و بلوچستان از دو ناحیه سیستان (زاهدان و شهرهای شمال استان) و بلوچستان امروزی (ایرانشهر تا چابهار) تشکیل شدهاست. سرزمین اساطیری سیستان که قسمت شمالی استان را در برمی گیرد، در کتاب اوستا، یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه فردوسی میباشد. تاریخ نگاران سیستان را به گرشاسب، یکی از نوادگان کیومرث نسبت دادهاند. نام سیستان از نام اقوام آریایی «سکا» اخذ شدهاست. «سکاها» در حدود سال 2500 قبل از میلاد، سیستان را به تصرف خود درآورده و در پهنه آن استقرار یافتهاند.
«نیمروز» نام دیگر سیستان است. همچنین بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطورهای ایران چون زال، سام و رستم نسبت دادهاند. زمانی سیستان جزو متعلقات دولت ساسانی بهشمار میآمد که به دست اردشیر بابکان فتح شد و در سال ۲۳ هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند.
اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام، «یعقوب لیث» صفاری بود. همچنین یعقوب لیث صفاری پس از شکست اعراب زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور اعلام کرد بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یک، مدتی در این سرزمین فرمان راندهاند.
سرزمین سیستان دارای مکانهای باستانی و دیدنی فراوانیست مانند کوه خواجه که نام دیگر آن به زبان پهلوی (اوشیدا) است و به معنای کوه ابدی است. این کوه تنها بلندی دشت سیستان است و مورد تقدس زرتشتیان هم قرار دارد زیرا آنان بر این باورند که پیامبر دین زرتشت از آنجا ظهور میکند. کوه خواجه از سه سلسله زمانی در خود آثاری بجا دارد از سه سلسله اشکانیان ساسانیان و حکومتهای اسلامی بعد از آن.
سرزمین مکران که یونانیها آن را «گدروزیا» نامیدهاند. در زمان قدیم در سرزمین مکران باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمهای پدید آمد که به مرور زمان به مکران تبدیل شد.
در فرهنگ معین دربارهٔ قوم بلوج آمدهاست: «قومی صحرانشین و مقیم مکران، طوایف خارجی در آن ناحیه نسبتا نفوذ نکرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نمودهاند. آنان زبان خاص خود را دارند که به مکرانی معروف است در تپههای مکران آثاری به دست آمدهاست که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد میرساند.
در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عربها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفتها و جنگهای مردم مکران با وی، سرانجام این سرزمین را ترک کرد در سال سیصد و چهار هجری قمری، سرزمین مکران به وسیله دیلمیان فتح گردید.
در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه مکران نیز توسط آنها اشغال و تابع کرمان شد بعد از حکومت نادر، مکران اسماً جزو ایران بود، اما حکومت مرکزی تسلط کاملی بر آن نداشت. [۱]
پس از اسلام
از زمان ساسانیان به بعد مکران در حکومتهای بسیاری جزیی از ایران محسوب میشد تا اینکه با دخالت بریتانیا در قرن نوزدهم میلادی نام مکران به بلوچستان تغییر پیدا کرد و عملاً به دو بخش غربی و شرقی تقسیم شد. از این به بعد بلوچستان امروزی (مکران) مانند سایر ایالتها و ولایتهای کشور حکومت خانی داشت تا در سال ۱۳۰۷ ه.ش. پس از شکست دوستمحمدخان بارکزایی آخرین حاکم بلوچستان قدرت حکومت مرکزی در این بخش کشور تثبیت شد.
شعر وصف مکران
شعری از عبدالله روانبد :
جغرافیای استان
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود ۱۸۰٬۷۲۶ کیلومتر مربع، پس از استان کرمان دومین استان پهناور ایران میباشد، که با قرار گرفتن در بین ۲۵ درجه و ۳ دقیقه تا ۳۱ درجه و ۲۷ دقیقه عرض شمالی از خط استوا و ۵۸ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۶۳ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ، از نظر جمعیتی از کمتراکمترین استانهای کشور است.
استان سیستان و بلوچستان از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب به دریای عمان و از مغرب به استانهای کرمان و هرمزگان محدود میشود.
شمال استان، برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند، که بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان در مواقع پرآبی را در خویش جای دادهاست. کوه خواجه تنها پشتهٔ بلندی میباشد که در شمال استان خود نمایی نموده و نزد اهالی از قداستی خاص برخوردار است. دشت سیستان که در گروه اقلیم بیابانی میانه قرار دارد، بارشی کمتر از ۶۵ میلیمتر را در سال دریافت میکند و میزان تبخیر در آن به بیش از ۵۰۰۰ میلیمتر میرسد. این شرایط در مجموع باعث خشکی فیزیکی شدید محیط بوده و در سالهایی که میزان ورودی آب رودخانه هیرمند کاهش مییابد، خشکسالیهای مخرب توسعه پیدا میکند. شریان حیاتی منطقه یعنی هیرمند نوسانات سالیانه قابل ملاحظهای را نشان میدهد. وزش بادهای ۱۲۰ روزه که از اواخر بهار تا پایان تابستان میوزد در تشدید نیاز و خشکی محیط مؤثر است.
بلوچستان با وسعت زیاد و آب و هوای متنوع اش را با دریای عمان گره زدهاست. این وادی دارای طبیعتی کوهستانی میباشد. مناطق جنوبی بلوچستان ( مکران )با توجه به مجاورت با دریای عمان و بهرهگیری از بادهای موسمی اقلیم متفاوتی دارند. بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن از مشخصههای اساسی اقلیم منطقه است . با توجه به پایین بودن بارش و عدم وجود منابع برفی کوهستانی اکثر جریانات رودخانهای، موقتی و فصلی بوده و در بخش وسیعی از بلوچستان منابع محدود آبهای زیر زمینی تنها امکانات تأمین آب بهشمار میآیند. وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ۳۹۴۱ متر ارتفاع در شمال بلوچستان مرکزی، شرایط اقلیمی متنوع و جالبی را فراهم آوردهاست . با توجه به دوره آماری ۱۳۷۵–۱۳۵۹ میانگین بارش سالیانه استان ۸/۱۳۹ میلیمتر و میانگین دمای سالیانه ۶/۲۲ درجه سانتی گراد، میباشد .
موقعیت جغرافیایی سیستان و بلوچستان
تقسیمات کشوری
این استان براساس آخرین تغییرات شامل ۲۰ شهرستان است که شامل زاهدان - زابل - زهک - نیمروز - هامون - هیرمند - میرجاوه - ایرانشهر - چابهار - خاش - دلگان - زابلی (مهرستان) - سراوان - سرباز - سیب سوران - فنوج - قصرقند - کنارک - نیک شهر و بمپور میباشد.
همچنین این استان پهناور از ۴۳ بخش و ۳۶ شهر تشکیل گردیدهاست. بزرگترین و پرجمعیتترین شهر استان زاهدان با بیش از ۵۶۷ هزار نفر جمعیت میباشد و کم جمعیتترین شهر این استان شهر کوچک سرباز است که فقط ۱۰۴۷ نفر جمعیت دارد.
در سال ۱۳۷۸ خورشیدی ۹۹ درصد شهرهای سیستان و بلوچستان از شبکه لولهکشی و آب آشامیدنی سالم بهرهمند بودند.
تاریخچه
در دوران قاجار استان فعلی و بخشهایی از مناطق در خراسان جنوبی، کرمان و هرمزگان به عنوان ایالات سیستان شناخته میشد. در سال ١٣٠٧ مناطق به ۴ بخش در قسمت جنوبی خراسان، کرمان، هرمزگان و استان کنونی سیستان و بلوچستان تقسیم شدند. ده سال بعد از تبدیل واژه ایالت به استان یعنی در سال ۱۳۲۶ حوزه سیستان تحت نام "فرمانداری کل سیستان " به مرکزیت زاهدان و ۳ فرمانداری تحت تابعه بود.»«. .
شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان
شهرستانهای نیمروز و هامون در شمال استان سیستان و بلوچستان، شهرستان میر جاوه در مرکز و شهرستان قصر قند در جنوب استان سیستان و بلوچستان واقعشدهاند. شهرستان هامون با مرکزیت شهر محمدآباد و شهرستان نیمروز با مرکزیت ادیمی فعالیت دارند.
لباس محلی قوم استان
لباس محلی در استان قدمتی چندین هزار ساله دارد و بر میگردد به اقلیم و آب و هوای سیستان که حالت گرم و خشک دارد لباسشان را هم از قدیمالایام بیشتر برهمین اساس انتخاب کردهاند. پوشاک و لباس سیستانی نیز میتواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبارشناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس سیستانی ، لباسی است که در یک منطقه جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بودهاست. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخشهایی از بخشهایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و… از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را در آنها مشاهده میکنیم. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس سیستانی به دلیل ریشههای مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است.این لباس شامل شلوار بزرگ وگشاد وبسیار پرچین (شلوارپارتی) وپیراهنی تا زانواست.
قدمت چندین سالهٔ لباس سیستان کی سبب شدهاست تا این لباس به بهترین و زیباترین شکل به نسل فعلی مردم سیستان برسد به طوریکه این لباس هماکنون توسط اکثر مردم حتی مهاجران بلوچ پوشیده میشود .
لباس محلی سیستان
لباس اصیل سیستانی نشان از تمدن و اصالت چندین هزار ساله مردم سیستان دارد و از قسمتهای متفاوتی تشکیل شده است.
قسمتی از لباس مردم سیستان و نوعی کت است که به علت دوام و هزینه بسیار بالا آن را تا چند نسل به تن میکردند. این کت امروزه مشابه ژاکتهایی است که مردان مورد استفاده قرار میدهند و از پشم رنگ خورده بافته میشود.
قبا نوعی دیگر از لباس و تنپوش مردانه بلندی است که در زمستان میپوشیدند و یقه آن گرد و بدون برگردان بود و معمولاً لبه بلندی داشت و با سنجاق تزئینی باز و بسته میشد و جلو سینه و سر آستین را برای زیبایی بیشتر براق دوزی میکردند.
در سیستان از همان دوران کودکی کلاه بر سر میگذاشتند و آنرا در زمستان و تابستان مورد استفاده قرار میدادند و به طور کلی مردان هرگز سر برهنه ظاهر نمیشدند. کلاهی که مردان در خانه به هنگام استراحت به سر میگذاشتند عرقچین نام داشت که از جنس پارچه نخی بود.
مردان سیستانی برای پوشش سر خود از سربندی به نام لنگته استفاده میکردند. این سربند مشابه عمامه است اما به شکل عمامه روحانیون آنرا بر سر نمیپیچند بلکه یک سر آن را لای سربند و سر دیگر آن را رها میکنند و عرق چین، کلاه دست بافی است که معمولاً سفید بوده و آن را زیر لنگته بر سر میکنند.
چل تریز پیراهن گشاد و پرچینی است که قد آن تا میان ساق پا میرسد. آستین آن از دو تکه و یک مرغک تشکیل میشود و مچدار است، برای گشادی دامن آن از ترکهای راسته و گود استفاده میکنند.
شلوار پرچینی که لیفهای برگردان دارد از دو ساق و یک میان ساق فراخ تشکیل شده است، شلوار بوسیله بندهای بومی که توسط خود مردم منطقه بافته میشود بر روی بدن استوار میگردد که برای دوخت آن شش تا هشت متر پارچه نیازمند است.
پیراهن معمول که مردم نیز بر تن میکردند از گذشته تاکنون دستخوش تغییر و تحول شده است. پیراهن مردان سیستان در گذشته راسته، گشاد و جادار دوخته میشد.
جلیقه و باسکت نیز مکمل لباس سیستان بوده، نیم تنهای که در اصطلاح محلی به آن باسکت میگویند و جلیقه را نیز از نمد و گاه ابریشم تهیه میکردند که مردم سیستان به پوشیدن باسکت علاقهمند هستند و در حال حاضر نیز آن را بر تن میکنند. .
گویش بلوچی
زبان بلوچی از شاخه شمال غربی زبان های ایرانی است که از شمال غرب هندوستان یعنی ایالات گجرات و اوتار پرادش _ ایالات بلوچستان ، سند ، پنجاب و خیبرپختونخواه در پاکستان _ هرات در افغانستان _ منطقه مرو در ترکمنستان _ استانهای سیستان و بلوچستان ، هرمزگان ، فارس ، کرمان ، خراسان و گلستان در ایران _ عمان _ امارات _ قطر_آلمان_چین_مالزی_سنگاپور_کانادا_قطب جنوب رواج دارد . زبان بلوچی الفبای فارسی دارد و خویشاوندی نزدیک به زبان کردی و زبان گیلگی دارد .
بسیاری از کلمات آن از واژههای پارسی باستان است و نحوه اتصال آن و بیان آن با زبان فارسی امروزه فرق دارد .زبان شناسان آن را در رده زبانها ی پارتی در ایران باستان ( پهلوی ) قرار میدهند که خویشاوندی نزدیکی به کردی-گیلکی وتاتی دارد.
پژوهشگران با مطالعه زبان بلوچی و لهجههای آن چندین تقسیمبندی ارائه کردهاند. ویلهلم گیگر زبان بلوچی را به دو لهجه اصلی تقسیم کرده و بلوچی شمالی (سرحدی) و بلوچی جنوبی (مکرانی) نامید. وی همچنین بلوچی جنوبی را به گروههای شرقی و غربی و بلوچی شمالی را به گروههای شمالی و جنوبی تقسیم کرد. گیگر برای نشان دادن تفاوت لغوی لهجهها به این واقعیت اشاره میکند که بلوچی جنوبی به میزان بالایی از زبانهای هندی همسایه لغت اقتباس میکند در حالیکه بلوچی شمالی بیشتر دارای لغات اقتباس شده با ریشه فارسی میباشد. (ترجمه و نقل از جهانی (۸۹))
یکی دیگر از محققان لهجههای بلوچی «سر جرج گریرسون» میباشد. او لهجههای بلوچی را به شرقی و غربی تقسیم کرد. وی معتقد بود که بلوچی غربی در محدوده حکومتی بریتانیا دارای سه لهجه میباشد و آنهارا بر اساس منطقه عمدهای که در آن صحبت میشوند، لهجه کراچی karلči، کیچی kیči و پنجگوری panjguri نامید.
جوزف الفنبین در کتاب «زبان بلوچی، لهجهشناسی با متن» زبان بلوچی را به شش لهجه تقسیم میکند که عبارتند از:
- لهجههای تپههای شرقی
- لهجه رخشان
- پنجگوری
- لهجه سراوان
- لهجه کیچی
- لهجه لتونی (لاشاری)
- لهجههای ساحلی ا
فرهنگ لغت بلوچی :
تا کنون اقدامات زیادی در راستای حفظ زبان بلوچی توسط اندیشمندان بلوچ صورت گرفتهاست که نظایر آن تألیف چندین کتاب واژه نامه بلوچی نظیر : بلوچی لبزءبلد تألیف جان محمد دشتی چاپ کوئته ، بلوچی لبزءبلد تألیف اسحاق خاموش چاپ کوئته ، فرهنگ بلوچی _ پارسی تألیف عبدالغفور جهاندیده چاپ تهران ، فرهنگ لغت بلوچی _ بلوچی تألیف سید ظهور شاه هاشمی چاپ کراچی و چند مورد دیگر به چاپ رسیده است .
گویش سیستانی
گویش سیستانی یکی از گویشهای مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم میکنند. این گویش هماکنون به صورت عمده در منطقه زاهدان، زهک، هیرمند، نیمروز، زابل ایران، نیمروز و فراه، زابل، قندهار، هرات، افغانستان، و دشت گرگان. خراسان جنوبی و خراسان رضوی جاری میباشد.
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشته خراسانی و فراتر از آن با لهجههای مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژههای مشترک بسیار با بلوچی دارد.
گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویشهای سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کردهاست.
گونههای زبانی
چهار گونه فرعی میتوان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونههای زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی میشود.
زمینشناسی
زیرپهنه مکران
زیرپهنه مکران شامل کوههای خاوری - باختری است که از جنوب گودال جازموریان تا ساحل دریای عمان را زیرپوشش دارد. در زیر پهنه مکران – همانند زیر پهنه زاهدان – خاش – سراوان، پی سنگ ناحیه از نوع پوستههای اقیانوسی است که با توالی ضخیمی ارنهشتههای شبه فلیشی کرتاسه بالائی- الیگوسن و ردیفهای مولاسی میوسن- پلیوسن پوشیده شدهاست. در یک راستای شمال به جنوب سن سنگها کاهش مییابد. درحاشیه شمالی مکران مجموعههای افیولیتی کرتاسه بالو در حاشیه دریای عمان ردیفهای سست و کم سیمان مولاس پلیوسن و پادگانههای دریائی کواترنر قراردارند. با توجه پراکنش واحدهای سنگی چنین بهنظر میرسد که از زمان کرتاسه به بعد- به لحاظ گوناگون- دریا به سمت جنوب عقب نشسته و رسوبهای جوانتری از خود برجای گذاشته است. از نگاه ساختاری زیر پهنه مکران مجموعهای از منشورهای فزاینده است که در شکلگیری آن فرورانش پوسته اقیانوسی عمان به سمت شمال (زیرمکران) نقش اساسی داشتهاست. به همین لحاظ ساختارها روند خاوری- باختری دارند و بهطور عموم محدود به گسلهای راندگی طولی باشیب به سمت شمال - شمال خاورند. پدیده فرو رانش عمان به زیرمکران هنوز پایا است به همین دلیل ویژگیهای زمینشناسی مکران بسیار شاخص بوده و مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران دانش زمینشناسی است.
زیرپهنه جازموریان
یک فرونشست تکتونیکی است که درجنوب آتشفشان بزمان و شمال کوههای بشاگرد و همچنین ارتفاعات خاور ایرانشهر حاوی رسوبهای سیلتی- رسی که بر این فرونشست تخلیه میشوند. به همین رو بخش بیشتر فرونشست جازموریان با نهشتههای آبرفتی جوان پوشیده شدهاند. در حاشیه جنوبی از نوع برخان است.
از نگاه زمینشناسی، درگذشته جازموریان حاشیه جنوبی بلوک صحرائی لوت تصور میشد ولی بررسیهای ژئوفیزیک هوائی نشانگر آن است که در این ناحیه پی سنگ از نوع پوسته اقیانوسی است و لذا به نظر میرسد که فرونشست جازموریان به واقع گودال پیش کمانی منشورهای فزاینده مکران است. چنین فرونشست هائی در بسیاری از زونهای فرورانش دنیا وجود دارد که گاه دارای ذخایر هیدروکربور در خور توجهاند.
محیط زیست
گونههای جانوری سیستان و بلوچستان
پایگاه جامع اطلاعات گردشگری استانسیستان و بلوچستان سیستان و بلوچستان وجود مناطق بکر گونههای کمیاب و منحصر به فرد نظر جانورشناسان و علاقهمندان به طبیعت را به خود جلب کردهاست. صدها گونه جانوری شامل ۳۴۰ گونه پرنده، ۶۴ گونه پستاندار و حدود ۱۱۰ گونه خزنده و دوزیست به همراه صدها گونه ماهیان آب شیرین و شور در این استان گزارش و شناسایی شدهاست. در حال حاضر گونههای جانوری از قبیل خرس سیاه بلوچستان (به بلوچی مم) ، پلنگ، گربه شنی، سگ آبی، سنجاب بلوچی ،قوچ و میش، کل و بز و جبیر به همراه پستانداران دریایی و پرندگان همچون عقاب، شاهینها، هوبره، پلیکان خاکستری، زاغ بور و تمساح پوزه کوتاه رودخانه سرباز (به بلوچی گاندو)، لاکپشتهای خشکزی و آبزی به همراه بزمجه بنگال هم در گروه خزندگان جانوران حمایت شدهاستان هستند. [۲]
مناطق حفاظت شده سیستان و بلوچستان
زیستگاههای گونههای جانوری و گیاهی استان در قالب ۱۱ منطقه حفاظت شده توسط محیط بانان محافظت دائم میشود و بیش از یک میلیون و ۳۴۴ هزار و ۳۷۵ هکتار معادل ۷۳ درصد از کل مساحت سیستان و بلوچستان منطقه حفاظت شدهاست. به منظور حفاظت از گونههای زیستی جانوری و گیاهی سیستان و بلوچستان طرح مناطق چهارگانه حفاظت شده زیر نظر اداره کل حفاظت محیط زیست استان به اجرا درآمدهاست. مناطق چهارگانه حفاظت شدهاستان شامل مناطق حفاظت شده جانوری با وسعت بیش از ۷۵۸ هزار هکتار، مناطق حفاظت شده جنگلی با وسعت ۱۲۶ هزار و ۳۶۵ هکتار، مناطق شکار ممنوع با وسعت نزدیک به ۴۶۰ هزار هکتار و آثار طبیعی ملی با وسعت ۱۰ هکتار میشود.
مناطق حفاظت شده گاندو، جنگلی شیله، جنگلی بیرک و جنگلی پوزک، مناطق شکار ممنوع بزمان، بلبل آب نصرت آباد، مک سرخ و پزم، پناهگاه حیات وحش هامون، آثار طبیعی و ملی تفتان و پیرگل خاش ۱۱ منطقه حفاظت شدهاستان را تشکیل میدهد
. تمساح پوزه کوتاه، سنجاب بلوچی، خرس سیاه، بز، قوچ، میش، جبیر، آهو و گربه جنگلی از شاخصترین گونههای پستانداران و جیرفتی، دراج، زاغ بور، گیلانشاه خالدار، پلیکان خاکستری، بحری، بالابان، هما، عقاب طلایی و عقاب ماهیگیر از مهمترین گونههای پرندگان شناسایی شده در مناطق حفاظت شده سیستان و بلوچستان هستند.
تمساح پوزه کوتاه( به بلوچی گاندو ) ازمعدود تمساحهای در معرض انقراض دنیاست که تنها گونه کمی از ان به جای ماندهاست که درمحدوده جنوب بلوچستان و رودخانه سرباز و همچنین در کشور هند یافت میشود.
پلنگ ایرانی از راسته گوشتخواران و تیره گربه سانان بزرگ با بدن دراز و باریک، دستها و پاهای قوی، پنجهها و ناخنهای بزرگ، گوشهایی کوتاه و دم دراز است براساس شواهد به دست آمده عمده زیستگاه این گربه سان درارتفاعات منطقه حفاظت شده بیرک درمحدوده اطرف شهرستان سراوان است که توسط کارشناسان محیط زیست تصویربرداری شد
منابع طبیعی
وسعت استان و تنوع آب و هوایی، موجب بروز تنوع در پوشش گیاهی و غنای منابع طبیعی تجدید شونده گردیدهاست. جنگلهای حرا طبعی در گواتر بلوچستان بینظیر میباشد همچنین جنگلهای حرا دست کاشت در خورها و مناطق مساعد سواحل کنارک و چابهار مانند خور راشدی گالک در کنارک و خور تیس در چابهار از دیگر ویژگیهای این منطقه میباشد؛ و انجیر معابد یکی از کهنسالترین درختان کشور بوده که در لیپار چابهار واقع است. حدود ۵۵ درصد از کل مساحت استان معادل ۱۰٬۲۵۰٬۰۰۰ هکتار را مراتع دربرگرفتهاست که ۳۰۰ هزار هکتار مراتع خوب، ۷۵۰ هزار هکتار مراتع متوسط و ۲/۹ میلیون هکتار مراتع فقیر و خیلی فقیر میباشد. در استان بیش از ۱۲۰۰ گونه گیاهی که حدود ۷۰ گونه آن دارای ارزش دارویی و صنعتی میباشد شناخته شدهاست. از جمله میتوان گونههای کهور، کنار، بنه، بادام، جش و گز روغن را نام برد. مساحت جنگلهای استان که عمدتاً نیمه متراکم و کمتراکم هستند قریب به یک میلیون هکتار میباشد. همچنین حدود ۳/۶ میلیون هکتار را بیابان و شنزار دربر گرفتهاست. از مهمترین قابلیتهای بیابانهای ساحلی استان میتوان به چشماندازهای بدیع و زیبا در مناطق ساحلی شهرستان کنارک بالاخص منطقه درک را اشاره نمود که یک ظرفیت بسیار خوب در زمینه صنعت طبیعت گردی و گردشگری میباشد.
آب و هوا
استان سیستان و بلوچستان از لحاظ طبقهبندی اقلیمی درناحیه اقلیمی بیابانی و خشک میباشد.
در یک تقسیمبندی کلی میتوان گفت مناطق ایرانشهر، زابل و باهوکلات، آب و هوای بیابانی و مناطق زاهدان، خاش، سراوان و چابهار، آب و هوای نیمه بیابانی و ناحیه کوهستانی بم پشت در جنوب سراوان و امتداد آن به طرف مشرق تا کوههای بشاگرد، آب و هوای نیمه بیابانی معتدل دارند. اقلیم مشرق ارتفاعات و فلاتهای مرتفع و کم وسعت میان آن، نیمه بیابانی با زمستانهای سرد است.
میزان نزولات در مناطق مختلف معمولاً بین ۱۳۰–۷۰ میلیمتر میباشد. در سال بارندگی گاه موجب ایجاد سیل و خسارت شدید میگردد ولی در صورت مهار سیلابها امکان توسعه کشت افزایش مییابد.
در تابستان حداکثر حرارت شهرستانهای ایرانشهر و زابل به ۵۰ درجه سانتیگراد میرسد. شهرستانهای دیگر حرارت پائینتری دارند. حداقل درجه حرارت زمستان در زاهدان و خاش معمولاً ۸–۷ درجه سانتیگراد زیر صفر و هر چند سال یکبار تا ۱۸- درجه سانتیگراد نیز نزول میکند. زاهدان سردترین و ایرانشهر گرمترین شهرهای استان است. در نواحی جنوبی و ساحلی استان یعنی تا شعاع حدود ۱۵۰ کیلومتری از ساحل دریا در زمستان درجه حرارت شب و روز بین ۲۵–۱۰ در جه سانتیگراد متغیر بوده و این ویژگی همراه با رطوبت نسبی ۹۵–۵۰ درصد در طول سال استعداد فراوان تولید محصولات گرمسیری و سبزیجات غیر فصل را فراهم نمودهاست. همچنین این نوسانات رطوبت و وجود بادهای موسمی همچون بادهای معروف به صد و بیست روزه و باد هفتم یا گاوکش و ریزش جوی و اختلاف دما در ۲۴ ساعت به استثنای نواحی معتدل سواحل دریای عمان شرایط خاص اقلیمی، پوشش گیاهی و جانوری مناظر بدیعی را به وجود آوردهاست. * [۳]
آثار باستانی و اماکن دیدنی
کلپورگان
مرداد ماه ۱۳۹۶ ارزیابان سازمان یونسکو به منظور بررسی ظرفیتهای روستای «کلپورگان» به عنوان نخستین روستای نامزد شده ایران برای ثبت جهانی وارد این روستا شدند. وبعداز داوری یک ماه بعد به عنوان میراث ارزشمند موزه زنده سفال ثبت جهانی شد این سفال توسط زنان بلوچ وبا قدمت هزار سال بدون چرخ سفالگری انجام میشوددر آذر ماه ۱۳۹۶ و در جشن ثبت جهانی این روستا، رئیس منطقهای شورای جهانی آسیا و اقیانوسیه و معاونش لوح ثبت روستای سفالگری کلپورگان به عنوان نخستین روستای جهانی منطقه آسیا و اقیانوسیه را به مسوولان و مردم سیستان و بلوچستان واگذار کردند.
روستای کلپورگان در بیست و پنج کیلومتری شرق سراوان و ۳۵۰ کیلومتری زاهدان، واقع شدهاست.
سنگ نگارههای سراون
مهمترین و بیتشرین محل قرارگیری سنگ نگارهها در محدوده مناطق شهرستان را «کوه مهرگان»، «دره کندیک»، «دره شیر و پلنگان»، «دره درو»، «دره هلی»، «کوه تونان» در سب و سوران و نقاشیهای صخره ای «پیرگوران» و همچنین شامل روستای ناهوک، سنگ نگارههای «سر دشت ناهوک»، «دره نگاران» و «گشت» اشاره کرد. مهمترین این سنگ نگارهها که بر روی کوههای منطقه سردشت دردره ای بنام دره نگاران در محدوده روستای ناهوک واقع شدهاست وبراساس بررسیهای تاریخی وکارشناسیهای باستانشناسی مربوط به دره شکار مربوط به ده هزار سال پیش است.
اماکن زیارتی
مقبره خواجه مرشد
یکی اززیارتگاهها ومقبرهها که در شهر محمدی از توابع بخش مرکزی این شهرستان سراوان واقع است و بهصورت گنبدی از خشت خام وگل ساخته شدهاست.
خواجه مرشد از نوادگان امام موسی کاظم میباشد که در تصوف به طریقه نقشبندی منتسب بود ه است. این عارف بزرگوار در حدود ۲۵۰تا ۳۰۰سال گذشته میزیست.و از او غزلیاتی هموچون دیوان حافظ به جای ماندهاست.
نوادگان خواجه مرشد راجمعی از طایفه دهواری و سیدزاده که بلوچ هستند تشکیل میدهند و سال هاست در منطقه سکونت دارند.
در این مقبره سه قبر وجود دارد که یکی مربوط به فرزندان خواجه مرشد است ودوتای دیگر نامشخص است. این بنا دارای سه اتاق میباشد که دو اتاق دارای گنبد میباشد وقبور در آن قرار دارد واتاق سوم صحن آرامگاه میباشد. گنبدها خشتی گلی است این بنا نزدیک به پنج متر ارتفاع دارد در هرکدام از اتاقهایی که گنبد دارد دو قبر وجود دارد که در یکی از اتاقها خواجه مرشد وفرزندش مدفون هستند.
مقبره سلطان بابا حاجی دزکی
از عارفان بزرگ دوره سلجوقی واقع در روستای زیارت در ۸ کیلومتری شرق شهرستان سراوان واقع است.گنبدی خشتی که درمیان درختان سرسبز انار و زردالو و نخلها ی روستا قرار دارد و منظره بسیار زیبایی را درست کردهاست و مردم درانجا به عبادت و نذر می پردازند
فرهنگ
مردم
مردم این استان از قومیت های زابلی و بلوچ هستند.
صنایع دستی
سوزن دوزی بلوچی
بدون تردید سوزندوزی زنان بلوچ را باید در زمره یکی از اصیلترین و جالبترین رشتههای صنایع دستی دنیا به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از این خاک نیز رسیده و مردم بسیاری از نقاط مختلف جهان، سیستان و بلوچستان را به پشتوانه آن میشناسند. هنر ظریف و پر سابقهای که هیچکس به درستی نمیداند از چه زمانی در ایران شروع شدهاست. آنچه مسلم است تقریباً تمامی زنان و دختران بلوچ در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب میآیند. در زندگی ساده و به دور از تجمل زنا بلوچ شاید مهمترین وسیله تزئین لباس همین سوزن دوزی است. اگر از آنان بپرسید از چه زمانی پیراهن خود را سوزن دوزی میکنند، آن را وصیت پدران خود میدانند و مانند هر هنر قومی نمیتوانند منشأ آن را تعیین کنند. سوزندوزان بلوچ با نقش گلها و بوتهها و ترکیب رنگها، طبیعت رنگین و زیبایی آفریده و جهانی ساختهاند که در اندیشه و خیالشان شکل میگرفتهاست. طبیعت را آن چنانکه دوست داشته و میخواستهاند ترسیم کردهاند، نه به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد. پیراهن با چهار قطعه تزئین یافتهاست که عبارتست از یک قطعه پیش سینه، دو قطعه سرآستین و قطعه دیگر که در زیر پیش سینه بهطور عمودی تا پایین پیراهن دوخته میشود و جیب یا در اصطلاح محلی «گوپتان» نامیده میشود.
سوزندوزی بلوچی به صورت پیش سینه، جیب، سرآستین، پا دامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، رومیزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه میشود. از طرحهای اصیل مورد استفاده در سوزندوزی میتوان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مروارید نام برد. پریوار دوزی و توردوزی نیز از دیگر انواع رودوزیهای سیستان و بلوچستان است.
سکه دوزی
تنها مورد دیگر تزئین منازل استان و خانوادهها پس از سوزندوزی سکه دوزی سیستان و بلوچستان است. سکه دوزی را یا به دیوار میآویزند یا جهت تزیین روی رختخواب میاندازند یا در عروسیها به گردن شتر میآویزند. به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بین اهالی سیستان و بلوچستان ایران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهتهایی هم در هنرهای دستی ساکنین این مناطق وجود دارد که امری کاملاً طبیعی است. به همین دلیل تشابهاتی بین سکه دوزی ایران با محصولات هند وجود دارد.
سفالگری سیستان و بلوچستان
سفال کلپورگان سراوان و سفال کوه میتیک سربازکلپورگان مرکز تولید نوعی سفال در سیستان و بلوچستان است که در ۳۰ کیلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ایران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر تولید و رنگ به سفالهای دیگر مناطق ایران ندارد. سفال کلپورگان را میتوان اثر فاخر و هنرمند دستان زنان بلوچ نامید این سفال به صورت کاملاً ابتدایی تولید میشود و نسل به نسل منتقل شدهاست و قدمتی هفت هزار ساله دارد.. در ساخت سفال، مردان فقط وظیفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام میگیرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل میگیرد و تراش داده میشود و با سیاه قلم تزیین میشود. نقشها ساده و هندسی است. مصنوعات ساخته شده شامل: دیگ، سینی، کوزه، قلیان، گلدان، لیوان، قوری، مجسمه حیوانات و… است..کلیه نقوش از ذهن و تخیلات زنان منطقه در روزگاران کهن سرچشمه گرفتهاست
زرگری
زرگری و نقرهسازی یکی دیگر از هنرهای دستی سیستان و بلوچستان است. در اثر تغییرات زمان و عوامل متعدد دیگر، نقرهسازی، جای خود را به طلاسازی داده است. زرگرهای بلوچ از اقوام و طوایف مشخصی هستند که علاوه بر جواهر سازی ، انواع زیور آلات زنان را با مهارت تهیه میکنند. زنان مانند اغلب زنان مردم ایران از زیورهای بومی استفاده میکنند. زرگرهای محلی زیورهای طلا و نقره را با نقوش ساده هندسی و نمادین میسازند. این زیورها برای زینت سر و گردن و گوش و بینی و دست و پا استفاده میشود . زیورهای بلوچی بیشتر شبیه زینتآلات مردم هندوستان است . دلیلش رفتوآمد زیاد بین ساکنین بلوچستان و قسمت غربی شبه قاره هند است.
قالی بافی
قدمت این هنر، با ورود شاخهای از اقوام سکائی 2500 سال ق. م. به سیستان برمیگردد. زیراندازهای سیستانی به سه نوع تقسیم میشود: ۱٫ نوع تاریخی یا کهن که تا آغاز سده چهاردهم هـ. ق بافته میشد. ۲. نوع میانه که از حدود اواخر قرن سیزدهم هـ. ق بافته شده و هنوز هم رایج است. ۳. نوع نو، که هماکنون بافته میشود. عمده مواد اولیه توسط روستاییان تهیه شده و از رنگهای متنوع استفاده مینمایند. نقوش اغلب تجریدی و به صورت هندسی، مرغی، انسانی یا طرح و بافت کلی مددخانی، بهلوری، خشتی، سلیمانی و گلدانی است. در حال حاضر فرش سیستان به دلیل نوع طرح، رنگ، نقش، ابعاد، دوام علاوه بر بازارهای داخلی در بازارهای خارجی فروش دارد. سیستان به لحاظ ارتباط فرهنگی و هنری در زمینه نقش و رنگ و ابعاد قالیهای خود با زیبایی ناب وجوه اشتراک فراوان دارد.
غذای خاص مردم سیستان و بلوچستان
غذاهای استان سیستان و بلوچستان نیز مثل بقیه غذاهای ایرانیاند. با توجه به غلبه دامپروری در منطقه عنصر اصلی و محوری غذاهای این منطقه را گوشت تشکیل میدهد. بعد از گوشت این خرماست که برای مردم نقش محوری در تولید خوراکی بازی میکند. سیستان و بلوچستان همجوار با کشور پاکستان است و رفت و آمدهای بسیاری به این کشور و همینطور کشور هندوستان وجود دارد اما رنگ و بویی از غذاهای پاکستانی یا هندی در آن دیده نمیشود. به نمونهای از غذای استان میپردازیم. [۴]
لنجو سیستانی
لنجو یا ماهی آب پز یکی از غذاهای محلی سیستانی است. در سیستان دلیل وفور ماهی تنوع زیادی در تهیه ماهی وجود دارد. به این دلیل ماهی را به 4 روش آماده می کنند. ماهی تنوری (ماهی کباب)، ماهی سرخ کردنی، لنجو با آب و لنجو با دوغ. در پست زیر لنجو توضیح داده شده است.
طرز تهیه لنجو یا ماهی آب پز
پیاز را سرخ می کنیم بعد نمک، فلفل، زردچوبه و آچار و دوغ را هم اضافه می کنیم. و هم می زنیم تا دوغ جوش بیاید اگر دوغ را هم نزنیم می بندد و خراب می شود. (به قول سیستانی ها پچ می شود). اما اگر بجای دوغ از آب استفاده می کنید دیگر نیازی به هم زدن آب نیست. بعد از جوش آمدن دوغ یا آب ماهی را اضافه می کنیم. ماهی که پخته شد آبگوشت را خالی می کنیم. آبگوشت ماهی آماده است.
برای آماده کردن ماهی دوباره قابلمه حاوی ماهی را روی اجاق می گذاریم روی ماهی با توجه به سلیقه زردچوبه، نمک و فلفل می ریزند و روی شعله ملایم می گذاریم تا آب مانده ته قابلمه نیز خشک شود. وقتی آب ماهی خشک شد ماهی نیز آماده خوردن می شود.
آبگوشت سیستانی
مواد اولیه:
لپه خیسانده دو قاشق غذاخوری سیب زمبنی دو عدد متوسط ادویه اچارسیستان یک قاشق غذاخوری سرپر رب گوجه فرنگی یک قاشق غذاخوری پیاز متوسط یک عدد گوجه فرنگی دو عدد متوسط نمک و فلفل سیاه و زردچوبه به میزان لازم آب دو کاسه گوشت گوسفندی گردن همراه بادنده و قلم یک کیلو لیمو عمانی یک عدد روغن یاکره 80 گرم
طرز تهیه:
1. ابتدا روغن یا کره را گرم کرده و پیاز خلال شده رادران تفت دهید تا طلایی شود سپس گوشت ولپه رااضافه نموده ومرتب هم بزنید تاگوشت قهوه ایی رنگ گردد حال ادویه ها را ریخته و مدت سه دقیقه دیگر هم بزنید.
2. گوجه ها را رنده زده و با رب گوجه در قابلمه بریزید واجازه دهید اب گوجه کشیده شود حال سیب زمینی را اضافه نموده و کمی تفت داده و اب به اندازه دو کاسه بریزید وقتی که شروع به جوشیدن کرد شعله گاز را کم نمایید و اجازه دهید تا ابگوشت جا بیفتد این ابگوشت چون با ادویه اچار خاص سیستان پخته میشه به ابگوشت سیستانی معروف است بسیار خوشمزه و خوش عطر می باشد
کشک زرد سیستانی
در روزهای سرد پاییز و زمستان، سیستانی ها در وعده ی صبحانه غذایی مغذی از فرآورده های ماستی غلات تهیه می کنند که می توان آن را در یک وعده ی غذایی کامل استفاده کرد.
طرز تهیه این کشک با دیگر کشک ها متفاوت است؛ کشک زرد ترکیبی از بلغور گندم و لبنیات سیر، دانه شوید، دانه زیره سبز یا سیاه، دانه گشنیز، پودر زردچوبه، مقداری نمک و دوغ می باشد اما مابقی کشک ها یک فرآورده ی لبنی اند.
کشک زرد را با پیاز و آب گوشت یا آب پخته، غذایی سریع طبخ و خوشمزه می باشد.
ترکیبات این کشک سبب شده تا برای تقویت حافظه، درمان ورم معده، یبوست، اسهال، فشارخون، جلوگیری از پوکی استخوان و ... مفید باشد.
چانگال بلوچی
«چانگال» در واقع پذیرایی عشایر بلوچ از میهمانان خود است. آنها از میهمانان خود با چنگال و دوغ پذیرایی میکنند به ویژه در ماه مبارک رمضان این شیرینی- غذا سفره افطار را نیز رنگ و روی میبخشد. شاید وجه تسمیه آن از این رو باشد که در تهیه این غذا چنگ زدن عامل اصلی تولید است. مواد اولیه برای تهیه چانگال، آرد، خرما و روغن حیوانی است. بلوچها ابتدا آرد و آب را مخلوط میکنند و در شرایطی که این مخلوط هنوز به خمیر تبدیل نشدهاست آن را به ضخامت حدود ۱سانتیمتر روی تابه میاندازند و میگذارند تا اندکی خود را بگیرد و بپزد. اگر این مخلوط آب و آرد نازکتر شود نانی از آن به دست میآید؛ ولی برای چانگال ضخامت یکسانتیمتری مناسب است. پس از آنکه این خمیر نیم پز شد آن را برمیدارند و به تناسب حجمی که میخواهند چانگال درست کنند از این نان نیم پز درست میکنند. بعد خرما را در ظرفی دهن گشاد میریزند. نان نیم پز را درون همین ظرف خرد میکنند یا به عبارت دیگر تکهتکه میکنند. این دو را با هم ورز میدهند و چنگ میزنند به گونهای که هستههای خرما از درون آن بیرون میآید و هم میتوان هستهها را جدا کرد و هم نان و خرما را خوب به خورد هم میدهند. این کار تا جایی پیش میرود که دیگر نتوان تشخیص داد نان است یا خرما. حال نوبت افزودن روغن است. برای افزودن روغن آن را با همراه کمی پیاز خرد شده داغ میکنند و قبل از آنکه روغن چنان داغ شود که پیازها بسوزند آن را از روی شعله برداشته و به مخلوط نان و خرما میافزایند تا این مخلوط نرم شود و نه بیشتر. امروزه چانگال را با خلال بادام و پسته تزئین میکنند و بعد برای پذیرایی میآورند.
تنورچه یا ترون چه بلوچی
یکی از معروفترین کبابهای بلوچی تنورچه است . «تنورچه» نیز نام خود را از محل پخت خود گرفتهاست. تنورچه را معمولاً به دو صورت آماده پذیرایی میکنند. یکی به شکل سیخ زدن گوشت گوسفند و دیگری به شکل کامل کباب شده (قوزی). در هر دو روش نیاز به تنور است. در روش سیخ زدن، گوسفندی را ذبح و گوشت آن را به قطعات درشت خرد میکنند. سپس هر قطعه بزرگ را به سیخی از چوب نخل میکشند. سیخها را زمانی در تنور قرار میدهند که زغالهای دورن تنور گداخته و قرمز شده باشند. در این مرحله اگر بخواهند کباب مورد نظر آبدار شود ظرفی از آب را روی زغالها درون تنور قرار میدهند. سیخها را دور تا دور ظرف آب به دیواره تنور ایستاده قرار میدهند. این کار باعث میشود گوشت به اصطلاح بخارپز هم بشود. بعد از این مرحله در تنور را با سینی یا هر وسیله دیگری که مقاوم در برابر حرارت باشد میپوشانند و روی آن را با کاهگل میپوشانند. البته تنور مثل همه تنورها از زیر ورودی هوا داردو این حالت را بین ۴۵ دقیقه تا ۱ساعت نگاه میدارند. البته باز هم این زمان به گوشتهای به سیخ کشیده شده بستگی دارد. سپس نوبت به صرف آن کباب مخصوص استان میرسد. این کباب را به تنهایی یا با پلو سفید سرو میکنند. در روش دیگر طبخ، یک گوسفند را متناسب با اندازه تنور ذبح کرده و دورن آن را خالی میکنند. پس از آماده شدن گوسفند آن را با نخی مناسب که در برابر حرارت از بین نرود میبندند. سپس آن را درون تنوری که زغالهایش گداخته است قرار میدهند. باز هم باید درِ تنور را با کاهگل بپوشانند و همان زمان را به انتظار بنشینند.
تباهِگ بلوچی
این کار روشی برای نگهداری گوشت در بین قوم بلوچ بودهاست. اینک نیز این روش متداول است. ماحصل این نوع نگهداری هم به تنهایی قابل خوردن است و هم به عنوان گوشت استانبلی سیستان و بلوچستان. معمولاً اواسط پاییز و با رو به سرما گذاشتن هوا گوسفندان را پروار کرده و از یکسو برای گرفتن روغن حیوانی و از سوی دیگر برای تهیه گوشت از آن استفاده میکردند. گرچه اینک نیروی برق و دستگاههای خنککننده از قبیل یخچال به زندگی همه وارد شدهاست اما همچنان این کار انجام میگیرد. البته زمان دیگری نیز هست که مردم استان برای تهیه تباهگ دست به کار میشوند و آن زمان «عید قربان» است که گوشت قربانی فراوان میشود. در این روش پودر انار و نمک را به گوشت اضافه میکردند و ماحصل آن را بعد از اندکی که نور آفتاب برآن میتابید درون مشک ریخته و میبستند. این گوشت بعد از مدتی قابل خوردن بود. علاوه بر این همین گوشت را برای تهیه استانبلی استان استفاده میکنند.
دوغ پا
«دوغ پا» خورشتی با گوشت است که به جای آب برای جا انداختن و طبخ آن از دوغ استفاده میشود. این روش نیز متأثر از دامپرور بودن بلوچ هاست. دوغ یکی از فراوردههای متداول دامپروران است و در سیستان و بلوچستان وقتی به میان دامپروران بروید در نخستین گام بعد از تعارف آب از شما با شیرشتر یا دوغ به عنوان نوشیدنی پذیرایی میکنند.
ترشیجات یا چتنی
در این استان دختران و زنان هنرمند و خوش ذوق به وسیلهٔ انبهٔ محلی، انواع ترشی رو تهیه میکنند بهطوریکه بسیار دلچسب و خوردنیست و ضمن لذیذ بودن. بهداشت نیز در تهیهٔ این ترشیها کاملاً رعایت میشود. دختران جوان امروزی به کمک مادران خود از انبهٔ محلی چندین نوع ترشی رو هنرمندانه تهیه میکنند. در شهرستان نیکشهر در تهیهٔ انواع ترشی انبه زبان زد است. در زیر طرز تهیهٔ چند نوع از ترشیهایی که توسط زنان هنرمند استان تهیه میشود ذکر میکنم.
چَتَنی (نوع پاکستانی):این نوع که به چتنی معروف است نحوهٔ تهیهٔ آن بدین شکل است که آنیه رو همراه با هسته (گدگ) و پوست انبه تکهتکه میکنند بعد از تکهتکه کردن به آن زردچوبه و نمک اضافه میکنند و آن را به مدت۴الی۵ ساعت زیر تابش مستقیم نور خورشید بر روی تگرد (حصیر محلی) پهن میکنند سپس روغن رو با سیر خردشده و نمک داغ میدهند و میجوشانند بعد از داغ شدن روغن شعلهٔ گاز رو خاموش میکنند تا روغن گرم شده گرمایش را از دست بدهد و کمی سرد شود سپس انبهها را داخل گالون یا پارچهای مخصوص میریزند و روغن سرد شده رو به آن اضافه میکنند. بعد از اضافه نمودن روغن دوباره سیر را خرد و ریز کرده و به آن اضافه میکنند و همچنین مصالح مخصوص چتنی از نوع پاکستانی رو به آن میافزایند و گالون پر شده از انبه و مخلوطهای مذکور رو به مدت ۴الی۵ روز در معرض نور خورشید قرار میدهند. این عمل به منظور نرم شدن انبه و هستهٔ آن صورت میگیرد.
هَرّام (نوع قدیمی):این نوع نیز همانند چتنی است با این تفاوت که هستهٔ انبهها رو جدا میکنند نمک و زردچوبه به آن اضافه میکنند و به مدت ۴الی۵ساعت در معرض نور خورشید قرار میدهند تا کاملاً خشک شوند سپس انبههای خشک شده رو جمع میکنند و داخل گالون میریزند و گالونهای پر شده رو به مدت ۳الی۴ روز زیر تابش مستقیم نور خورشید قرار میدهند و با چوب درخت خرما هر روز انبههای داخل گالون رو به هم میزنند و مخلوط میکنند تا کاملاً نرم شوند و روغن و سیر و نمک رو مخلوط میکنند و داغ میکنند و بعد از داغ شدن روغن اجازه میدهند روغن کمی سرد شود بعد از سرد شدن روغن رو به داخل گالون میریزند و سیر کامل و حیهای نیز به ان اضافه میکنند و سپس فلفل قرمز و فلفل سیاه و زیره و دارچین آسیاب میکنند و داخل گالون میریزند.
هَرّام نوع جدید (آناناسی):در این نوع که به ترشی آناناسی شهرت دارد. هم پوست انبه را میگیرند و هم هستهٔ انبه را جدا میکنند و انبه را تکهتکه میکنند و نمک و زردچوبه میزنند و آن را داخل صافی میریزند و زیر تابش نور خورشید قرار میدهند تا آبش گرفته شود بعد از اینکه کاملاً آبش گرفته شد آن انبهها را جمع میکنند و داخل ظرف بزرگی میریزند. مصالح چتنی و فلفل قرمز را به آن اضافه میکنند و کمی روغن مایع و سرکه نیز به به انبهها اضافه میکنند بهطوریکه میزان سرکه از روغنها بیشتر باشد و آن را با ملاقه بهم میزنند و میچرخانند و داخل گالون میریزند.
موسیقی
سازهای مختص این استان عبارتند از دونلی و قیچک و دهل و سوروز و تمبورگ و بنجو است .
کشاورزی و دامپروری
سیستان و بلوچستان با گسترهای افزون بر هفت میلیون هکتار آب و هوایی متغیر از گرم و خشک تا معتدل سرد و کوهستانی دارد. ۴۰۰ هزار هکتار از زمینهای استان قابل کشت بوده و آب مورد نیاز نیز از ۱۱ هزار و ۳۰۰ منبع آبی شامل چاه، قنات، چشمه و رودخانههای هیرمند سیستان تأمین میشود. سه میلیون و ۴۰۰ واحد دامی در این استان وجود دارد.
۳۰۰ کیلومتر نوار ساحلی دریای عمان و راهیابی به آبهای آزاد، دریاچه هامون سیستان وچاه نیمههای سیستان و هفت هزار و ۸۰۰ منبع آبی داخلی ظرفیتهای آبی این استان هستند.
این استان چهار کارخانه تولید شیر پاستوریزه و فراوردههای لبنی، ۳۴ مرکز جمعآوری شیر روستایی و دو مجتمع بزرگ پرورش گاو شیری با ظرفیت ۱۲ هزار راس گاو دارد. تولید انواع خرما در این استان سالانه ۱۶۷ هزار تن است که ارزش اقتصادی آن ۲۱۸ میلیارد ریال میباشد.
بزرگترین پایگاه تولید نهال میوههای گرمسیری جنوب شرق ایران نیز در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد که با تأمین نیاز داخلی استان به ۹ استان دیگر کشور نیز نهال صادر میشود. «خرما، موز، مرکبات، انبه، پاپایا، گوآوا، چیکو، پسته و انگور یاقوتی» از جمله میوههای گرمسیری و نیمه گرمسیری سیستان و بلوچستان است. گونههای جانوری شاخص استان (گاو سیستانی، گاو دشتیاری، مرغ خزک، مرغ دشتیاری، گوسفند و شتر استان، بز تالی و بی تال، گاومیش) میباشد
سیستان و بلوچستان به واسطه اقلیم گرم و خشک خود مکان مناسبی برای پرورش دام خصوصا شتر است به طوری که بیشترین نفرات شتر در سطح کشور در سیستان و بلوچستان است .
اوضاع اقتصادی
سیستان و بلوچستان از جهت رشد و توسعه اقتصادی از مناطق در حال توسعه کشور است و از لحاظ توسعه کمترین توسعه را در میان استانهای ایران دارد. زراعت اشکال متعددی دارد و صنعت آبی آن وابسته به رود هیرمند است. صنایع موجود در استان به دو دسته صنایع ماشینی و دستی تقسیم میشوند که صنایع ماشینی استان عبارتند از صنایع غذایی، نساجی، پوشاک و صنایع شیمیایی و کارگاههای فلزکاری، ریختهگری، ساخت لوازم خانگی و تانکرسازی. معادن این استان عبارتند از معادن مس، کرومیت، منگنز، سنگ مرمر. سنگ آهک و غیره.
به دلیل همسایه بودن سیستان و بلوچستان با پاکستان و افغانستان و همچنین وجود تنها بندر اقیانوسی ایران (چابهار) در آنجا، این استان از ظرفیت بالایی برای پیشرفت برخوردار است.
زمینلرزه سراوان سال ۱۳۹۲
در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۲ زمینلرزهای به بزرگی ۷٫۵ ریشتر منطقه سراوان در استان سیستان و بلوچستان را لرزاند؛ که شدت آن به قدری بود که کشورهای همسایه پاکستان و امارات را لرزاند که به علت عمق بسیار زیاد این زمین لرزه خسارات زیادی به بار نیاورده است. عمق بسیار زیاد زلزله باعث شد که میزان انرژی رسیده به سطح زمین کاهش یافته و این انرژی در سطع وسیعی از پوسته زمین (کشورهای مجاور) منتشر شود و خسارات کاهش یابد.
فرودگاه
فرودگاههای زاهدان، چابهار و ایرانشهر و زابل و سراوان
وضعیت تحصیلی استان
نرخ باسوادی در سیستان و بلوچستان ۷۹ درصد میباشد که ۷ درصد پایینتر از میانگین کشوریست. در سال ۹۴، ۲۰۰ هزار کودک و نوجوان در استان سیستان و بلوچستان از تحصیل بازماندهاند و تنها ۵۰ درصد ورودیهای مدارس در کسب مدرک دیپلم موفق میشوند، همچنین بیش از نود درصد کلاسهای مدرسهها غیراستاندارد میباشد استان برای رسیدن به سطح آموزشی مناسب به ۸۰۰ هزار متر مربع فضای آموزشی و ۸ هزار نیروی انسانی بیشتر محتاج است.
منابع مکتوب و سفرنامهها
رد سیستان و بلو چستان را در نوشتههای قدیم و جدید نویسندگان و مسافران ایرانی و غیر ایرانی میتوان یافت. آثاری که ذکری از سیستان یا بلوچستان در آنها درج گردیده یا به صورت خاص به این مناطق میپردازد به شرح زیراند.
آثار زرتشتی و پهلوی
آثار جغرافیایی کلاسیک پیش از اسلام
آثار تاریخی و جغرافیایی نویسندگان ایرانی و عرب مسلمان
آثار سیاحان و خاورشناسان غربی
جستارهای وابسته
- فهرست استانهای ایران بر پایه مساحت
- فهرست شهرستان های استان سیستان و بلوچستان
- فهرست شهرهای استان سیستان و بلوچستان
- بلوچستان
- شاهان نصری
- قصههای بلوچی
- سیکهای زاهدان
- منطقه آزاد تجاری-صنعتی چابهار
- بزمجه بنگال
پانویس
منابع
- جغرافیایی تاریخی سیستان: سفر با سفرنامهها، حسن احمدی کرویق، ۱۳۷۸
پیوند به بیرون
- درگاه استان سیستان و بلوچستان
- گاهشمار ناامنی در سیستان و بلوچستان بیبیسی فارسی
- گاهشمار تحولات مهم امنیتی استان سیستان و بلوچستان از شهریور ۱۳۸۴ تا آذر ۱۳۹۲