2.7K
ری (Rey) در شاهنامه کشور قارن است و قارن از متحدان نوذر پادشاه ایران بود که توسط افراسیاب اسیر سپس کشته شد. قارن وقتی آخرین شب با نوذر ملاقات داشت به ...
ری (Rey) در شاهنامه کشور قارن است و قارن از متحدان نوذر پادشاه ایران بود که توسط افراسیاب اسیر سپس کشته شد. قارن وقتی آخرین شب با نوذر ملاقات داشت به او گفت تصمیم دارد امشب مخفیانه بسوی پارس برود بهانهاش هم این بود که لشکر توران بجانب پارس شتافتهاست تا شبستان و رویپوشیدگان سپاه ایران را تصاحب نمایند.
نوذر نیز از پس قارن شبانه از دهستان بهمراه ۱۲۰۰ سوار برفت ولی افراسیاب روز بعد نوذر و همه همراهانش را در بیابان دستگیر و در بند کرد. شکستی که در یکی از جبهههای نبرد توسط قارن به لشکر توران رسیده بود شاه ترکان افراسیاب را بر آن داشت تا انتقام بگیرد به همین سبب فرمان داد نوذر را خیمه بیرون آورند تا در حضور سپاه به قتل رساند و همین کار را کرد گردن شاه ایران را زد.
افراسیاب قصد داشت ۱۲۰۰ اسیر که برخی از ایشان از خاندان سلطنت بودند را نیز بکشد ولی باز اغریرث مانع کار شد و از برادر خواست اسراء را به وی سپارد تا با گذشت زمان در بند هلاک شوند و افراسیاب پذیرفت. شاه ترکان بعد از این فرمان، فرمان حمله به ری را صادر نمود
مصرع اول بیت سوم چنین مینماید که شاه ترکان موفق به تصرف کل ایران و تاج کیانی که مخصوص شاهان ایران بود بر سر نهاده و پادشاه بیرقیب ایران شدهاست و حتماً هم ری که یکی از تمدنها کهن ایران بود را نیز تصرف نموده پایتخت خویش قرار دادهاست. حکیم طوس فردوسی گرچه بجز کشته شدن نوذر از مرگ دیگر برزگان ایرانی نظیر قارن، شاپور، تلیمان، گرشاسپ یادی نمیکند ولی در تاریخ ایرانباستان چنین حمله وحشتناکی به ایران نشده بود از فحوای کلام فردوسی و متون شاهنامه میتوان فهمید که همه بزرگان ایران آندوران از دم تیغ افراسیاب گذشتهاند و تقریباً آثاری از خاندان بزرگ ایرانی بر عرصه خاک باقی نماندهاست.
در تائید این مطلب یعنی قرار گرفتن ری به پایتختی افراسیاب، ابیاتی دیگر آمده بدین منوال که چون دو فرزند نوذر، توس و گستهم پیش تصرف آمل شبانه گریختند ماموریت داشتند تا خانواده سلطنتی را که در پارس بودند از اسارت نجات دهند. ولی ظاهراً فقط خودشان از اسارت نجات یافتند که بزودی خبر قتل پدرشان نیز بدیشان رسید و آنها چاره یا جای امنی در ایران نیافتند لذا با گروهان خویش بجانب زابل رفتند تا از زال یاری بطلبند. متون از یاری شاه زابل میگوید و اهتمام به رهایی ۱۲۰۰ تن اسیر را دارد و به همین خاطر دواطلبی از میان سرداران برای این ماموریت خطیر میطلبد و کشواد حاضر به انجام آن میگردد. از آن طرف اغریرث که زندانیان را در بند داشت طی مراوداتی آماده رهایی ایشان شده بود و فقط برای رد گم کردن از زال خواسته بود تا یک حمله صوری به آمل یا ساری محل حبس اسیران بنماید تا اغریرث باز بطور صوری متواری شده تا ایرانیان بدون مانع بیایند و ۱۲۰۰ تن را رها کنند. اعتماد به بخش از ابیات مشکل است.