5.5K
مشهد کلانشهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. مشهد با ۳۵۱...
مشهد کلانشهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر در زمان افشاریان، پایتخت ایران بود. مشهد با ۳۵۱ کیلومتر مربع مساحت، دومین شهر پهناور ایران پس از تهران است. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ مشهد با ۳٬۰۰۱٬۱۸۴ تن جمعیت، دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران و صد و یکمین شهر پر جمعیت دنیا به شمار می رود. این شهر به واسطهٔ وجود حرم علی بن موسی الرضا، هشتمین امام مذهب شیعه، سالانه پذیرای بیش از ۲۷ میلیون زائر از داخل و دو میلیون زائر از خارج از کشور است.
شهر مشهد در حوزهٔ رودخانهٔ کشفرود و در دشت مشهد بین کوههای هزارمسجد و بینالود گسترده شدهاست. بیشینهٔ ارتفاع شهر مشهد ۱۱۵۰ متر و کمینهٔ آن ۹۵۰ متر است. شهر مشهد دارای آب و هوای متغیر، اما معتدل و متمایل به سرد و خشک است و از تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و مرطوب برخوردار است. بیشینهٔ درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالای صفر و کمینهٔ آن در زمستانها ۲۳ درجه زیر صفر است.
مشهد دارای ۱۳ منطقهٔ شهرداری است و شهردار آن، توسط شورای شهر ۱۵ نفره انتخاب میشود. این شهر دارای یک فرودگاه بینالمللی، یک ایستگاه راهآهن و سه پایانه است که ارتباط آن با شهرهای دیگر را ممکن میسازد. حمل و نقل داخلی مشهد، توسط سامانهٔ تاکسیرانی و اتوبوسرانی و قطار شهری انجام میشود. اقتصاد مشهد متکی به گردشگری مذهبی با تمرکز بر حرم امام رضا است. در کنار آن، وجود مراکز تجاری بزرگ و امکانات پزشکی قابل توجه، موجب رونق گردشگری تفریحی و گردشگری سلامت در این شهر نیز شدهاست.
بیش از ۹۳٪ مردم مشهد فارسیزبان هستند. تراکم جمعیت در مشهد بیش از نه هزار تن در هر کیلومتر مربع است. این شهر در سال ۱۳۸۸ رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» انتخاب شد.
واژهٔ «مَشْهَد» (جمع: «مَشاهِد») بهمعنی محل شهود و محل شهادت است. بهباور شیعیان، علی بن موسی الرضا پس از قتل بهدست مأمون، خلیفهٔ عباسی، در سال ۲۰۳ ه. ق، در آرامگاه هارونی سناباد بهخاک سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» بهنام «مشهدالرضا» خوانده شد و کمکم بر پهنهٔ آن، بهویژه در زمان شاه تهماسب صفوی، افزوده شد و مردم توس (طوس) به مشهد کوچ داده شدند؛ و بهمرور زمان نام مشهد بر این شهر ماندگار شد. به مشهد نام «قبلهٔ هفتم» را نیز اطلاق میکنند.
پیش از قتل علی بن موسی الرضا در ۲۰۳ ه. ق، و دفن او در کاخ حُمَید بن قَحطَبة در سناباد نوغان، خبری از مشهد نبود. حتی نام نوغان توس از سدههای اولیهٔ اسلامی به بعد در متون راه یافته و پیش از آن تقریباً هیچ خبری از نوغان نیست، بلکه تنها از ولایت توس یا شهر توس اخباری در اساطیر و آثار حماسیِ بعد به چشم میخورَد. در نتیجه، تاریخچهٔ مشهد از ابتدا تا پیدایش اسلام در تاریخ توس، و در دو سدهٔ اسلامی در تاریخ نوغان مستتر است. اینکه توس هم یک شهر و هم یک منطقه است، همراه با این واقعیت که هر دو ناحیه، همواره بهعنوان شهرهای اصلی منطقه در نظر گرفته میشوند، این باور نادرست را در میان جغرافیدانان متأخر عربی رواج داده که توس، پایتخت شهری دوبخشی شامل تابران و نوغان بودهاست. این باور در مورد دوبخشیبودن شهر توس بهطور عام در ادبیات اروپایی راه یافتهاست. سِر پِرسی سایکس و بهدنبال وی، ئی. دیز صراحتاً این تصور را بهچالش کشیدند. جغرافیدانان قدیمتر عرب بهدرستی تابران و نوغان را بهعنوان دو شهر کاملاً مجزا، از یکدیگر متمایز کردند. ویرانههای تابران، توس و مشهد در حدود ۱۹ کیلومتری یکدیگر قرار دارند.
در سدهٔ سوم ه. ق، ابن بابویه قمی در کتاب عیون اخبار الرضا فصلی را به مشهد اختصاص داده و در تمامی اخبار و مطالب، همهجا واژهٔ «مشهد» و «مشهد رضوی» را آوردهاست. ابن حوقل در سدهٔ چهارم ه.ق بهسادگی این مکان را مشهد نامیده؛ یاقوت حَمَوی، در بیانی صریحتر، آن را «مشهد رضوی حرم رضا» نام نهادهاست. مشهد بهعنوان نام یک مکان، نخستین بار در احسن التّقاسیم فی معرفةِ الأقالیم محمد مقدّسی (مَقدِسی) و اواخر دههٔ سوم قرن چهارم ه.ق پدیدار شدهاست. در حدود نیمهٔ قرن هشتم ه. ق، ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود، از اصطلاح «شهر مشهد الرضا» استفاده کردهاست. بهنظر میرسد نام نوغان که هنوز هم بر سکههای نیمهٔ اول سدهٔ هشتم ه.ق تحت حاکمیت ایلخانیان دیده میشود، بهتدریج جای خود را به «المشهد» یا «مشهد» داده باشد. در این دوره مشهد اغلب با صراحت بیشتری با عناوین «مشهد رضا»، «مشهد مقدس» و «مشهد توس» شناخته میشود. اغلب در ادبیات و بهویژه در شعر، تنها توس مد نظر قرار گرفتهاست؛ برای نمونه، «توس جدید» در مقابل «توس قدیمی» یا شهری مقتضیِ این نام. معینالدین محمد الزّمجی الاسفزاری، مورخ قرن نهم ه. ق، در کتاب روضاتالجَنّات فی أوصاف مدینةِ هرات از آن با عنوان «مشهد مقدس رضوی» نام بردهاست. و صدرالمتألهین لاهیجانی در کتاب تاریخ و جغرافیای شهر مشهد در سدهٔ چهاردهم ه.ق از واژهٔ «مشهد مقدس رضوی» استفاده کردهاست.
حوضهٔ رودخانهٔ کشفرود که شهر مشهد در آن قرار دارد، بهخاطر شرایط مناسب طبیعی، از پیش از اسلام بهعنوان یکی از بخشهای موردتوجه برای سکونت در خراسان بهحساب میآمدهاست. در نزدیکی شهر کنونی مشهد، شهری به نام توس وجود داشتهاست. اهمیت این شهر در دوران اسلامی به استقرار یکی از مهمترین زیارتگاههای جهان که برای امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا، ساخته شدهاست، بازمیگردد. بنابراین، آنچه سناباد نوغان را در سرتاسر جهان مشهور ساخت، نه آرامگاه هارون الرشید، خلیفهٔ عباسی، بلکه زیارتگاه امام شیعه بود و شهر بزرگی که با گذشت زمان در اطراف روستایی کوچک گسترش یافت، المشهد (مشهد) عنوان گرفته که به معنای «حرم حزنانگیز» است (در درجهٔ اول، حرم شهیدی از خاندان پیامبر اسلام).
بهگفتهٔ تاریخنویسان، هنگامی که یزدگرد سوم از برابر سپاهیان مسلمان عرب گریخت، راهی توس شد تا از کُنارَنگِ توس، مرزبان خود در آن خطه، پناه بخواهد، اما کنارنگ یزدگرد را از توس راهی مرو کرد. پس از آن، کنارنگیان به رغم فتح خراسان توسط اعراب، همچنان نفوذ خود را در خطهٔ توس حفظ کردند و تا پایان عصر امویان، در آنجا ماندند و تنها پس از یورش سرداران ابومسلم در سال ۱۲۹ ه.ق بود که آنجا را رها ساختند. تنها خبر شاهنامه که تاریخ هم آن را تأیید میکند پناهندهشدن یزدگرد سوم ساسانی به کنارنگ توس، پس از شکست از تازیان در زمان خلافت عثمان است.
مأمون، جانشین هارون، پس از گذشت چند سالی از خلافتش بر اثر طغیانی که علیه وی توسط علویان پدید آمد، به قصد آنکه تمایل شیعیان را به خود جلب کند، علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعه، را به جانشینی نامزد کرد و به دارالخلافهاش در مرو فراخواند. مأمون به همراه علی بن موسی الرضا، پس از یک سال ماندن در مرو، رهسپار بغداد شد. در طی راه در روستای نوغان، علی بن موسی الرضا، به خانهٔ امیر سناباد وارد و در آنجا بهروایت شیعیان مسموم شد و در سال ۲۰۲ یا ۲۰۳ ه.ق پس از سه روز درگذشت و پیکرش در باغ حمید بن قحطبه در کنار مقبرهٔ هارون، در ۱٫۵ کیلومتری روستای سناباد مدفون شد. از همان زمان، این نقطه، مشهد الرضا و بعد بهاختصار مشهد نام گرفت.
در ابتدای سده چهارم ه. ق، عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی — که با رویکارآمدن نصر بن احمد سامانی (۳۰۰ ه. ق) رونقی یافتهبود — در سرزمین توس نیز به بار نشست.
مشهد نیز همچون تمامی شهرهای بزرگتر ایران بارها شاهد افزایش جنگ و وحشت درون دیوارهای خود بود. سبکتگین، مؤسس سلسلهٔ غزنویان، در زمان فتح توس آرامگاه علی بن موسی الرضا را ویران کرد. اما، بعداً پسرش، سلطان محمود، آن را بازسازی نمود. در سال ۴۲۸ ه.ق طی دوران حکومت سلطان مسعود غزنوی، حاکم بعدی خراسان بهمنظور حفاظت از آرامگاه علی بن موسی الرضا استحکامات دفاعی را بنا کرد. در سال ۵۱۵ ه.ق دیواری در اطراف شهر ساخته شد که گاهی اوقات امکان حفاظت در برابر حملات را فراهم میساخت. در سال ۵۵۶ ه.ق ترکهای غز موفق به گرفتن منطقه شدند، ولی از تاراج و غارت ناحیهٔ مقدس چشمپوشی کردند.
در زمان سلجوقیان، توس درعینحال که از رونق درونی برخوردار بود، با بیمهری سلاطین روبهرو شد؛ ولی در این ایام خواجه نظامالملک وزیر شهیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی در زمان وزارت ۳۰ سالهاش توجهی به توس داشت و حتی مسجدی هم در تابران ساخت. در ابتدای سده ششم ه.ق گویا تابران مدتی دچار قحطی و بلا بوده، این مطلب از نامه امام محمد غزالی به سلطان سنجر بر میآید؛ اما تابران در رهگذر زمان همچنان یکی از شهرهای مهم محسوب میشد. چنانکه انوری شاعر معروف دربار سنجری در مدرسه منصوریهٔ تابران تحصیل میکرد و باغ و مدرسه آن را ستایش کردهاست.
ازجمله اماکنی که در عهد سلطان سنجر سلجوقی، به اصرار منابع شیعی متأخر، مانند مطلعالشمس و منتخبالتواریخ، مورد توجه وی قرار داشت، مشهد بود. زیرا توس بهواسطهٔ وجود حرم علی بن موسی الرضا، از قطبهای تشیع در خراسان بهشمار میآمد و بنابه اعتراف منابع شیعی آن دوره، مرکزی دینی برای شیعیان و مورد علاقهٔ ایشان بود و بنابه موقعیت جغرافیایی که بر سر راههای تجاری داشت، از مراکز اقتصادی، نیز محسوب میشد؛ و بهاینترتیب، اهمیت سیاسی نیز یافتهبود. در سده ششم ه.ق نخستین گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود، بهفرمان سلطان سنجر سلجوقی و بهکوشش وزیر وی، شرفالدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد که جنس آن گنبد از کاشی بود. این قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده میشود و سطح مقعر و مقرنسهای آینه کاری شدهٔ آن پیداست.
در خلال سدههای چهارم تا ششم ه. ق، در عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی–اسلامی، دانشمندان و رجال برجستهای از آن برخاسته؛ و در دیگر نواحی، و بهطور عمده در شهرهایی که بیشتر کانون توجه بود، شکوفا شدند. خواجه نظامالملک (۴۰۸ تا ۴۸۵ ه. ق)، امام محمد غزالی (۴۵۰ تا ۵۰۵ ه. ق)، احمد غزالی (۴۵۴ تا ۵۲۰ ه. ق)، ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹ تا ۴۱۱ ه. ق)، اسدی توسی (متوفی ۴۶۵ ه. ق) و شیخ توسی (۳۸۵ تا ۴۶۰ ه. ق) از آن دستهاند.
توس در سال ۷۹۱ ه.ق ضربهٔ مهلکی را از جانب میرانشاه، پسر تیمور، دریافت کرد. زمانی که نجیبزادهٔ مغولیِ حاکم بر منطقه دست به شورش زده و تلاش کرد خود را مستقل سازد، تیمور پسر خود میرانشاه را برای مقابله با وی عازم منطقه کرد. توس پس از محاصرهای چندین ماهه مورد یورش قرار گرفت، بهغارت و یغما برده شده و تلی از خاک از آن بر جای ماند؛ دههزار نفر از ساکنین توس در این یورش قتلعام شدند. کسانی که از این کشتار همگانی جان سالم بهدر بردند در پناهگاه حرم امام رضا سکنی گزیدند. از این پس توس متروکه شد و مشهد جایگاه این شهر به عنوان پایتخت را از آن خود ساخت. بعد از آن، علیرغم تلاشی که شاهرخ و شیبک خان ازبک در ۹۱۵ ه.ق برای ساخت مجدد شهر انجام دادند، روی آبادانی به خود ندید و بهتدریج روستاهای کوچکی جایگزین آن همه آوازه و رونق شد.
از این زمان به بعد دیگر عصر حیات تابران بهسر آمدهبود و روی توجه تاریخ بهسوی شهری قرار گرفت که قرنها با نام نوغان و از این زمان بهبعد با نام مشهد در کنار تابران قرار داشت و جای این شهر را گرفت. در روزگار دوران تیموری در سده نهم ه. ق، بهدنبال کوششهای شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد، بههمت همسر وی گوهرشادآغا، نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبلهٔ حرم رضوی که — صحن جنوبی را تشکیل میدهد — بهاتمام رسید.
با توجه تیموریان به مشهد و بهویژه بعد از آن در دورهٔ صفویه با استقرار رسمی مذهب تشیع در ایران و توجه خاص صفویان به مشهد و نیز انتقال آب چشمه گیلاس در دو مرحله (دورهٔ تیموری و دورهٔ صفوی) به مشهد، امید حیات دوبارهٔ تابران بهکلی از میان رفت. با پیشرفت خاندان صفوی عرصهٔ تازهای از موفقیت برای مشهد آغاز شد. نخستین شاه این خاندان، شاه اسماعیل اول، شیعه را بهعنوان مذهب رسمی بنیان نهاد و بهدنبال این امر، شهرهای مقدس داخل مرزهای ایران بهویژه مشهد و قم، به شاخصهای اصلی در برنامهٔ وی بدل شدند، چنانکه در مورد جانشینانش نیز همینطور بود. زیارت این آرامگاههای مقدس رونق قابلتوجهی را برای این شهرها بهارمغان آورد. در مشهد، بارگاه سلطنتی، فعالیت ساختوساز وسیعی را بهنمایش گذاشت. در این رابطه بهویژه شاه تهماسب اول، جانشین شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول از چهرههای شاخص بهشمار میآیند. سلاطین صفوی که در اعتلای شعائر مذهب شیعه سعی وافر داشتند، خراسان و بهویژه مشهد را مورد توجه خاص قرار دادند. برهمیناساس، هرات در عهد شاه اسماعیل اول از دارالملک خراسان خارج شد و شهر مشهد جای آن را گرفت.
در زمان شاه طهماسب اول، خوانین شیبانیان چند بار به مشهد حمله و یک بار در سال ۹۳۶ آن را تصرف کرد. سال ۹۹۷ سال فاجعهانگیزی برای مشهد بود. عبدالمؤمن شیبانی پس از چهار ماه محاصره، شهر را مجبور به تسلیم کرد. خیابانهای شهر مملو از خون شدند و غارت و تاراج سرتاسری در دروازههای منطقهٔ مقدس تمامی نداشت. شاه عباس اول که از سال ۹۹۳ تا صعود رسمی تاج و تختش به قزوین در سال ۹۹۵ در مشهد زندگی میکرد، تا سال ۱۰۰۶ قادر به بازپسگیری مشهد از ازبکها نبود.
در دوران پادشاهی شاه عباس اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. شاهراهی میان اصفهان، مشهد و هرات احداث گردید و کاروانسراها و آبانبارهای بزرگ در مسیر آن ساخته شده، حرم رضوی نیز در این عهد توسعه یافت. همچنین خیابانی مستقیم از غرب به شرق شهر مشهد در دورهٔ شاه عباس احداث شد که از میان آن نهری جاری بود. از اقدامات دیگر وی در مشهد میتوان به انتقال آب چشمه گیلاس به مشهد اشاره کرد. شاه عباس، مشهد را بهطور رسمی «شهر مقدس ایران» قرار داد تا مردم به زیارت امام هشتم شیعیان بروند و از رنج و مشقتهای سفر حج و سختگیریهای حکام ولایات عثمانی دیگر خبری نباشد.
در ایرانِ عصر صفوی تنها سیزده شهر دارای بیگلربیگی عظیمالشأن بودند که یکی از آنها مشهد بود. بیگلربیگی مشهد حاکمان تابعی هم داشت که عبارت بودند از حکام سرخس، نیشابور، ترشیز، ابیورد، آزادوار، نسا، سبزوار، اسفراین، حورور ویساکوه، درون، تربت و بزاندوق. همچنین ظاهراً مشهد یکی از معدود شهرهای قلمرو صفویه بوده که در روزگار شاه سلیمان و شاه سلطان حسین در آن سکه ضرب میشدهاست.
در سال ۱۱۳۵ و با آغاز حکومت شاه تهماسب دوم، ایل افغانی ابدالی به خراسان حمله کرد. مشهد سقوط کرد؛ ولی در سال ۱۱۳۸ ایرانیها موفق شدند پس از یک محاصرهٔ دوماهه این شهر را باز پس گیرند.
خراسان در زمان نادر شامل بخشهایی از افغانستان و ماوراءالنهر بودهاست که در سایهٔ توسعهطلبیهای نظامی نادر تا مرز هند و ترکستان گسترش یافت. نادر، پایتخت را از اصفهان که یادگار طرفداران صفوی بود به خراسان انتقال داد. او با استفاده از موقعیت ژئوپولتیک خراسان توانست به اهداف سیاسی خود دست یابد. مشهد مرکز سیاسی دولت وی و دژ کلات، حصاری طبیعی در مواقع بحرانی گشت. ارتش او متکی بر نیروی رزمی قومیتهای گوناگون بهویژه عشایر خراسان بود.
مشهد در زمان سلطنت نادر به اوج خود رسید. نادر مشهد را به پایتختی برگزید زیرا با توجه به گسترش زیاد متصرفاتش در شرق، مشهد از اصفهان، پایتخت صفویان، دارای مرکزیت بهتری بود. او یکی از بانیان بزرگ حرم علی بن موسی الرضا بهشمار میآید. نادر بهشکرانهٔ پیروزی بر ملک محمود سیستانی، گلدستهای طلایی در جنوب صحن عتیق (انقلاب فعلی) و شمالغربی گنبد بنا کرد. در همان زمان گلدستهٔ شاه تهماسبی را — که در سمت دیگر صحن قرار داشت — برای این که با گلدستهٔ مذکور متناسب باشد خراب کرد و تجدید بنا نمود. هنگامی که نادر با غنایم فراوان از هند بازگشت هدایای زیادی به حرم عرضه داشت و دستور داد ایوان امیرعلیشیر نوایی را از نو بنا کنند و با الواح زرین بپوشانند که اکنون به نام ایوان طلای نادری مشهور است. سقاخانهٔ وسط صحن نیز به امر وی بنا گردید. همچنین چهارصد جلد کتاب به کتابخانهٔ آستان قدس اهدا کرد که بدینترتیب در شمار بزرگترین واقفین حرم درآمد. دوران شکوه و جلال مشهد دیری نپایید زیرا علیرغم توجهی که نادر به حرم و شهر داشت، سختگیریهای پیدرپی وی در سالهای بعد برای مردم ساکن شهر دشوار و طاقتفرسا بود.
پس از نادر و جانشینانش، آخرین پادشاه افشاری، شاهرخ، به مدت ۵۰ سال بهطور ضعیف و تحت نفوذ امرا و فرماندهان ایلات خراسانی و حمایتهای احمدشاه درانی در بخش کوچکی از خراسان غربی به مرکزیت مشهد فرمان راند. احمد شاه و جانشین وی تیمور شاه، شاهرخ را بهعنوان خراجگزار در متصرفات خراسان گماردند و بدینترتیب خراسان بهنوعی دولت حائل بین آنان و ایران تبدیل شد. سلطنت شاهرخ نابینا با وقفههای کوتاهمدت و مکرر، بدون هیچگونه واقعهٔ بهثبترسیدهٔ خاصی سپری شد. پس از مرگ تیمور شاه (۱۲۰۷) آقا محمد خان پایهگذار سلسلهٔ قاجار موفق شد در سال ۱۲۱۰ قلمرو حکومتی شاهرخ را تصاحب کرده و وی را به مرگ محکوم کند و این پایان جدایی خراسان از دیگر بخشهای ایران بود.
در سدهٔ نوزدهم مشهد شهری دارای یک حصار و قلعهٔ نظامی جهت حفاظت از حملات بود. این شهر شش محلهٔ بزرگ و ده محلهٔ کوچکتر داشت. در میانهٔ شهر خیابان اصلی قرار داشت که شهر را به دو نیمه تقسیم میکرد و در طول آن نهر آبی جاری بود که منبع اصلی آب شهر بود. منبع اصلی درآمد شهر ناشی از حرم رضوی و زائران آن بود.
اعتراض مردم مشهد به حکومت آصفالدوله، حاکم خراسان، اعتراض نسبت به واگذاری امتیاز تنباکو و خیزش مردمی در جریان انقلاب مشروطه، از مهمترین وقایع دوران قاجاریه در مشهد بهشمار میرود. مشهد در زمرهٔ نخستین شهرهای کشور بود که مردم آن نسبت به انعقاد قرارداد تنباکو و ورود کارکنان شرکت رژی به این شهر، در روز ۱۳ مهر ۱۲۷۰ اعتراض کردند و دست به تظاهرات زدند. واکنش مأموران «فتحعلیخانِ» صاحب دیوان، حاکم وقت خراسان، به این اعتراض، استفاده از زور و سرکوب معترضان بود. با ضرب و جرح راهپیمایان، تعداد زیادی از مردم مشهد در اعتراض به این رفتار در مسجد گوهرشاد متحصن شدند. ناصرالدین شاه ناچار شد اجرای قرارداد را در مشهد، شش ماه به تأخیر بیندازد و پس از آن نیز اجرای قرارداد در مشهد اجباری نبود.
مشهد، مرکز ایالت خراسان، نقشی بارز در مبارزات ضد استبدادی ایرانیان — که به انقلاب مشروطه منجر شد — ایفا کردهاست و برخی کارشناسان، با اتکا به همین سابقهٔ مبارزاتی، برای این شهر نقشی پیشروانه و الهامبخش در روند پیروزی انقلاب مشروطه قائل شدهاند. با پیروزی انقلاب مشروطه، و بهرغم مبارزات آزادیخواهان، فضای مشهد اختناقآلود و پرتنش شد و مشروطهخواهان در رسیدن به آرمانهای خویش توفیق چندانی نیافتند. بسیاری از آزادیخواهان مشهد دستگیر، زندانی، و تبعید شدند و مشروطه و مشروطهخواهی در این شهر منزوی و سرکوب شد. برخلاف نظر رایج، که انزوای مشروطه در مشهد را به عدماقبال مردم این شهر نسبت به مشروطه نسبت میدهد، مشکل اصلی این شهر، علاوهبر وجود نهادهای مشروعهخواه، حضور گستردهٔ نیروهای روسی و مداخلات و کارشکنی آنها در راه پیشبرد مشروطه بودهاست. مداخلات روسها در مشهد سرانجام منجر به ماجرای بهتوپبستن حرم علی بن موسی الرضا شد. روسها این اقدام را بهمنظور ترساندن مشروطهخواهان مشهد و دادن هشدار به دولت مشروطه و مشروطهخواهان دیگر شهرها انجام دادند. بهاینترتیب مشروطهخواهان در مشهد بهشدت منزوی و سرکوب شدند و ناامیدی و رخوت نه فقط مشهد بلکه سراسر نواحی شمالی و دیگر ایالات ایران را فراگرفت.
در سال ۱۲۹۰ یوسف خان از خواص هرات با نام محمدعلیشاه در مشهد اعلام استقلال کرد. روسها به این بهانه در ۹ فروردین ۱۲۹۱، مشهد را بهتوپ بستند و بسیاری از مردم، شهروندان و زائرین کشته شدند. پس از این واقعه یوسف خان توسط ایرانیان، زندانی و بهمرگ محکوم شد.
مهمترین واقعهٔ تاریخ سیاسی معاصر مشهد، واقعه مسجد گوهرشاد در زمان رضاشاه است. در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ جمعیت زیادی در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و علیه اقدامات دولت در رابطه با قوانین برای مدرنسازی ایران — مانند اجباریشدن برسرنهادن کلاه شاپو — اعتراض نمودند. مأمورین نظامی و انتظامی با مردم درگیر شدند و تعدادی از مردم درون مسجد کشته شدند. در این واقعه تعداد بسیاری مجروح و بازداشت شدند. کشتار مردم در این مسجد بهاندازهای بود که بهنقل از شاهدان عینی چند کامیون جنازه از صحنهٔ کشتار خارج کردند.
توسعهٔ شهر در دهه ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ در جنوبغربی و غرب صورت گرفت. راهآهن و فرودگاه تأثیر زیادی بر چگونگی هدایت توسعه داشتهاند. در دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵، جادهٔ جدید تهران باعث توسعهٔ شهر به سمت جنوب گردید. از سال ۱۳۴۵ بهبعد توسعهٔ شهر منطبق با طرح جامع هدایت شدهاست. در سال ۱۳۵۵ محور اصلی جادهٔ سنتو، دانشگاه فردوسی و پارک ملت توسعهٔ شهر را بهسمت غرب تشدید نمودند. این شهر قرار بود به دو قسمت مذهبی–سنتی (مشهد شرقی یا رضوی) و توریستی–مدرن (مشهد غربی یا پهلوی) تقسیم شود، که با انقلاب اسلامی ناکام ماند.
در سال ۱۳۴۷ طرح نوسازی اطراف حرم علی بن موسی الرضا توسط معمار و شهرساز ایرانی، داریوش بوربور، ارائه شد و در سال ۱۳۵۰ بهتصویب رسید. در سال ۱۳۵۵ ساختمانهای اطراف به منظور آمادهسازی برای اجرای نوسازی تخریب شدند و کسبهٔ ساختمانهای مشمول تخریب، به بازار وسیعی که بدینجهت طراحی و اجرا شدهبود، منتقل گردیدند. پس از انقلاب این طرح ادامه نیافت.
در دورهٔ شهرداری شهردار پژمان، توسعه طبق طرح جامع پیشین با پارهای تغییرات انجام گردید و شهرستان بینالود بهعنوان بخش گردشگری مشهد معرفی گردید. اکنون، ساختار کالبدی شهر به صورت قطاعی است. مراکز تجاری و خدماتی در اطراف حرم و قطاع غربی تمرکز یافتهاند و واحدهای مسکونی در دو محور غرب و شرق قرار دارند.
در سالهای اخیر حرکت ساخت و سازهای مدرن در مشهد شتاب بیشتری گرفتهاست. براساس چشمانداز مشهد در سال ۱۴۰۰ این شهر به شهری مدرن با معماری اسلامی–مدرن تبدیل خواهد شد. در این راستا ۴۸ پروژهٔ بزرگ معماری برای شهر در نظر گرفته شدهاست. بااینحال، برخی از کارشناسان معتقدند که این پروژهها جلوهٔ اسلامی شهر را خدشهدار میکند. همچنین ساختوسازهای جدید در اطراف حرم علی بن موسی الرضا باعث شده که خط آسمانی و منظر تاریخی و فرهنگی مجموعهٔ حرم مورد تعرض قرار گیرد. این مسئله باعث بروز واکنشهایی از سوی برخی چهرههای مذهبی و سیاسی شد؛ و همینطور ثبت شدن این مجموعه در میراث جهانی یونسکو را با مشکل روبرو کردهاست.
شهر مشهد مرکز استان خراسان رضوی با ۳۵۱ کیلومتر مربع مساحت، در شمالشرق ایران و در طول جغرافیایی ۵۹ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۶۰ درجه و ۳۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۸ دقیقه و در حوضهٔ آبریز کشفرود، بین رشتهکوههای بینالود و هزارمسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دریا حدود ۱۰۵۰ متر (حداکثر ۱۱۵۰ متر و حداقل ۹۵۰ متر) است.
دشت مشهد بهصورت درهای وسیع دارای ابعادی بهطول بیش از ۱۰۰ کیلومتر و عرض متوسط حدود ۲۵ کیلومتر و وسعت حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع است. دشت مشهد با مختصات طول جغرافیایی ´۲۱:°۵۸ تا ´۰۸:°۶۰ درجهٔ شرقی و عرض جغرافیایی ´۴۰:°۳۵ تا ´۰۳:°۳۶ درجهٔ شمالی در حوضهٔ آبریز رودخانهٔ کشفرود در خراسان رضوی قرار دارد. از میان سازندهای موجود در این دشت، سازند مزدوران (سازند دوران دوم) در رابطه با منابع آب زیرزمینی حائز اهمیت است. این سازند که از رسوبات سخت کربناته تشکیل شده، بهدلیل وجود فضاهای خالی کارستی، قادر است سفرههای آب زیرزمینی را به وجود آورد. ازجمله منابع آب سطحی این دشت نیز میتوان به خود رودخانهٔ کشفرود اشاره کرد. این رودخانه در گذشته دارای آب زیادی بوده؛ ولی درحالحاضر بهعلت پایینافتادن سطح آب زیرزمینی و در نتیجه قطعشدن زهکشها تنها در مواقع سیلابی شدید، مقداری آب از سرشاخههای آن وارد میشوند.
مشهد بهدلیل موقعیت جغرافیایی خاص که در منطقهٔ مرزی بین شمال و جنوب خراسان قرار دارد و نیز تداخل جبهههای مختلف آبوهوایی، دارای آبوهوا و خصوصیات ویژهٔ اقلیمی است و قسمت اعظم دشت مشهد–نیشابور، جزء اقلیم سرد و خشک و قسمتی از دشت مشهد–قوچان، نیمهخشک و سرد و بخش کوچکی از بلندترین ارتفاعات رشتهکوههای بینالود و هزارمسجد جزء اقلیم مرطوب سرد است و درمجموع شهر مشهد دارای آبوهوای متغیر، اما معتدل و متمایل به سرد و خشک است و از تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای سرد و مرطوب برخوردار است. وزش بادها در شهر مشهد بیشتر در جهت جنوبشرقی به شمالغربی است. بیشینهٔ درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالای صفر و کمینهٔ آن در زمستانها ۲۳ درجه زیر صفر است.
منطقهٔ خراسان در طول تاریخ همیشه یکی از فعالترین مناطق زمینلرزهخیز کشور بودهاست. آمار چهل سال گذشته نشان میدهد که بیش از نیمی از قربانیان زمینلرزه در ایران را قربانیان این منطقه تشکیل میدهند. زلزلههای زیادی در مشهد رخ داده که حدود ۱۴ واقعه متعلق به سالهای ۱۰۰۸، ۱۰۵۲، ۱۰۵۳، ۱۰۵۹، ۱۰۷۷، ۱۰۸۴، ۱۰۸۷، ۱۱۱۸، ۱۱۱۹، ۱۲۱۴، ۱۲۳۲، ۱۲۳۶، ۱۲۵۴، ۱۲۷۴ ه.ق در کتب تاریخ به ثبت رسیدهاست. در پانزدهم ربیعالثانی سال ۱۰۸۴ ه.ق به هنگام سلطنت شاه سلیمان صفوی زمینلرزهٔ ویرانگری در مشهد رخ داده که حدود دوسوم شهر مشهد ازجمله گنبد حرم علی بن موسی الرضا، سقف گنبد مسجد گوهرشاد و مدارس پریزاد، دودر، مدرسهٔ بالاسر، مدرسهٔ پایینپا آسیب فراوان دیده و حدود چهارهزار نفر از مردم مشهد زیر آوار کشته شدند.
یکی از گسلهای مشهد، گسل شمال مشهد است. این گسل ادامهٔ گسل توس است که در شمال شهر توس از گسل کشفرود منشعب شده و با امتداد شمالغرب–جنوبشرق از گوشهٔ شمالی مشهد عبور میکند. در گزارش شماره ۷۲ سازمان زمینشناسی این گسل تحت عنوان گسل توس نامیده شدهاست. در گزارش مزبور ادامهٔ گسل به سمت شمالشرق که توسط آبرفت پوشیده شده به صورت گسل احتمالی نشان داده شدهاست. بربریان و همکاران، کانون سطحی زلزلهٔ تاریخی ۱۵۹۸ مورخ ۳ ژوئیهٔ ۱۹۷۳ با بزرگی ۶/۶، اول آوریل ۱۶۷۸ و ۲۶ فوریه ۱۸۸۳ را در مجاورت گسل احتمالی توس مشخص نمودهاند.
شهر مشهد، در سدهٔ اخیر از رشد جمعیت بالایی برخوردار بودهاست. در نخستین سرشماری رسمی ایران که در سال ۱۳۳۵ انجام گرفت، این شهر، با ۲۴۱٬۹۸۹ نفر جمعیت پس از شهرهای تهران، تبریز و اصفهان، چهارمین شهر پرجمعیت ایران بود. در سرشماری بعدی و در سال ۱۳۴۵، این شهر پس از تهران و اصفهان، جایگاه سوم را در بین شهرهای ایران داشت. در سرشماری سال ۱۳۵۵، مشهد، پس از تهران، دومین شهر پرجمعیت ایران بود و تا آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵، همین جایگاه را داشتهاست. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، جمعیت شهر مشهد در این سال، بالغ بر ۳٬۰۰۱٬۱۸۴ تن بودهاست.
طی پژوهشی که شرکت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شورای فرهنگ عمومی در سال ۸۹ انجام داد و براساس یک بررسی میدانی و یک جامعه آماری از میان ساکنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستای سراسر کشور، درصد اقوامی که در این نظرسنجی نمونهگیری شد در مشهد به قرار زیر بود:
در مشهد جمعیت قابلتوجهی از مهاجران افغان سکونت دارند. این مهاجران بیشتر پس از حملهٔ شوروی سابق به افغانستان و ظهور طالبان و متعاقب آن حمله به افغانستان توسط آمریکا و نیروهای ناتو، به ایران مهاجرت کردند. درخلال سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ جمعیتی قریب به ۵٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر بهصورت گروهی به کشور و بهتبع آن به استان خراسان و شهر مشهد وارد شدند. پس از حملهٔ آمریکا به افغانستان، حدود یک میلیون نفر مهاجر مجاز و ۲٬۵۰۰٬۰۰۰ میلیون نفر مهاجر غیرمجاز به کشور وارد شدند. ازسویدیگر، همزمان با آغاز جنگ ایران و عراق جمعیتی دیگر از آوارگان عراقی نیز در اثر بروز جنگ و ناآرامی مجبور به ترک عراق شده که بسیاری از آنها بهدلیل باورهای دینی و اعتقادی و روابط اجتماعی و فرهنگی با شهروندان ایرانی، در استان خراسان رضوی بهویژه شهر مشهد و سایر شهرستانهای استان — مانند نیشابور — اسکان یافتند و بسیاری از آنان با زنان ایرانی ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادهاند. براساس طرح جامع سرشماری و شناسایی اتباع خارجی در سال ۱۳۷۹–۱۳۸۰ جمعیتی در حدود ۱۴۲٬۰۰۰ نفر تبعهٔ افغانی، ۱۳٬۹۰۰ نفر تبعهٔ عراقی و ۱۰۰ نفر سایر ملل در استان خراسان رضوی شناسایی شدند. هماکنون براساس آمارهای موجود نزدیک به ۶۰٬۰۰۰ نفر دانشآموز تبعهٔ خارجی که ۹۰٪ آنان را اتباع افغانستان تشکیل میدهند در مدارس دولتی مشغول به تحصیل هستند. همچنین قریب به ۲۷۰۰ نفر دانشجوی تبعهٔ خارجی در مراکز آموزش عالی استان مشغول به تحصیل هستند. برطبق آمار ادارهٔ کل امور اتباع و مهاجرین استانداری خراسان رضوی، ۹۵٪ مهاجرین این استان در مشهد ساکن هستند.
در سالهای اخیر، مشهد شاهد مهاجرت اقوام بلوچ و کرد نیز بودهاست. این موضوع سبب واکنش برخی از روحانیون کشور نظیر مکارم شیرازی شدهاست. بنابر گفتهٔ آنان، این مهاجران، که عمدتاً اهل تسنن هستند، با خرید ملک و زمین در مشهد و دیگر شهرهای کشور مانند شیراز و ارومیه، درصدد تغییر بافت مذهبی این شهرها بوده و زمینه را برای نفوذ وهابیت و نیروهای تکفیری فراهم میکنند. درواکنش به این اظهارات، مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، این سخنان را نگرانکننده و ناشی از بالارفتن سن و زودباوری آیتالله مکارم عنوان کرد.
زبان مردم مشهد، زبان فارسی با گویش و لهجهٔ مشهدی است. این لهجه سرشار از واژههای کهن و ریشهدار زبان فارسی است. لهجهٔ مشهدی یکی از لهجههای مهم و تأثیرگذار فارسی بهشمار میآید و بهنوعی خاستگاه ادبیات اصیل شاعران ناماوری چون فردوسی، عطار و خیام است. این لهجه را شاخهای از فارسی دری میدانند و بسیاری از واژگان گمشدهٔ این زبان را میتوان در گفتار عامیانهٔ مشهدیها جستوجو کرد. بهواسطهٔ اختلاط و ارتباط نزدیک مشهدیها با سایر اقوام، ردپایی از زبانها و گویشهای دیگر نظیر عربی، ترکی، مغولی، افغانستانی (پشتون)، کُردی، انگلیسی، هندی، روسی و فرانسوی را میتوان در آن دید.
تقی وحیدیان کامیار، استاد دانشگاه فردوسی مشهد میگوید:
نزدیکترین گویش به فارسی معیار، گویش مشهدی است، بهطوریکه اصیلترین و ریشهدارترین فارسی را میتوان از مردم این شهر شنید.
وی میافزاید:
برخلاف تصور عامه، که ریشههای زبان فارسی را از فارس و شیراز میدانند، فارسی دری اصیل از توس قدیم، نیشابور و مشهد کنونی انتشار یافتهاست.
مهدی سیدی، پژوهشگر و کارشناس در زمینهٔ لهجه و گویش مشهدی، میگوید:
لهجه و گویش مشهدی، یا بهعبارت علمیتر، فارسی مشهدی، یکی از مؤثرترین گویشها در فارسی دری است؛ چراکه خاستگاه فارسی دری و همچنین ادبیات اصیل فارسی این گویش و زبان زیباست.
امروزه کمتر کسی در بین قشر جوانِ مشهد با این لهجه صحبت میکند. بیشترِ جوانان مشهدی، صحبتکردن با این لهجه را نوعی سرشکستگی میپندارند. بااینهمه، هنوز این لهجه و گویش در میان قدیمیها رواج دارد. کارشناسان، یکی از دلایل عدماقبال مردم نسبت به لهجهٔ مشهدی را عملکرد نهچندان مثبت صداوسیما میدانند.
بیشتر مردم شهر مشهد، مسلمان و شیعهٔ دوازده امامی هستند. این موضوع بهواسطهٔ وجود حرم علی بن موسی الرضا در این شهر نیز تشدید شدهاست. بااینحال، اقلیتهای دینی دیگری نیز در مشهد وجود داشته یا دارند.
در مشهد محلهای به نام «محلهٔ جدید» وجود دارد که مجتمع مسکونی یهودیان در مشهد بود. این محله منازل بزرگ و محکم با دیوارهای بلند داشت و خانهها از داخل با یکدیگر مرتبط بود. اقلیت یهودی مشهد که بینش و هوشیاری اقتصادی داشتند با توسعهٔ عمرانی مشهد به خیابانهای جنت و جم (پاسداران کنونی) نقلمکان کردند و عدهای هم به اسرائیل مهاجرت کردند.
مهاجران ارمنی از اواخر قرن نوزدهم م و در زمان حکومت قاجار از مرز باجگیران و درگز وارد این استان شدند و سپس در شهرهای مشهد، قوچان، نیشابور، شیروان، سبزوار، بجنورد و درگز اقامت گزیدند. بعدها تجار ارمنی از مناطق دیگر ایران مانند آذربایجان و اصفهان نیز به این استان نقلمکان کردند و به کارهای تجاری و صنعتی مشغول شدند. اکثر کارخانههای ارمنیان کارخانههای تصفیهٔ پنبه، تولید الکل صنعتی و پزشکی، قیرسازی و نخریسی بودند. مطابق برخی منابع، در ۱۹۶۵، ۵۱ خانوار ارمنی در مشهد اقامت داشتهاند و مطابق آمار ۱۹۶۶، ۳۲۰ ارمنی در مشهد و ۵۲۱ ارمنی در کل استان خراسان ساکن بودهاند. در ۱۹۱۳، ارمنیان مشهد مدرسهٔ هایکازیان را — که در واقع شعبهای از مدرسه هایکازیان تهران بود — تأسیس کردند. در ۱۹۴۱، کلیسای مسروپ مقدس، که نزد اهالی به «کلیسای حضرت مریم» نیز معروف است، احداث شد. اهالی ارمنی شهر مشهد دارای گورستان ویژهٔ خود بودهاند که سال تأسیس آن به ۱۹۴۴ بازمیگردد. در این گورستان نمازخانهای هم وجود داشت. غیر از سنگ قبرهای متعلق به ارمنیان، در قسمت خاصی از آن قطعهای به ۳۲ سرباز لهستانی که در زمان جنگ جهانی دوم در محلی نزدیک قوچان کشته شدهبودند اختصاص یافتهبود. انجمن فرهنگی ـ ورزشی آرارات نیز از ۱۹۸۳ در این شهر شعبهای ایجاد کردهاست که تاکنون به فعالیتهای فرهنگی ورزشی خود ادامه میدهد.
در مشهد اقلیتی از بهاییان نیز هستند، اما بهدلیل فقدان آمار رسمی تعداد آنان مشخص نیست. در سال ۱۳۴۵، در اوایل صدارت امیرعباس هویدا، ایران به ۲۴ «قسمت امری» تقسیم میشد. هر قسمت امری دارای مرکزی بود که محفل آن به «محفل روحانی مرکز قسمت امری» موسوم بود و خراسان به مرکزیت مشهد یکی از آن قسمتهای امری بود. در سال ۱۳۴۹ تعداد مراکز قسمت امری ایران به ۶۷ مرکز رسید و در «نقشهٔ پنج ساله»، که به اواخر دوران سلطنت پهلوی تعلق دارد، باید تعداد محافل محلی ایران به ۱۱۰۰ محفل میرسید.
در تاریخ ۸ آبان ۱۳۸۸ مصادف با سالروز تولد امام هشتم شیعیان، توسط محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مشهد رسماً به عنوان «پایتخت معنوی ایران» انتخاب شد. مهمترین مکان مذهبی شهر مشهد که مهمترین مکان مذهبی ایران نیز هست، حرم علی بن موسیالرضا است که سالانه پذیرای بیش از ۲۷ میلیون زائر داخلی و دو میلیون زائر خارجی است. موزههای آستان قدس رضوی نیز — که خود شامل چندین موزه است — در مجموعهٔ حرم قرار دارد.
آرامگاه علی بن موسی الرضا در مشهد که با نام حرم امام رضا و حرم رضوی شناخته میشود، مجموعهای دربرگیرندهٔ آرامگاه علی بن موسی الرضا و بناهایی دیگر است. این مجموعه از نظر مساحت بزرگترین و از لحاظ جمعیت دومین مسجد در جهان است. این مجموعه شامل مسجد گوهرشاد، یک موزه، دو کتابخانه، چهار مدرسه علوم دینی، یک گورستان، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، یک سالن غذاخوری برای زائران، رواقهای وسیع برای نمازگزاران و چندین ساختمان دیگر است. این مجموعه یکی از مراکز گردشگری در ایران است. حرم بهتنهایی محوطهای به مساحت ۲۶۷٬۰۷۹ مترمربع را پوشش میدهد و درصورتیکه هفت صحن با مساحت ۳۳۱٬۵۷۸ به آن افزوده شود، مساحت نهایی مجموعه ۵۹۸٬۶۵۷ مترمربع میشود. هر سال مراسم غبارروبی در این مکان انجام میشود.
دیگر مسجدها، حسینیهها و امامزادهها ازجمله مکانهای مذهبی هستند که دارای زیارتکنندگان فراوانی هستند. مسجد جامع گوهرشاد واقع در محدودهٔ حرم رضوی، مسجد هفتاد و دوتن، مصلی طرق، مسجد و حسینیه کرامت، آرامگاه پیر پالاندوز، آرامگاه شیخ نخودکی، گنبد خشتی، گنبد سبز و آرامگاه خواجه ربیع ازجمله مکانهای مذهبی مشهد هستند. همچنین امامزاده ناصر و یاسر در نزدیکی طرقبه و آرامگاه امامزاده یحیی در جاده سرخس، آرامگاه خواجه اباصلت و آرامگاه خواجه مراد در جاده فریمان در نزدیکی مشهد قرار دارند.
از سناباد و توس قدیم آثار تاریخی زیادی بر جای نماندهاست. هماکنون شهر توس درحال بازسازی است. چهار طاقی بازه هور از قدیمیترین بناهای موجود در محدودهٔ شهر است که زمان ساخت آن را سدهٔ سوم م تخمین میزنند.
برخی از جاذبههای تاریخی مشهد عبارتند از: آرامگاه نادرشاه، آرامگاه خواجه ربیع، آرامگاه فردوسی، ایستگاه راهآهن، گنبد خشتی، گنبد هارونیه و مدرسه عباسقلیخان.
جاذبههای طبیعی که درنزدیکی شهر مشهد قرار دارند، شامل ییلاقات شاندیز، طرقبه، زشک، روستای کنگ، نغندر، جاغرق، چالیدره، پارک جنگلی وکیلآباد، باغوحش وکیلآباد، آبشار ارتکند، پارک جنگلی نهدره در دو کیلومتری جنوب مشهد، پارک کوهسنگی، آبشار قره سو، دره اخلمد، فریزی، سد ارداک، هفت حوض، چشمه گیلاس و چشمه گراب هستند.
برخی پارکها و پارکهای آبی مشهد عبارتند از: پارک کوهسنگی، پارک و شهربازی ملت، کوهستانپارک خورشید، پارک بانوان (حجاب)، پارک ریحانه (بانوان)، باغ ملی، پارک پردیس قائم، پارک بزرگ وحدت، پارک بسیج (گلشهر)، پارک امت، پارک میرزاکوچکخان، پارک مینیاتوری، باغ گلها، سرزمین موجهای آبی، پارک آبی ایرانیان، پارک ساحلی آفتاب و سرزمین موجهای خروشان.
برخی از مهمترین مراکز خرید شهر مشهد عبارتند از: بازار رضا، مجتمع تجاری پروما، بازار بینالمللی، بازار خیام، مجتمع آلتون، مجتمع تجاری الماس شرق و مجتمع تجاری وصال.
مشهد حدود ۳۵۱ کیلومتر مربع وسعت دارد. براساس آمارنامهٔ مشهد ویرایش سال ۹۴، این شهر دارای ۱۳ منطقهٔ شهری، ۴۱ ناحیهٔ شهرسازی، ۳۸ ناحیهٔ خدماتی و ۱۵۸ محله است. شهر مشهد دارای ۱۱ ناحیه و مرکز پستی است.
مشهد دارای محلهها و شهرکهای متعددی است. بهخاطر نزدیکی آبادیهای سناباد و نوغان به محل دفن علی بن موسی الرضا و همچنین جاذبهٔ خود مدفن، بیشتر محلههای قدیمی مشهد در اطراف حرم علی بن موسی الرضا شکل گرفتهاست و کمکم بر وسعت آنها افزوده گشته و در خود مجموعهٔ شهر ادغام گشتهاند. بهعنوان نمونه، هماکنون نوغان، از محلههای اطراف حرم است و سناباد نیز وضعیت مشابهی دارد و اکنون بهعنوان یکی از محلهها و خیابانهای شهر مشهد شناخته میشود.
شهردار کنونی شهر مشهد قاسم تقیزاده خامسی است. بودجهٔ شهرداری مشهد در سال ۱۳۹۴ بالغ بر ۹۶۰۰ میلیارد تومان است.
حوزهٔ شهردار، حوزهٔ زیرنظر شخص شهردار مشهد و بهمنظور ایجاد هماهنگی و اعمال مدیریت در واحدهای حوزهٔ شهردار و نیز اعمال نظارت و کنترل مجموعهٔ واحدهای شهرداری بهویژه مدیران مناطق تشکیل شدهاست. میزان اختیارات و مسئولیتهای این حوزه از سوی شهردار وقت، طی ابلاغ داخلی تعیین و مشخص میگردد.
اقتصاد مشهد بیشتر بر روی زعفران، زرشک، نبات، آجیل و خشکبار و چرم صنعتی (بهصورت زینتی) و صنعت فرش قرار دارد. همچنین زائرا