7.6K
شَهباز یا شاهباز نام نوعی پرنده شکاری است. این پرنده در دامنه و کوههای رشته کوههای البرز و زاگرس و قفقاز میزید. نسل این پرنده کمیاب در حال ...
شَهباز یا شاهباز نام نوعی پرنده شکاری است. این پرنده در دامنه و کوههای رشته کوههای البرز و زاگرس و قفقاز میزید. نسل این پرنده کمیاب در حال انقراض است. این پرنده از لحاظ جثه از شاهین و باز بزرگتر و شکارچی و گوشتخوار است. پرواز این پرنده همیشه در ارتفاع است و به ندرت مگر برای شکار به زمین نزدیک میشود. به جز برای شکار به دامنه کوهها و محل تجمع انسان نزدیک نمیشود. رنگ پرهای این پرنده سفید و سیاهاست که گاه در اثر پرتوهای آفتاب به رنگ نقرهای یا طلائی دیده میشود که خطای دید است. این پرنده که از نمادها و سمبلهای ایرانیان باستان و آریائیها بوده بیشتر در کوه افسانهای و مشهور دماوند دیده میشود. در بعضی از نوشتههای کهن از این پرنده به عنوان یکی از خدایان و نجات بخش قوم آریا و هدایتکننده فرزندان فروهر به ایران زمین نام برده شدهاست.
برخی فرهنگنویسان آن را باز سفید معرفی کردهاند که بسیار کمیاب است و به احتمال بسیار گونه زال باز و هممعنی تیقون یا طوغان در ترکی باشد. گاه نیز همهٔ انواع (باز) را شاهباز نامیدهاند.
علی بن احمد نسوی در بازنامهٔ خود مینویسد که «در طول شصت سال اشتغالش به بازداری، همه گونه «شِکَرَه» میداشتهاست «مگر سُنْقُر و باز سفید».» علی بن حسین مسعودی در مروجالذهب مینویسد «جمهور اهل معرفت به پرندگان و دیگر جانوران شکاری - از ایرانی و ترک و رومی و هندی و عرب - گفتهاند که آن بازی که رنگش به سفیدی میزند از همهٔ بازها سریعتر، زیباتر، به تنْ نیکوتر و به دلْ بیباکتر است، از همه آسانتر تربیت میپذیرد و در اوجگیری و بلندپروازی و دورپروازی از همه نیرومندتر است، زیرا آن حرارت سوزان و جرأت که در او هست در هیچیک از دیگر انواع بازان نیست. اختلاف رنگهای بازان در اثر اختلاف زیستگاههای آنهاست و، ازینرو، به سبب بسیاریِ برف در ارمنستان و خَزَران و گرگان و نواحی همسایه اینها در سرزمین تُرکان، بازهای سفید به رنگ سفید خالص در میآیند»
شهباز در ادبیات و به خصوص شعر فارسی مورد استفاده بسیاری از شاعران بودهاست، در بیشتر موارد علاوه بر معنی پرنده به معنی زمانه، تقدیر، سرانجام یا به همان معنی کهن و وظیفه شهباز در افسانهها اشاره دارد.
هاتف اصفهانی:
بیدل دهلوی:
بیدل دهلوی:
اقبال لاهوری:
اقبال لاهوری:
ناصرخسرو:
سوزنی:
خاقانی:
خاقانی:
خاقانی:
از آنگاه که باز شهباز صبح از نشیمن افق پروازکرد تا غراب ظلمت بال بگشاد. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ص ۲۷۳). شهباز آفتاب چنگ در پردهٔ غِربیب غراب آویخت .(ترجمهٔ تاریخ یمینی ص ۳۵۵).
عطار:
سعدی:
سعدی:
خواجوی کرمانی:
حافظ:
حافظ:
حافظ:
- شهباز بیضا؛ شهباز سپید:
خاقانی: