22.7K
سَرَخْس، شهری مرزی در استان خراسان رضوی و مرکز شهرستان سرخس (قاسمی) است؛ شمالشرقیترین شهر ایران در نزدیکی مرز ترکمنستان در پایینترین دشت خراسان در ...
سَرَخْس، شهری مرزی در استان خراسان رضوی و مرکز شهرستان سرخس (قاسمی) است؛ شمالشرقیترین شهر ایران در نزدیکی مرز ترکمنستان در پایینترین دشت خراسان در فرازای ۳۰۰ متری از سطح دریا جای دارد.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۴۲٬۱۷۹ نفر (در ۱۱٬۸۱۲ خانوار) بودهاست.
شهرستان سرخس، با پهنهای بیش از ۵ هزار کیلومتر مربع، در شمال خاوری استان خراسان، در کنار مرز ایران و جمهوری ترکمنستان در۱۸۰ کیلومتری شرق مشهد قرار دارد. تقریباً بین دو نصف النهار ۳۰ تا ۶۰ و ۱۵ تا ۶۱ درجه شرقی و بین دو مدار ۳۶ و ۳۶ تا ۴۰ درجه شمالی قرار گرفتهاست. حد طبیعی منطقه را در جنوب، رودخانه کشف رود و حد شرقی را رود تجن (از پیوستن رودخانه هریرود و کشف رود) و حدود طبیعی غربی و جنوب غربی را آخرین امتدادهای ارتفاعات کپه داغ مشخص مینماید. این شهرستان از سوی شمال و خاور به جمهوری ترکمنستان، از باختر به شهرستان مشهد و از جنوب به شهرستان تربت جام محدود است و در حد فاصل حاشیه خارجی صحرای قره قروم با لبه فلات ایران قرار گرفتهاست هوای سرخس معتدل و خشک بوده، بیشترین درجه حرارت در تابستانها، ۵۰ درجه بالای صفر و کمترین آن در زمستانها، ۱۵ درجه زیر صفر است. میانگین باران سالیانه سرخس به ۱۸۰ میلیمتر میرسد. رود هریرود که در ۲ کیلومتری خاور سرخس مرز مشترک ایران و ترکمنستان را تشکیل داده است. شهر سرخس در دشت قرار گرفته و از بلندی مهمی برخوردار نیست. جمعیت این شهرستان براساس آمار سال ۱۳۷۵ برابر با ۷۳۶۰۴ نفر است که از این تعداد ۲۸۵۴۷ نفر در مرکز شهرستان زندگی میکردند.
نام باستانی سرخس ساریکا بوده و بر سر راه مرو به نیشابور و عراق عجم قرار گرفتهاست. این شهر روزگاری از کانونهای علم و دانش بوده و بواسطه داشتن مدارس و کتابخانههای زیاد شهرت داشتهاست، در سالهای اخیر نیز به دلیل فراهم آوردن موقعیتهای تجاری، این محل دارای اهمیت است.
سرخس از دیرباز به نامهای «ساریگو»، «ساریکا»، «سرخس نو»، «سرخس ناصری» و «سرخس افراسیابی» خوانده شدهاست. حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، در داستان جنگ هفت گردان، از سرخس یاد کردهاست؛ کهنترین متن فارسی که از سرخس سخن گفته، «حدودالعالم» (۳۷۲ هـ. ق) است، که میگوید: «سرخس شهری است بر راه و اندر میان بیابان نهاده … جایی با کشت و برز بسیار است، و مردمانی قوی ترکیباند و جنگی، و خواسته ایشان شتر است».
سرخس در سده نخست هجری قمری، به دست مسلمانان افتاد. این شهر در روزگار آلب ارسلان گسترش و اعتبار بسیار یافت، بهطوریکه وی آن جا را مقر خود قرار داد. سرخس در سدههای نخستین اسلامی و حتی تا زمان ابن بطوطه از شهرهای بزرگ خراسان بهشمار میرفتهاست. وی میگوید: «… طغاتیمور با ۵۰ هزار سپاهی به نبرد سربداران رفت. لیکن شکست خورد و شهرهای سرخس، الزاوه و توس که از بزرگترین شهرهای خراسان بودند به دست سربداران افتاد…». امروزه شهر سرخس، مرز بین ایران و ترکمنستان است، سرخس پیشین که در سوی راست هری رود قرار داد، در دست ترکمنستان میباشد و سرخس نو در دست ایران است. در ۱۸۸۴ م، روسها سرخس کهنه ایران را همراه مرو و عشقآباد، اشغال کردند و بدین ترتیب در مرز ایران و افغانستان از دریای مازندران تا ترکستان چین، استقرار یافتند.
سنایی غزنوی، مثنوی سیرالعباد الی المعاد را در سرخس سروده و با مدح سیف الدین محمد بن منصور قاضی سرخس به پایان برده است.
سرخس در زمانی که عباس میرزا به خراسان آمد مورد تعارض وی قرار گرفت و عباس میرزا قریب 3000 نفر از مردم این شهر را قتل و عام کرد [کلمنت مارکام]
هما ناطق به نكتهٔ بسیار روشنگری اشاره میكند. او مینویسد: باید بپذیریم كه داستان اسیر بردن و اسیر گرفتن تركمانان بیشتر جنبهٔ افسانه ای داشته و یا لااقل به آن شدتی كه اولیای حكومت و دولت وانمود می كردند، نبودهاست. در میان افرادی كه اسیر خوانده میشدند، بسیار بودند كشاورزان و حتی كدخدایانی كه از جور مالک و كلانتر، دهات خود را به دلخواه رها میكردند و به ایلات میپیوستند و حتی همراه آنان به غارت ده خود باز میگشتند. خانم ناطق در ادامه از ژوزف ولف سخن میگوید كه خود مدتی در میان تركمانان بود. به نظر ولف بسیاری از تبهكاریهای بزرگان و دزدی حكام و یا بد حسابیها به حساب تركمانان گذاشته میشد. ولف مینویسد: عجیب اینكه همین تركمانان كه به چپو و غارت مشهورند، مورد اعتماد كامل تجار و اهل كسب هستند. پول به دستشان سپرده میشود و اینان نیز مبلغ را بدون كم و كاست به مقصد میرسانند(ص81) هما ناطق در مقالهٔ خود تأثیرات منفی این لشكركشی را از لحاظ اقتصادی و سیاسی و روابط انسانی بررسی میكند. در بارهٔ وضعیت تركمنها مینویسد: تركمنهایی كه به اسارت به مشهد رفتند، اوضاع اسف باری پیدا كردند. .. عباس میرزا از خون هیچ كس در نگذشت، به هیچ مذاكره ای تن در نداد. در یک وعده چهل اسیر تركمن را از سرخس به مشهد آوردند و او دستور داد همه را یک جا به قتل رساندند و بیشتر زندانیان و اسرا از شدت قحطی و گرسنگی تلف شدند. از 3000 اسیر سرخس فقط 300 كودک و زن در كوچههای مشهد در حال جان كندن بودند. نویسنده در ادامه، از قول فریزر می آورد: اینان نیمه جان و با چشمهای بسته در كنار خیابان افتادهاند.. و زنان و كودكان تركمانانی هستند كه در سرخس كشته شدند. در آن جا 3000 اسیر گرفتند كه بیشتر از زن و بچههای خردسال تشكیل میشدند. راستی هم كه تركمانان چه بهای گرانی پرداختند. هما ناطق بعد از آن، خود نتیجه میگیرد: لیكن بازماندگان ظلم و ستم را فراموش نكردند و نه تنها برخلاف گفتهٔ نایب السلطنه ریشه كن نشدند، بلكه در اثر خشم روزافزون و انتقام، ایلاتی كه از یكدیگر دور بودند، به یكدیگر پیوستند و تركمانان مرو و سرخس یكی شدند و با تعداد كمتر لیكن نفرت بیشتر به چپو و غارت پرداختند هر چند كه تاریخها نوشتند نیكان بر بدان غالب آمدند! (ص84)
ه نظر نگارنده، عباس میزرا میتوانست با سیاست و رفتار عاقلانه، عاملان برده فروشی را بشدت مجازات كند و در مقابل با فرزندان و زنان و افراد بی گناه دیگر به ملایمت و نرمی برخورد كند و به جذب و جلب آنان بپردازد. اما او بعد از تركمانچای بشدت دگرگون شده بود. همان طور كه ذكرش رفت، رفتارهای او در این مقطع زمانی با قبل از تركمانچای تفاوتهای اساسی داشت. ما نیز او را به سبب اصلاحات نظامی و اداری و ... می ستاییم. از برخورد خوب او با اهالی آذربایجان قبل از تركمانچای به نیكی یاد میكنیم. اما سپاهیان او در دامغان و خراسان در مواردی برخورد درستی با اهالی این مناطق نداشتهاند. رفتار او با تركمانهای سرخس از شاهزادهٔ اصلاح طلبی چون او بعید مینمود. پاره پاره كردن پیر و برنا و ضعیف و توانا و صغیر و مرد و زن تركمن در سرخس به هیچ وجه زیبندهٔ او نبود. خانم هما ناطق در كتاب خود به دور از جانب داری، حق مطلب را ادا كرده است. در ضمن، دیگر مقالات آن كتاب نیز قابل توجه و تأمل است که ذکر آنها در این مجال اندک نمی گنجد.
(به نقل از : محمدعلی طهماسب زاده بر گرفته از مقاله عباس میرزا و ترکمانان خراسان نوشتهٔ خانم آنا دردی کریمی)
در سالهای اخیر با ایجاد پالایشگاه گاز خانگیران و استخراج گاز شیرین و ترش و لوله کشی به نواحی مصرف، و بهرهبرداری از راه آهن مشهد – سرخس – تجن و ترانزیت جادهای (یکصدوچهل هزار تریلی در سال) توسعه و رونق یافته و برآبادانی وجمعیت سرخس افزوده شدهاست و هم چنین به واسطه همسایه گی با جمهوری ترکمنستان، دارای اهمیت نظامی و استراتژیک است.
آرامگاه ابوالفضل حسن، آرامگاه محمد بن جعفر و مزار ابوعلیزاهر برخی از مکانهای تاریخی و دیدنی این شهرستان را تشکیل میدهند، قدمگاه حضرت ابوالفضل در روستای سنگر، زیارت هجده پیر در مزداوند، سد دوستی. دریاچه بزنگان تنها دریاچه طبیعی استان خراسان در این شهر است. غار مرزداران در ۹۰ کیلومتری سرخس و غار بزنگان در ۶۵ کیلومتری سرخس واقع میباشند. آرامگاه شیخ لقمان سرخسی در شمال شهر سرخس میباشد. رباط شرف، محل اسکان کاروانسرایان قدیمی، در راه ابریشم و پل خاتون از بناهای تاریخی ساخته شده توسط خواهران گوهرشاد بودهاست. اولین نماینده مجلس شهر سرخس محمد تقی بهار (ملکالشعرا) است و نماینده فعلی آقای قاضی زاده است.
مهمترین صنایع موجود در این شهرستان، صنایع مربوط به استخراج منابع گازی خانگیران است که غنی میباشد. معدن زغال سنگ آق دربند هم فعال است. منطقه ویژه اقتصادی با مدیریت تولیت آستان قدس رضوی حضرت آیت الله واعظ طبسی در حال احداث کارخانه نظیر تولید رب گوجه فرنگی و نیروگاه گازی در منطقه ویژه میباشد.
فراوردههایش غلات، علوفه، صادرات کاکتوس، سبزی، پنبه، خربزه و صیفی است. دامپروری گوسفند قره کل در این منطقه مرسوم است. زیستگاه جانوری: در سرخس حیواناتی نظیر گرگ، روباه، شغال، مار، کبک و پلنگ دیده شدهاست.
دانشگاه پیام نور در رشتههای شیمی و ریاضی و حسابداری و دانشگاه علمی کاربردی با رشتههای روابط عمومی و کامپیوتر و بهرهبرداری پالایش گاز و دانشگاه آزاد اسلامی با رشتههای حسابداری و الکتروتکنیک در کاردانی و کارشناسی دانشجو میپذیرند.
اصلیترین بافت جمعیتی سرخس مردم سیستان وبلوچستان شامل بلوچ و سیستانی (زابلی) هستند، اما در کنار این دو گروه تعداد زیادی از قومیتهای دیگر نیز در سرخس سکونت دارند که از جمله آنان میتوان به عربها، ترکمنها، ترکها و کردها اشاره کرد.
البته بعد از انقلابهای اقتصادی ایجاد شده در سرخس سیل مهاجرتی اهالی سایر شهرهای خراسان به امید اشتغال در موقعیتهای کاری سرخس به سمت این شهر دوچندان شدهاست که بیشترین تعداد مهاجرین از شهر مشهد میباشند.