293
آبکنار یکی از روستاهای بندر انزلی در استان گیلان در شمال ایران است. روستای آبکنار در کنار مرداب انزلی و در دهستان چهارفریضه واقع شدهاست. این روس...
آبکنار یکی از روستاهای بندر انزلی در استان گیلان در شمال ایران است.
روستای آبکنار در کنار مرداب انزلی و در دهستان چهارفریضه واقع شدهاست. این روستا دارای سه محل به نامهای میرمحل، میانمحل و مسجدمحل میباشد.
کلمه آبکنار به معنی کنار آب است که از چند قرن پیش بر روی این روستا گذارده شده زیرا این روستا در کنار آب قرار گرفتهاست.
تاریخ دقیق اولین کسانی که قدم به آبکنار گذاشته و اولین خانه یا خانهها را به پا داشتهاند معلوم نیست ولی احتمال دارد مردم آبکنار بیش از ۴۰۰ سال پیش به آبکنار آمده و ساکن شده باشند.
یاسنت لویی رابینو در صفحه ۱۲۲ ولایات دارالمرز مینویسد: «آبکنار روی شبهجزیرهای در مرداب قرار دارد و دارای کارخانهای برای خشک کردن پیله است” و در همین صفحه از دهکدههای تابعه به نامهای تربهبر، خمیران، شیلهسر و صافخانه کرگان» یاد نمودهاست. نگارنده تاریخ بقعه آقا سید خرم کیا را نیز ۴۸۰ سال نقل کرده که با احتساب سال ۱۳۶۸ هجری شمسی میشود ۸۸۸ هجری شمسی و با سال ۱۴۰۸ هجری قمری که میشود سنه ۹۲۸ هجری قمری.
فتحالله شکوفه محقق و نویسنده آبکناری: روستای آبکنار دو هزار هکتار است. این آبادی از سال ۱۳۰۷ هجری شمسی برق داشته. اولین دبستان ایران را همراه با تبریز در اینجا داشتیم. تا سالها در آبکنار هزار و پانصد دانشآموز وجود داشت و خیلیها از اطراف برای درس خواندن به اینجا میآمدند.
در گذشته به سادات میر هم میگفتند که بیشتر متداول بودهاست و چون بستگان و نژاد سید خرم کیا در این محل ساکن بودند این محله را «میر محله» و همچنین بومیان به این محل جیر محله میگویند که کلمهای گیلکی است و معنی پایین محله میدهد.
از گذشتههای دور اهالی محلات سهگانه مصمم شدند که مسجدی در محل فعلی «مسجد جامع آبکنار» احداث کنند که در ابتدای ورود به آبکنار نظر هر تازهواردی را جلب مینماید. چون مسجد در محوطه گورستان عمومی آبکنار قرار دارد مورد احترام همه مردم بوده لذا آن را مسجد محله نامیدهاند.
این محل بین دو محل فوق واقع است و به همین دلیل نام میئَن محله (یعنی محلهٔ میانی، به زبان گیلکی) را به آن دادهاند. همچنین حمام قدیمی آبکنار و اولین مکتب خانه آبکنار در این محل تأسیس گردیده و به گفته بزرگان آبکنار حمام به دستور میرزا کوچک خان جنگلی و توسط سران آبکنار ساخته شده و متأسفانه بهطور کامل ویران شده و هیچ اثری از آن به جای نماندهاست.
محلی را با مساحت تقریبی چند هزار متر مربع، در محل فعلی بازار میانمحله، تعیین و دکانهایی را به صورت دایره با دیوارههایی از گل و رس و تیرکهای نازک چوبی و سرپوش گالی پوش و متصل به یکدیگر احداث نمودند و محوطه بازار ساخته شده را به نام پیله بازار (در زبان گیلکی به معنی بازار بزرگ است) نامیدند و سر دالان دایرهای نیز که از سمت غرب، جنوب شرقی و شمال شرقی باز میشد بدان اضافه نمودند. در دکانها کالاهای مورد نیاز و مایحتاج عمومی را به فروش میرساندند. پس از احداث در سمت شرق محوطه پیله بازار حمام و در طرف جنوبی دکانهای دیگری بنا گردید و مغازههای جدید آنچنان رونق گرفت که بازار قدیمی از رونق افتاد.
مردم اولیه آبکنار که در مسجدمحله تشکیل خانواده داده بودند چون رفت وآمدشان به بازار میانمحله یا پیله بازار مشکل بود در مسجد محله مبادرت به احداث بازار نمودند که ابتدا و به مرور زمان وسعت یافت. این بازار در سمت شرق مسجد جامع قرار گرفتهاست. این بازار به مرور زمان از سمت شرق و غرب گسترش پیدا کرد که گوشهای از آن به نام شیطان بازار مشهور است. بازار مسجدمحله بعدها محل توقف خودروها و ورود و خروج مسافران به آبکنار گردید و همچنین به علت وجود مسجد جامع در آن از دیگر بازارهای آبکنار بیشتر مشهور شد.
اهالی میر محله آبکنار نیز خواه ناخواه به تبعیت از اهالی دو محله دیگر بازار کوچکی در محوطه باز کنونی خود ساختند و زمانی که مرداب سیاه گیشه محل فعالیت صیادان ماهی و شکارچیان مرغابی و غیره بود رونق و اعتبار زیادی داشت. این بازار در عمر شکوفایی اقتصادی آبکنار به علت نزدیک بودن به مرداب سیاه گیشه و هم به خاطر این که سر راه عبور و مرور صیادان و مسافران قرار داشت محلی برای خرید و فروش ماهی و معاملات مختلف دیگری بودهاست، از این راه سود سرشاری میبردند تا اینکه به علت پائین رفتن و خشک شدن مرداب سیاه گیشه و کساد شدن صید ماهی و شکار و مرغابی رونق سابق را از دست داد.
از گذشته در وسط بازار میرمحله، درخت آزاد کهنسال و بسیار بلند و تنومندی وجود داشت که قسمت عمده میدان را ریشه آن پوشانده و سایهاش زینت بخش بازار بود. در سال ۱۳۲۵ هجری شمسی به علت کثرت سن و اینکه طعمه حریق گشته بود از میان رفت. این همان درختی بود که به علت ارتفاع زیادی که داشت قبل از شهریور ۱۳۲۰ به وسیلهٔ ارتش ایران برفراز آن پاسگاهی جهت دیدهبانی احداث گردید زیرا از آنجا تا دور دستهای مرداب و سواحل آن به خوبی در معرض دید قرار میگرفت.
جمعیت آبکنار از قبایل و گروههای مهاجر مختلفی تشکیل شدهاست.
آقای شکوفه در این باره مینویسد:
جمعیت آبکنار را اهالی شهرهای مختلف ایران از جمله طالقان، لاهیجان، اصفهان، تبریز، شیراز، قم، دلیجان، لرستان، کردستان و عدهای از روستاهای مجاور از جمله تشکیل دادهاند.
آقای شیخ بهائی حیدریان مینویسد:
مابین آبکنار و تربهبر چندین ده مخروبه کوچک و بزرگ که هنوز آثار آن کاملاً مشهود است در زمانی دور وجود داشته که محل سکونت اجداد آبکناریهای فعلی بودهاست.
آقای حجت اله امانی نوشتهاست که:
بطوریکه تحقیق گشته مردم آبکنار در حوالی بیابان هفت خانان متمرکز بودند ولی در اثر مرض وبا در آن سرزمین مردم نامبرده پس از تلفات جانی بیشمار به ناچار به طرف چاف لاهیجان و یک عده به سمت آستارا و نیز عدهای دیگر به قسمت آبکنار فعلی مهاجرت کردهاند.
مرحوم شیخ لطیف، گویا به دلایلی از لاهیجان به آبکنار مهاجرت کرده و و در میرمحله ازدواج و در آنجا ساکن میشود. خانوادههای صدقی، سلیم پور، نوروزی، شکوفه و بابانژاد از نوادههای آن مرحوم میباشند.
دو برادر به نامهای شفیع عمو و عباد عمو از شفت فومن به آبکنار وارد که طایفه شفیعی، بزاز، فرقانی، صفرنیا، امانی، غضنفری، بلوکی و رادمنش از همین دو نفر میباشند.
در بررسیهایی که انجام گرفته، عدهای از آبکناریهای فعلی از نسل کردان و لرهایی هستند که در زمان شاه عباس بزرگ و نادرشاه به سواحل مرداب تبعید شده و در آبکنار ساکن شدهاند که میتوان به کبیری، مسعودی، کامجار، زارع، بشیری، سید کیائی، میرزاد، ساجدی، شفق، نیکو، گلی، بخشنده و پور موسی، شاکری، شکری، نظری، دبیری، عزیزی و تشکری اشاره نمود. آقای حجت اله امانی مینویسد: جمعی از خانوادهها که از زمانهای قدیم به آبکنار مهاجرت و ساکن شدهاند عبارتند از: فرهادی ، پورهادی، سیدین، شکر طایفه، شفیع، محبی، بهلولی، کربلائی سمیع سمیعی، نورانی، فرجی، عمرانی، پادنگی، خانعلی، حاتم، قزوینی زاد، یوسفی، سیف، خباز، فقیر پندار، عندلیب، رحیم دوست، مدبر، بحری، شیرازی، نوروزی مقدم، صفائی، محمدیان، کاروانکش، وارد آبکنار، شیخ زاد، فردی، هدهدی، جلالیان، قیومی، میرزا احمدی، قیامی، ذوالفقار، سیاوش، نجف پور، بابائی، سلطانی، صفری، سرمهای، نعمتی، غلامی، مسکین، فلاحتکار، برقی، شمسی، موسویان، حبیبی و علوی که عدهای از این خانوادهها دو رگه میباشند.
آبکنار در منطقه جلگهای و جنگلی و در طول جغرافیائی ۴۹ درجه و ۱۹ دقیقه و عرض ۲۷ درجه و ۲۶ دقیقه و دارای نسخ ۴۰۰ ساله (در سال ۱۳۶۳ شمسی) و از نظر ثبتی جزو بخش ۷ بندر انزلی میباشد، مسافتش تا ضیابر ۷ کیلومتر تا کپورچال ۱۸ کیلومتر و تا انزلی ۳۸ کیلومتر و فاصلهاش از طریق مرداب به انزلی ۱۲ کیلومتر است. از شمال به مرداب انزلی از طرف مشرق به دماغه ماهروزه از جنوب به مرداب سیاه کیشم و از غرب به کپورچال متصل است.
ماهروزه سرزمینی است تقریباً فاقد جمعیت و ساکنین انگشت شمار و از قدیم محل چراگاه احشام و کشاورزی اهالی آبکنار بوده از این رو همانند سایر روستاها مورد بررسی قرار نمیگیرد و داخل آبکنار محسوب میشود. مرتع ماهروزه در سمت مشرق آبادی واقع میباشد و محل برخورد باتلاق سیاه کیشم و مرداب انزلی است.
مرداب سیاه کیشم که به زبان محلی سیاه کیشی گفته میشود بیشتر مناطق آن نیزار و گالیزار میباشد. مرداب سیاه کیشم در جنوب آبکنار و شمال مناطق مربوط به حوزه صومعه سرا(سوماسرا) یعنی نرگستان و سیاهدرویشان و کولهسر و چکور میباشد که آب آن شیرین و از آبهای مناطق شرقی کوههای تالش و رودخانه بهمبر تأمین میشود. این مرداب چون غالباً پوشیده از نی و گالی است، محل تخمافشانی انواع ماهیهای دریای کاسپین بوده که اواخر اسفند و اوایل بهار جهت تخمریزی به مرداب سیاه کیشم مهاجرت و پس از تخمریزی دوباره به دریای کاسپين مراجعه مینمایند.
مرداب انزلی در شمال روستای آبکنار با مساحتی در حدود ۲۰ هزار هکتار از بزرگترین زیستگاههای طبیعی جانواران ایران محسوب میشود. این مرداب به دلیل موقعیت جغرافیایی از نظر میزان بالای رطوبت و آب با هیچیک از تالابهای ایران قابل مقایسه نیست.
بر پایه سرشماری سال ۱۳۸۵، جمعیت این روستا ۲٬۹۷۰ نفر (۹۷۹ خانوار) بوده و این درحالی است که جمعیت آبکنار در سال ۱۳۶۸ هجری خورشیدی ۷۰۰۰ نفر در ۱۰۰۰ خانوار میباشد که دلیل این کاهش شدید جمعیت میتواند کمبود کسب و کار مردم در این منطقه باشد چراکه عده زیادی از اهالی آبکنار برای کار به شهر أنزلي و رشت وتهران و بندرعباس و حتی بخشی از اهالی به دلایل سیاسی یا شخصی یا اقتصادی به خارج از کشور مهاجرت کردهاند.
در روستای آبکنار همانند دیگر نقاط شهرستان انزلی، زبان گیلکی رایج است.
استاد حسین قوامی آبکناری در سال ۱۳۲۵ در آبکنار متولد شد. تا ششم ابتدایی در آبکنار بود و بعد به تهران عزیمت کرد و دیپلم ادبیات دریافت نمود. وی از کارمندان سازمان ملی فولکلور بود و در هنرستان عالی موسیقی نزد زنده یاد استاد محمود کریمی گوشههای پنج آواز و هفت دستگاه را آموخت. در آن زمان برای اجرای موسیقی سنتی و محلی در فستیوال آواز فولکور ایتالیا، فرانسه، پاکستان، آلمان، چین و ژاپن عزیمت نمود و در ژاپن از نظر بالا بودن نت صدا نفر اول شد. همچنین استاد قوامی آثار جاودانهای را در آواز مذهبی ارائه نموده که اثر «علم افتاده و نیست علمدار حسین» یکی از این آثار است.
زهرا سیاوش آبکنار در روز پنجشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۳۳ در آبکنار متولد شد. وی در دو قالب کلاسیک و نو شعر میسراید. وی علاوه بر شعر در زمینه تحقیق و نویسندگی هم دستی دارد و نوشتههای او در مطبوعات کشور به خصوص در فصل نامه گیلان ما به چاپ رسیدهاست.
از آثار ایشان میتوان به پرند خیال، الهه دریایی، یلدای خاموشی، آیینهای موازی، سجدهٔ سبز عاشقان، فصل سکوت شاخهها، دلنامههای سپیده و سبز و میروم پشت پرچین رؤیا اشاره کرد. همچنین کتاب آنا جدیدترین اثر وی در ۳ شهریور ۱۳۹۶ در بندرانزلی رونمایی شد.
مریم خاتون ملکآرا اولین تراجنسی شناخته شده ایران بود که توانست با تلاش زیاد فتوای تغییر جنسیت را از سید روحالله خمینی بگیرد.
او که قبل از تغییر جنسیت فریدون نام داشت انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران را برای حمایت از تراجنسیهای ایران در سال ۱۳۸۶ تأسیس کرد.
مساجد آبکنار
تا سال ۱۳۴۱ شمسی در آبکنار فقط یک مسجد وجود داشت و آن هم همین مسجدی است که امروزه نظر هر تازهواردی را در ابتدای آبکنار به خود جلب مینماید. در گذشتههای دور معتمدین و ریش سفیدان محله قدیمی به دور هم نشسته و تصمیم گرفتند در محل فعلی این مسجد، مسجدی بنا کنند که اهالی هر سه محل از آن استفاده نمایند. ابتدا مسجدی کوچک با اسکلت تنه درخت نی و با سرپوش لی بنا کردند دیوارههای آن را نیز از نی ساخته و نیز روی آن را با گل پوشانیدند و هر چند سال به مرمت و نوسازی قسمت یا تمامی مسجد میپرداختند و زمانی که برف سنگینی میآمد و بر سر مسجد مینشست جوانان آبکناری به برف روبی میپرداختند تا سقف مسجد بر اثر سنگینی فرو نریزد و به نمازگزاران آسیبی نرساند.
در سال ۱۳۵۵ خورشیدی آقای محمد علی پورموسی رئیس انجمن ده که دهبان آبکنار نیز بوده، ازهمه آبکناریها به خصوص آنها که در تهران بودند استمداد فکری و مالی نموده و در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۵۵ مسجد را بهطورکلی خراب کرده تا مسجدی نو با مصالح ساختمانی امروزی احداث نمایند. به منظور پیشبینیهای لازم و نگهداری مسجد در آینده امنای مسجد با نظارت اوقاف گیلان انتخاب شدند.
در سال ۱۳۴۲ خورشیدی در بازار میان محله نیز مسجدی ساخته شد که زمین آن را حاج آقا اکبری اهدا کرده بود و با همیاری مردم ساخته شد.
در سال ۱۳۵۱ خورشیدی در میر محله مسجدی به نام مسجد مولی علی با همت و همیاری اهالی و با پیشگامی عدهای از ریش سفیدان و بزرگان محل این مسجد احداث و در بهار سال ۱۳۵۵ به کلی نوسازی گردید.
فضایی کوچک در خیابان پاسداران که در آن تجهیزات بازی وجود دارد.
در مجاورت مرداب انزلی با رستوران و کافی شاپ
واقع در جاده ماهروزه در مجاورت مرداب انزلی