8.3K
شهر گُرگان تلفظ مرکز شهرستان گرگان و استان گلستان در جانب شرقی شمال کشور ایران است. گرگان کنونی تا سال ۱۳۱۶ «اَستَرآباد» یا «است...
شهر گُرگان تلفظ مرکز شهرستان گرگان و استان گلستان در جانب شرقی شمال کشور ایران است.
گرگان کنونی تا سال ۱۳۱۶ «اَستَرآباد» یا «استرآباد» نام داشت. گرگان قدیمی که به عربی جرجان خوانده میشد شهری آباد و مهم بود که در نزدیکی گنبد کاووس امروزی قرار داشته و اینک ویرانههای آن در حوالی امامزاده یحیی بن زید قرار دارد. نام فعلی گرگان که جایگزین نام کهنش، استرآباد شده، در واقع، برگرفته از (جرجان) و گرگان قدیم از شهریور ۱۳۱۶ برای این شهر استفاده شد.
گرگان از شهرهای شمالی ایران است، آب و هوای معتدل دارد. هرچند تابستانهای آن نسبتاً گرم و شرجی است. اقلیم منطقه بسیار گوناگون و متنوع است و کوه، جنگل و چمنزار، جلگه و دشت، بیابان و شورهزار، دریا و خلیج، رودخانه و تالاب و زمین کشاورزی را شامل میشود.
شهر گرگان و منطقه پیرامونش که از نیمه سال ۱۳۷۶ خورشیدی به صورت رسمی به استان گلستان موسوم شده، از یکم دی ماه ۱۳۱۱ خورشیدی تاکنون به نام گرگان و دشت شهرت داشتهاست.
گرگان دارای سه منطقهٔ شهرداری میباشد. شهرداری مرکزی که در مرکز شهر گرگان؛ شهرداری منطقهٔ یک در خیابان مصطفی خمینی (کوی علیمحمدی)، منطقهٔ دو در در بلوار قدس (خیابان چالهباغ) و منطقهٔ سه که در خیابان رجایی واقع شدهاند.
باور اغلب پژوهشگران بر این است که واژهٔ استرآباد از دو لفظ «استر» و «آباد» تشکیل شده. استر یا استار در زبان مازندرانی به معنای ستاره است؛ در حالی که همین واژه در زبان فارسی معنای الاغ میدهد. به گفته برخی مورخان در زمان زردشت که ایرانیان ستارهها را مظهر نور مقدس میدانستهاند، این شهر را بنا کرده و به نام شهر ستارهها نامیدند.
همچنین نام این شهر را برگرفته از نام استر همسر یهودی خشایارشا میدانند.خواجه ابوالحسن بیهقی در تاریخ خود از این شهر به لفظ استارباد (estarbad) یاد کردهاست چنانکه نام کتاب معروف دکتر منوچهر ستوده یعنی «از آستارا تا استارباد» برگرفته از همین نوشتار بیهقی است.
در زبان پهلوی منطقهٔ گرگان را وُرکان یا وِهرکانه و در زبان یونانی هیرکانیا (Hyrcania) و در زبان عربی جُرجان میگفتند. گرگان از مهمترین منطقهها در زمینه پژوهشها و کاوشهای باستانشناسی است. در کتاب مقدس وندیداد اوستا گرگان به عنوان نهمین سرزمین مقدس که اهورامزدا آفریده، ذکر شدهاست. البته در این نوشتار منظور از نام گرگان همان شهر تاریخی و باستانی جرجان مخروبه است که در نزدیکی گنبدکاووس قرار دارد.
آثار بدست آمده از تورنگتپه (۱۹ کیلومتری شرق گرگان فعلی) و شاه تپه (۱۶ کیلومتری غرب گرگان فعلی) نشان از حضور و توقف انسان در حدود ۵۰۰۰ سال قبل و در دوره نوسنگی دارد.
نخستین کاوشها در حدود سال ۱۸۴۱ (میلادی) در زیر تپهای مصنوعی در نزدیک شهر گرگان انجام شد که خزانهٔ معروف استرآباد در آن کشف گردید. کارشناسان برخی از اشیای موجود در آن خزانه را که شباهت بسیار با کشفیات تپه حصار دامغان داشته متعلق به هزارهٔ سوم پیش از میلاد و (نزدیک به ۵ هزار سال پیش) دانستهاند.
در پایان سدهٔ ۱۹ در محلی به نام خرگوشتپه در نزدیکی گرگان امروز (در قسمت شمال شهر) نیز پژوهشهایی انجام شد، و در سال ۱۹۳۱ یک گروه آمریکایی از دانشگاه پنسیلوانیا به روستای معروف تورنگتپه در ۲۰ کیلومتری شرق گرگان رفته و به کاوش و بررسی پرداختند و آثاری ارزشمند از تمدن کهن در این منطقه یافتند. ۲ سال پس از این در سال ۱۹۳۳، یک گروه باستانشناسی سوئدی به منطقهٔ گرگان آمدند و پس از مطالعهٔ حوزه رودخانهٔ قرهسو یا سیاهآب در شمال گرگان اعلام کردند که بیش از ۳۰۰ تپهٔ تاریخی در این منطقه وجود دارد که یکی از آنها شاهتپه بزرگ یا اسلامتپه است که در ۱۵ کیلومتری شمال غربی گرگان قرار دارد.
در دورهٔ ساسانیان دیوار تدافعی بزرگی در این منطقه به نام دیوار بزرگ گرگان ساخته شد که توسط باستانشناسان انگلیسی به مار سرخ شهرت یافتهاست. این دیوار بزرگ در سدهٔ ۵ میلادی تکمیل شد و بیانگر صنعت پیشرفته تدافعی آن دوران است.
جمعیت این شهر بنابر سرشماری ۱۳۹۵، ۳۵۰٬۶۷۶ نفر بودهاست.
گرگان طی دورههای باستانی بیشتر به عنوان شهرستانی در ایالت پارت بهشمار میآمد و بعدها بخشی از طبرستان شمرده میشد. شهر گرگان کهن (در نزدیکی گنبد کاووس امروزی) در زمان حملهٔ مغول ویران شد و مرکز منطقهٔ گرگان به شهر استرآباد منتقل شد. ابوعبدالله مقدسی میگوید: «زبان کومش و گرگان به هم نزدیک است. ها بکار میبرند و میگویند هاکن و هاده و آن را حلاوتیست، و زبان مردم طبرستان بدانها نزدیک است مگر در آن شتاب است».
دانشنامه ایرانیکا گویش گرگانی را همان طبری میداند. لغتنامه دهخدا نیز گویش قدیم گرگانی را نزدیک به زبان مازندرانی و گویشهای سمنانی دانسته و تصریح کردهاست که هنوز هم در روستاهای اطراف گرگان گویشوران زبان مازندرانی زندگی میکنند. هرچند که زبان مازندرانی خود از دیدگاه تاریخی به همراه چند زبان دیگر، گویشی وابسته به زبان پارتی (زبان پهلوی اشکانی) میباشد. مجققین مرکز مطالعات فرهنگ عامه بنیادنیمروز در گرگان با این باور هم راستا هستند وباورمند هستند که جرجان شهریست در نزدیکی گنبد کاووس فعلی وگرگان همان استراباد میباشد
نمونههایی از گویش قدیم گرگانی در نوشتارهای فرقهٔ حروفیه بهجا ماندهاست. در سدهٔ دهم میلادی که منطقه گرگان از مراکز بازرگانی و فرهنگی منطقه شد نفوذ زبان فارسی بهویژه از سوی خراسان در گرگان افزایش یافت و در همین سده در شهر گرگان (نزدیک گنبد کاووس امروزی) زبان پارسی جای زبان گرگانی را گرفت.
استرآباد زبان گرگانی را حفظ کرد تا اینکه در دورهٔ بین سدههای ۱۵ تا پیش از آغاز سدهٔ ۱۹ میلادی این زبان در این منطقه بهطور کل منقرض شد و جای خود را در استرآباد و پیرامون نیز به فارسی و در بخشی از گنبد کاووس و ترکمنصحرا به ترکمنی داد.
این گویش پارتی بومی گرگان و خراسان هنوز در مناطقی از شمال خراسان چون سنخواست، راز، گیفان، و شوقان رایج است.
اکثریت جمعیت شهر گرگان به زبان طبری و گویش فارسی گرگانی سخن میگویند. کتاب اوسانه زندگی با گویش گرگانی نوشته شدهاست
به جز طبری ها اقوامی چون: ترکمنها، سیستانیها گروه کوچکی از مهاجرین قزاق و مهاجرانی از دیگر استانهای کشور همچون سمنان، خراسان و از مردمان ساکن این شهر هستند. سیستانیها وفرزندان نیمروز حدودیک سوم جمعیت استان گلستان را تشکیل میدهند
شماری از قزاقها در فاصله سالهای ۱۳۰۹ تا ۱۳۱۱ از شوروی به ایران مهاجرت کرده و در شهرهای گنبد، بندرترکمن و گرگان مستقر شدند و در هر سه شهر محل سکونت آنها قزاقمحله نام گرفت. بعضی از قزاقهای استان گلستان هنگام تشکیل کشور قزاقستان، در دههٔ ۱۳۷۰ به آن کشور بازگشتهاند.
گویش طبری استرابادی لهجه ای از زبان مازندرانی است که در شهرستان گرگان گویش می شود. زبان طبری استرابادی زبان بومیان آبادی های دهستان استرآباد جنوبی، دهستان انجیرآب، دهستان روشن آباد و همچنین زبان بخش عمده ای از مردم گرگان است. همچنین زبان طبری کتولی که زبان بومیان شهرستان علیآباد کتول هست به همراه زبان طبری استرابادی در آبادی های دهستان استرآباد شمالی و دهستان قرق رایج هست. زیارت، اصفهانکلاته، لمسک، زنگیان و کلاجان قاجار نمونه ای از آبادی های طبری زبان شهرستان گرگان هستند.
گویش گرگانی یا گویش استرابادی یکی از گویشهای ایرانی که در شهر گرگان یا استراباد بدان صحبت میشدهاست. ابوعبدالله مقدسی میگوید: «زبان کومش و گرگان به هم نزدیک است. ها بکار میبرند و میگویند هاکن و هاده و آن را حلاوتیست، و زبان مردم طبرستان بدانها نزدیک است مگر در آن شتاب است». دانشنامه ایرانیکا گویش گرگانی را همان زبان مازندرانی یا گویشی بسیار نزدیک به آن میداند.لغتنامه دهخدا نیز گویش قدیم گرگانی را نزدیک به زبان مازندرانی و گویشهای سمنانی دانسته و تصریح کردهاست که هنوز هم در گرگان و روستاهای اطراف گرگان گویشوران زبان مازندرانی زندگی میکنند.
استرآباد، نام شهری تاریخی است که در منطقهای که اینک شهر گرگان قرار دارد واقع بودهاست. از این شهر امروزه تنها تپهای تاریخی درون شهر گرگان، به نام قلعه خندان که احتمالاً ارگ استرآباد در حدود ۳۰۰۰ سال پیش بوده باقیمانده و باقی قسمتهای شهر در اثر سیلابهای مکرر و توسعهٔ گرگان در طول تاریخ به کلی از میان رفتهاست.
تصویری که یکی از سیاحتگران از این منطقه در حدود سالهای ۳۳۵ هجری قمری به دست میدهد، گویای آن است که استرآباد و گرگان دو شهر کاملاً مجزا بودهاند.
مؤلف کتاب تاریخ طبرستان میگوید: مساحت گرگان (جرجان) چهار فرسخ و موطن مرزبانان طبرستان بود. گرگینمیلاد که در گرگان مقام داشت زیستش میسر نشد، لهذا آن شهر (جرجان) را خراب کرده در موضع معروف بعرق اسیران استرآباد را بنا نهاد و این شهری که الان هست بساخت و به مرور دهور عمارت آن مضاعف گشت.
در این کتاب همچنین آمدهاست که بنای استرآباد را گرگینمیلاد (بنا) نموده به این معنی که گرگین در سفری به همراهی بیژن به شهر ارمان (رامیان کنونی) برای کشتن گرازها رفت و در ارمان (Erman) از بیژن شجاعتهای فوقالعاده دید و بر او رشک برده، او را به عذر و مکر در بند مهر منیژه دختر افراسیاب و بالمال به چنگ افراسیاب سلطان توران انداخت، و بیژن بعد با زحمات پیران از قتل جسته در چاه گاه زنجیر و محبوس شد. گرگینمیلاد به ایران مراجعت نمود و دروغی چند در فقدان بیژن به هم بیاراست، ولی مطلب معلوم شد. گودرزیان خواستند او را به قصاص بیژن بکشند و کیخسرو نگذاشت و گرگین را محبوس ساخت و پس از چندی به شفاعت رستم مستخلص شد و بعد از کوششهایی چند سراغی از بیژن در ترکستان و حبسش فهمیده شد. رستم به لباس تاجران به سفر توران رفت، بیژن را خلاص نموده با منیژه به ایران آورد ولی گرگین همواره از گیو و گودرز بجهت مکر خایف (در هراس) بود.
در زمان قاجار ایران به ۴ ایالت و ۱۲ ولایت تقسیم شده بود و منطقه یا سرزمین استرآباد یکی از آن ولایات بود که به ۸ یا ۷٫۵ بلوک به نامهای انزان، سدن رستاق، استراّباد، شاهکوین و ساور، دهات ملک، کتول، فندرسک و رامیان، و کوهسار تقسیم شده بود.
هر یک از این بلوکها را یک نایبالحکومه زیر نظر حکمران استرآباد، سردار رفیع یانسری که یکی از رجال حاکم در زمان قاجار بود اداره میکرد. استرآباد در این زمان پایگاه طایفهٔ قاجار نیز بود و دارای اهمیت مذهبی شد و دارالمؤمنین لقب گرفت. در اوایل سدهٔ بیستم میلادی گرگان دارای شمار زیادی مسجد، آرامگاه مذهبی و مدرسهٔ دینی بود. اهمیت استرآباد از لحاظ مرکزیت سیاسی و دینی باعث شد تا پیش از آغاز سدهٔ بیستم زبان گرگانی در آن بهطور کل منقرض شده و جای خود را به فارسی بدهد.
تاریخنویس نامدار، مقدسی، میگوید که استرآباد شهری است که بیشتر مردمان آن ابریشمبافند و در این کار چیرهدست هستند. دژ آن ویران و خندقش پر شده و جامع آن در بازار است. استخری از آن نام برده و مؤلف حدودالعالم میگوید که مردمان این شهر دارای دو زبان هستند. حمدالله مستوفی آن را شهری دانسته که هوایش معتدل و محصولاتش را غلات و انگور و ابریشم میداند.
آقا محمدخان قاجار در این شهر زاده شد. حتی خانهٔ تولد وی و اولین مکان حکومتی و دولتی وی هنوز موجود است. دیوار باروی شهر را نادرشاه افشار ویران کرد و آقا محمد خان بعداً آن را بازسازی نمود. در دوران میرزا تقی خان امیرکبیر، شهر بازسازی شد.
ویرانههای شهر اصلی گرگان در نزدیکی گنبد کاووس امروزی قرار دارد. در زمان رضا شاه پهلوی نام کهن گرگان را برای شهر استرآباد برگزیدند.
در ۱۷ فروردین ۱۳۲۳ شهر گرگان دچار زمینلرزه سختی شد و بیشتر بناهای آن شکست برداشت. از بناهای شهر قدیم گرگان بنای امامزاده نور واقع در کوی بازار نعلبندان و بنای مسجد گلشن در کوی درب نو و چند تکیه در نقاط مختلف شهر است.
بافت تاریخی گرگان، با مساحتی بالغ بر ۱۵۰ هکتار سومین بافت با ارزش و دارای سبک معماری پس از یزد واصفهان است و وسیعترین بافت تاریخی شمال ایران است. بافت تاریخی این شهر در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در فهرست میراث ملی ایران به ثبت رسید که محدودهٔ آن منطبق بر محدودهٔ قاجاری شهر استرآباد است.
شهر گرگان (استرآباد) در دوران قاجار ۶ محلهٔ بزرگ به نامهای سرپیر، دربنو، سرچشمه، میخچهگران، نعلبندان، سبزهمشهد و میدان داشت که دارای چندین محله فرعی مثل پاسرو، میرکریم، دوشنبهای، شیرکش، باغشاه، دباغان، شاهزاده قاسم و… بودهاند.
این ۶ محله و محلات فرعی هنوز هم به همین نامها وجود دارند و بیشتر مسجدها و تمام تکیههای قدیمی و زیارتگاهها و مکانهای مذهبی شهر نیز در همین محلات قرار دارند که امروز بافت قدیم و معماری سنتی و تاریخی این شهر و بخش عمدهای از میراث فرهنگی این دیار را تشکیل میدهند، همچنین قزاقمحله که محل سکونت قزاقهاست جزو محلههای قدیمی گرگان بهشمار میآید. و به گفته مرکز مطالعات مردمشناسی بنیادنیمروز به نقل از اسدالله معطوفی تاریخنگار برجسته گرگانی در گرگان محلهای بنام سیستان محله وجود داشتهاست که اکنون وجود خارجی ندارد
بافت قدیم گرگان متشکل از پنج دروازه بودهاست که این دروازهها (محل تقاطع راههای مختلف بودهاند) میتوانند علل و شیوه رشد شهر را نشان دهند، پنج دروازهٔ شهر عبارت بودند از دروازهٔ شرقی بطرف بسطام و خراسان، دروازه فوجرد یا سبزه مشهد که به طرف گرگان قدیم میرفتهاست، دروازهٔ جنوبی بنام چهل دختران که بطرف کوهستان میرفته و دروازه مازندران و دروازه دنکوان که در دروازهٔ پنجم رفتوآمدی صورت نمیگرفتهاست. بافت قدیم گرگان را مجموعهای از محلات مسکونی و مراکز محلات تشکیل میدهد سیر تحول آنچه که در حال حاضر بافت گرگان نامیده میشود، حاکی از تجمع اولیهٔ سه محلهٔ اصلی سبزه مشهد، میدان و نعلبندان میباشد که به تدریج و تا به امروز در جهتهای مختلف بخصوص شرق و جنوب شرقی گسترش یافتهاند. در هر سمت شهر محلهٔ شرقی کنار دروازه خراسان بودهاست که هر سه محله با راه اصلی بهم متصل میشوند. بازار اصلی در محلهٔ شرقی بر مرکزیت آن محل میافزودهاست (در گذر دوشنبهای واقع در محلهٔ غربی و گذر چهارشنبهای واقع درمحلهٔ شمالی احتمالاً بازارهای هفتگی وجود داشتهاست).
شکلگیری و تجمع فضاهای مسکونی در بافت قدیم گرگان تحت عنوان یک محله با نام مشخص بیانگر علل و عواملی میباشد بعضی از این محلهها در روند تجمع افراد یک صنف شکل گرفتهاند مانند محلهٔ نعلبندان یا دباغان، بخش دیگری از محلهها بخاطر همجواری با عناصر و فضاهای خاص نام آن را به خود گرفتهاند مانند محله میدان یا سرچشمه.
محلهٔ اصلی سبزه مشهد که در شمال و کنار دروازه گرگان قدیم قرار داشت شامل محلات فرعی تر: سرچشمه، سرپیر، چهارشنبهای و دباغان میباشد این محله به دلیل بوجود مظهر قنات در محدودهٔ آن تأمینکنندهٔ آب ساکنین شهر بودهاست عناصر مشخصی که در مرکز و محدوده این محله قرار دارند شامل: امامزاده نور، مصلی و چند تکیه میباشد.
محله اصلی میدان که در غرب وکنار دروازه مازندران قرار داشتهاست شامل محلات فرعی تر: دربنو، میر کریم، دوشنبهای و دوچنار میباشد (محله دوچنار در حال حاضر وجود ندارد) در محله میدان یکی دیگر از بازارهای اصلی شهر وجود داشتهاست که با احداث خیابانهای جدید بخشی از آن از بین رفتهاست و بخشی دیگر ان به صورت بازارچهای فعال بکار خود ادامه میدهد. محلهٔ اصلی نعلبندان که در شرق شهر و کنار دروازه خراسان قرار داشت شامل محلات فرعی تر: میخچه گران، پاسرو، باغشاه و شیرکش میباشد قدمت دو محله باغشاه و شیرکش به اواخر دوره قاجار میرسد. بازار اصلی و مسجد جامع شهر در این محله قرار داشته و دارند.
هر کدام از محلههای نامبردهٔ بالا علاوه بر بازار و بازارچه دارای مسجد یا تکیه، حمام، مدرسه و آب انبار اختصاصی نیز بودهاند که کم و بیش تا امروز شکل خود را حفظ کردهاند و به نظر میرسد که محله میدان قدیمی تر و مربوط به زمانهای اولیه شکلگیری شهر باشد که بعد دو محلهٔ شمال و شمال شرقی در کنار آن به وجود آمدهاند که باعث شده شهر بطرف شمال و شمال شرقی گسترش یابد ولی از طرف غرب به خاطر وجود خندق و بارو و از طرف جنوب بعلت وجود کوهها و جنگلها رشد کمتری داشتهاست. این رشد باعث ایجاد محلههای فرعی تر (شیرکش، پاسرو و میخچهگران در شرق و جنوب شرقی و محلات چهارشنبهای، سیستان محله، سرپیر، دباغان در شمال شرقی و بلیس محله در شرق) شد و ادغام کلیهٔ محلات با هم بافت قدیم گرگان را تشکیل میدهد.
رشد اولی شهر در محدوده برج و باروی آن بود اما از سال ۱۲۹۰ خورشیدی به بعد رشد شهر بیشتر معطوف به جنوب و شرق شد و از سال ۱۳۱۷ به بعد نیز رشد شهر مجدداً در همان قسمت شرق و جنوب شرقی انجام شد اما در دههٔ ۱۳۴۰و ۱۳۵۰ خورشیدی روند رشد شهر دوباره تغییر نمود و شهر به صورت پراکنده و در تمام جبههها گسترش یافت که بیشتر در امتداد خیابانها ایجاد شده بود. در دههٔ اخیر نیز شهر این الگوی رشد پراکنده در همهٔ جهتها را دنبال کرده که بیشتر در کرانههای شمال شرقی و جنوب بودهاست و بعلت وجود زمینهای مرغوب کشاورزی در شمال و باغات و جنگلها در جنوب، این روند رشد نامناسبی را ایجاد نمودهاست.
در روزگار دودمان پهلوی نخستین خیابان مدرن شهر با نام خیابان پهلوی (امام خمینی فعلی) ساخته شد که با ایجاد آن محلههای استرآباد به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شدند.
بافت تاریخی گرگان، منحصر به فردترین بافت تاریخی شمال ایران در ۲۴ شهریور ماه سال ۱۳۱۰ خورشیدی به عنوان چهل و یکمین اثر تاریخی ایران در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
یک سال پس از این، یعنی در سال ۱۳۱۱ ش به دستور رضاشاه ساخت دو خیابان شرقی-غربی یعنی شاهرود (بهشتی کنونی) و پهلوی (امام خمینی کنونی) و شمالی-جنوبی یعنی پهلویدژ (شهدا) و کاخ (پاسداران کنونی) آغاز شد و در سال ۱۳۱۷ ش به پایان رسید.
زمینلرزه شدید و معروف فروردین ۱۳۲۳ آسیب چندانی به بافت وارد نیاورد، اما دوباره در سالهای ۱۳۳۳و۱۳۳۴ احداث خیابان سرخواجه و در سال ۱۳۳۹ ش احداث خیابان فرح (مجاهدین بعدی شهید رجایی کنونی) آسیبهای زیادی به بار آورد.
با احداث این خیابانها عناصر مهمی از بافت تاریخی گرگان از جمله مرکز محله پاسرو، مرکز محله میدان عباسعلی، مرکز محله دباغان، عمارت حاجی ظهیرالدوله، کاروانسرای امین الضرب، باغ پورناصر، مظهر قنات سرخواجه، و مسجد کتیبه و … از بین رفتند البته آنچه که در آن زمان به جای این بافت قدیم ساخته شد دارای ارزش معماری بود.
بخش بزرگی از بافت تاریخی شهر گرگان در دوران جمهوری اسلامی با تخریب وسیع و نابودی روبهرو شد. و چند خانهٔ قدیمی بالای ۱۵۰ سال قدمت که در اختیار میراث فرهنگی هم بود تخریب شدهاست. خانهٔ قدیمی، بزرگ، تو در تو و شاید بینظیر خاندان باقری و چند خانهٔ مشابه دیگر همچون خانهٔ تقوی به طرز زیبا و چشم نوازی، مرمت و نوسازی شده یا در حال انجام است.
بخش دیگری از بافت کهن این شهر با گستردگی نزدیک به ۱۶۲ هکتار منطبق بر حصار قاجاری استرآباد و بخش دیگر شامل چند پاره از شهر در محله امام رضا (ع)، بخشی از غرب فلکهٔ سرخواجه، قزاقمحله، محلهٔ سجادیه و فردوسی نیز قرار است در این دوره تخریب شود.
با ورود اسلام و در سدههای آغازین آن، ایالت طبرستان جایگاه ارزشمندی در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی داشت. شهرهای جرجان و استرآباد از این ایالت مهد دانشمندان بزرگ آن دوران بود.
عنصرالمعالی کیکاوس (از واپسین امیران آل زیار و نگارندهٔ کتاب قابوسنامه) و عبدالقاهر جرجانی (صاحب تألیفات در صرف و نحو و معانی و بیان عربی) در تحول ادبیات فارسی و عربی نقش مهمی داشتند. قابوسنامه را مجموعه تمدن اسلام پیش از مغول نام نهادهاند.
در دانش پزشکی نیز این منطقه سهم عمدهای در جهان اسلام داشتهاست. ابوسهل مسیحی و سیداسماعیل (حکیم) جرجانی (نویسنده دائرةالمعارف ذخیرهٔ خوارزمشاهی) از این سرزمین بودهاند. میرداماد و میرفندرسکی نیز از این منطقه برخاستهاند.
نخستین چاپخانهٔ سربی در گرگان در ۱۳۰۷ تأسیس شد. هماکنون هفتهنامههای گلشن مهر، گلستان نو، همزیستی، سلیم، حریف، صحرا، ماهنامه خودآزما، مختومقلی فراغی و یاپراق ونیمروز در گرگان منتشر میشوند.
نخستین کتابخانههای این منطقه متعلق به سدهٔ ۱۱ قمری است. کتابخانهٔ استرآباد در دورهٔ صفوی (سدهٔ ۱۱) کتابخانهٔ حسین اردبیلینژاد استرآبادی نام داشتهاست. در دورهٔ قاجار هم در برخی مدارس و خانههای برخی از فضلا و ادیبان کتابخانههایی وجود داشتهاست.وبنیاد فرهنگی هنری نیمروز یکی از معتبرترین تشکلهای مردم نهاد فرهنگی شهرگرگان است که اگرچه کشوری کار میکند ولی مرکز اصلی اش در گرگان میباشد
نخستین کتابخانه عمومی شهر گرگان در ۱۳۳۹ خورشیدی و با هزینهٔ شهرداری شکل گرفت و در عمل از ۱۳۴۵–۱۳۴۶ با ۹۵۲ جلد کتاب، کار خود را آغاز کرد. این کتابخانه در سال ۱۳۵۸ به ساختمان کاخ موزه کنونی و سپس به ساختمان فعلی در پارک شهر منتقل و کتابخانهٔ عمومی شمارهٔ یک گرگان نامیده شد.
فهرست برخی از مراکز آموزش عالی شهر گرگان
فهرست برخی از مراکز درمانی شهر گرگان
بیمارستان قلب شفا // خصوصی
گرگان با شهرهای زیر دارای پیوند خواهرخواندگی است:
برای دیدن افراد سرشناس اهل این شهر رده: اهالی گرگان را ببینید.