6.1K
آمل ( تلفظ ) یک شهر در استان مازندران و مرکز شهرستان آمل است. آمل یکی از قدیمیترین شهرهای ایران، قطب صنعت و صادرات و فرهنگ استان مازندرا...
آمل ( تلفظ ) یک شهر در استان مازندران و مرکز شهرستان آمل است. آمل یکی از قدیمیترین شهرهای ایران، قطب صنعت و صادرات و فرهنگ استان مازندران، پایتخت برنج ایران، قطب زیستفناوری و نبوغ ایران، یکی از قدیمیترین مراکز یکجانشینی جهان، از شهرهای مهم ترابری، کشاورزی، گردشگری، معدنی و صنعتی ایران و از مهمترین شهرهای مرتبط به علم در تاریخ معروف به شهر تاریخ و فلسفه است. پیشینه شهر آمل به زمان آماردها بر میگردد و در تاریخ نوشتاری نیز، مانند شاهنامه آمل از مراکز مهم اتفاقات بودهاست. آمل در زمان زیاریان، علویان پایتخت ایران و در زمان اشکانیان یکی از مراکز ایران بود و در زمان افریدون تا زمان بهرام گور نیز آمل تختگاه و پایتخت ربع مسکون است. این شهر به دو منطقه شهری تقسیم میشود. آمل سومین شهر پرجمعیت استان مازندران است.
این شهر معروف به شهر علم و فلسفه و تاریخ، شهر بام ایران، شهر هزار سنگر شهر مادها و اولین شهر علویان است. واژه آمل، حرف «آ» در زبان ایرانیان قدیم کاربرد «ضد» داشته و «مُل» به معنی مرگ و «آمل» ترکیبی از ضد مرگ مانند امرداد و مرداد است. آمل به معنی بی مرگ است یعنی تو را مرگ مباد. هفت شهر، آمرداد، آموی و آمله نیز دیگر نامهای آمل در طول تاریخ بودهاست. بام ایران اشاره به دماوند است که در بخش لاریجان شهرستان آمل قرار دارد. همچنین آملی به عنوان دروازه ورود شمال ایران نیز شناخته میشود. بر روی سکههای ساسانی، نام شهرهایی که سکه در آنجا زده شده با علامت اختصاری مشخص گردیدهاست، اِم علامت شهر آمل بودهاست.
نام یکی از اقوام ساکن کرانه جنوبی دریای مازندران آمارد بودهاست. نام شهر آمل در مازندران را دگرگونشده نام آمارد دانستهاند. واژه آمل که گونه دیگر آن آموی است، احتمالاً از قبیله باستانی (آ) مردها یا (آ) ماردها گرفته شدهاست. مورخان باستانی غربی نام این قبیله را مردی یا آمردی آوردهاند. آماردها قومی نیرومند و جنگجو بودهاند و ناحیه فعلی آمل را به عنوان مرکز خود انتخاب نموده و نام خود را برنهادند و بعدها واژه «آماردها» به سبب کثرت تلفظ به آملد، آمرد و «آمل» بدل شد. نیز وجه تسمیه این شهر به سبب بنیانگذار خود «آمله» نیز میتواند باشد، چنانکه در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار آمدهاست و در جای دیگر پیرنیا میگوید این قوم مهاجر بادیه نشین بودهاند که به تاخت تاز در اراضی اقوام دیگر میپرداختند و به روزگار کوروش تا حوالی ماد پراکنده گردیده بودند، آمردها در حدود سه هزار سال پیش از میلاد نیز در حال پیدا نمودن سرزمین بودهاند. در اطلسشناسی آمدهاست، آمل از سرزمینهای قدیمی بوده و دیرینگی آن به درازای بلندی میرسد و مردمانش از آمردها هستند که اولین قوم در کنار دریا پارساند.
هزاران سال، پیش از آمدن آریاهای ایرانی به فلات ایران چندین گروه مردمان بومی که چهار گروه آن مشهورترند در این فلات جای داشتند که چگونگی دورههای پیشین آن چندان روشن نیست. نام یکی از این چهار گروه مردم بومی فلات ایران مرد بود، نام گروه مرد در نوشتهها «مارد» یا «آمارد» آمده که به زبان ایران و بومی مرد و آیمرد است و واژههای آمرت زبان کهنسال ارامنه و مردی، آی مردی، جوانمرد، جوانمردی، گله و گیله مرد که امروزه در سراسر مازندران و گیلان گویا است از نام باستانی این گروه سرچشمه میگیرد. رابینو معتقد است در میان اقوام تاریخی مازندران یکی تیپرها بودند که در کوههای شمالی سمنان اقامت داشتند و دیگری آمردها که شهر آمل آمرد همان آمل است چنانکه پرد همان پل میباشد، به اسم آنها نامیده شد اولین گروه در حاشیه دریا در ایران بودند و مرزهای چهارگونه سرزمین مردها بدینگون بود، از خاور به مرز ورگانا، هیرگانا گرگان و قسمتی به پارت خراسان، از شمال به دریاچه دراکسپین یا کاسپین، کاسو، کازاک یا قزاق و از باخترن تا آن دست لنکران قفقاز و از جنوب خاوری به کومیسین قومس یا دامغان و از جنوب رکا رک یا ری و جنوب باختری به کسپین قوزوین و سرزمین مدی چسبندگی داشت.
امیانوس مارسلینوس در حدود سال ۳۶۰ میلادی کتاب خود را نوشت وی و چند تن دیگر در طی جغرافیا و تاریخ روزگار هخامنشی و اسکندر و سلوکیه و اشکانی و ساسانی از قومی به نام مردوی یا آمردی یاد میکنند که در سواحل دریای خزر میزیستند و تیرهای از همین مردم در آسیای مرکزی، نزدیکی مرو رود جیحون، آمویه یا آمودریا بسر میبردند.
با توجه به متن کتیبههای آشوری در نزدیکی شهر کنونی آمل مازندران فرض گردیدهاست، نکته جالب اینجاست که سرزمین اسپاردا یا ساپاردا نیز در همین منطقه در نظر گرفته شدهاست، این نام دقیقاً مشابه با نامی است که در کتیبههای پارسی باستان برای سرزمین لیدیه در غرب کشور کنونی ترکیه به کاربرده میشدهاست، مسلماً این نام با نام اسپارتا که هم نام استانی است در کشور ترکیه و هم نام شهری باستانی در یونان که نبرد ۳۰۰ تن از جنگجویان این شهر با خشایارشا شهرت جهانی دارد، شباهت بسیار دارد. واژه آمل، حرف «آ» در زبان ایرانیان قدیم کاربرد «ضد» داشته و «مُل» به معنی مرگ و «آمل» ترکیبی از ضد مرگ مانند امرداد و مرداد است. آمل به معنی بی مرگ است یعنی تو را مرگ مباد.
یحیی ذکا در کتاب کاروند کسروی آوردهاست:
آما، آماردان یا ماردان، در زمان لشکر کشی اسکندر به ایران، این تیره در مازندران نشیمن میداشتند و آن هنگام هنوز تپوران به آنجا نیامده بودند، ولی سپس چنانکه از گفتههای استرابون پیداست در آذربایجان و ارمنستان و پارس و دیگر جاها پراکنده شدند. ربودن اسب محبوب اسکندر بنام بوسیفا یا بوسیفالوس کارایی این قوم را در جنگ، آن هم با سپاه ورزیده و مقتدر اسکندر مقدونی را نشان میدهد.
دیگر نظریه وجه تسمیه آمل به سبب نام آمله است، چنانکه در تاریخ طبرستان و تاریخ ایران باستان آمدهاست:
اشتاد رستاق صاحب دختری زیبا میشود و این دختر به خواب پادشاه بلخ کهن میآید و پادشاه بلخ دستور میدهد تا این دختر را پیدا کنند و بابت این امر جایزه خوبی دریافت کنند که این امر محقق نشد و خود پادشاه بلخ به ایران میآید و بعد از جست جو زیاد این دختر زیبا را در دهستان اهلم که در قدیم بندرگاه تجاری شمال ایران بود پیدا میکند و با شکوه مقام والا به بلخ میبرد و بعد آن پادشاه بلخ گفت ای دختر شاد باش و خواسته خویش را بیان کن و او گفت در ولایت ما آبی است که هزهز رودخانه فعلی هراز نام دارد و خوب است به دستور شما شهری در آنجا احداث شود که به دستور شاه در آن جا شهری آباد و با کاخها و قصرها و خانقاه ساختند و کناره آن را خندق کندند تا از دشمن آسیبپذیر نباشد و این شهر به نام زن پادشاه شهر کهن بلخ «آمله» گرفته شد که معنی آن این است یعنی تو را مرگ مباد. شهر آمل دارای چهار دروازه به نامهای دروازه گیل، دروازه گرگان، دروازه کوهستان، و دروازه دریا و قلمرو بود.
در ادبیات فارسی قدیمی اشعار بسیار زیادی وجود دارد که آمل در آنها ایفای نقش نماید، از اشعار اساطیری گرفته تا اشعار در وصف ایران و مازندران، این شهر نقش بسزایی در تاریخ کهن فارسی داشتهاست. همچنین نام آمل شانزده بار به صورت مستقیم در شاهنامه فردوسی آمدهاست. از جمله این اشعار:
ناصر خسرو، ناصرالدینشاه قاجار، یاسنت لویی رابینو، رضاشاه، آلفرد کامین لیال، انوشیروان، توماس هربرت، کارلتون استیونز کون، جیمز بیلی فریزر، ژان شاردن، آدام اولئاریوس، کارلا سرنا و یاکوب ادوارد پولاک از جمله افرادی بودند که آمل سفر کردند و سفرنامه خود را نوشتند.
شهر آمل با ۲۳۷٬۵۲۸ نفر جمعیت در جلگه مازندران و در دوسوی رود هراز با ارتفاع ۷۶ متر از سطح دریا در ۵۲ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی و ۲۶ درجه و ۲۵ دقیقه عرض شمالی و در فاصله ۷۰ کیلومتری غرب ساری مرکز استان، ۱۸ کیلومتری جنوب دریای مازندران و ۶ کیلومتری شمال دامنه کوه البرز و ۱۸۰ کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد. رشد جمعیت شهر آمل قابل توجه است، زیرا تعداد آن که در ۱۳۳۵ حدود ۲۵۱۲۲ نفر بوده در ۱۳۶۵ حدود پنج برابر شدهاست. میانگین رشد جمعیت این شهر را سالانه حدود ۸/۴٪ نوشتهاند. تحولات جمعیت شهر آمل از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ به شرح زیر است:
در مورد پیدایش آمل سه نظریه وجود دارد که اولین نظریه مربوط به دوران مرد آمارد، دومین نظریه مربوط به دختری به نام آمله و سومین نظریه مربوط به دوران طهمورث، جمشید، کیومرث از پادشاهان پیشدادی بودهاست. طبق تحقیقات باستانشناسی، استانهای ساحلی دریای خزر احتمالاً از ۰۰۰‘۷۵ سال پیش محل زیست انسان بودهاست. در سال ۱۳۳۰ کارلتون استیونز کون باستانشناس آمریکایی اسکلتهایی از انسان نئاندرتال را که ظاهراً نیای کهن اقوام ساکن کرانهٔ دریای خزر بودهاست، در غارهای هوتو و کمربند کشف کرد. از جملهٔ این اقوام ورکانیان یا همان هیرکانیان در گرگان، تَپوران در منطقهٔ کوهستانی البرز، آماردها یا همان مَردها در مازندران و حدود آمل، و کادوسان در گیلان و مادها در فارس بودند. آماردها در کنار ضلع غربی رود هراز سکنی گزیدند و شهر آمل پایتخت خود کردند که اسم شهر آمل به احتمال بسیار زیاد از نام آنان گرفته شدهاست. در اساطیر ایرانی از پیکار میان آریاییان و دیوان که اشاره به این اقوام است در این ناحیه یاد شدهاست.
ایگور دیاکونوف ایرانشناس روس نیز اشاره دارد که ماردها در کنار دریای خزر میزیستند وی در ادامه مینویسد:
حدود سه هزار سال پیش از میلاد انبوهی از مردم هند و اروپایی در مسیر مهاجرت خود به سمت هندوکش و دستهای به سوی فلات ایران سرازیر و چون از خاک ورگانا گذشتند و به سرزمین مردها رسیدند، منطقه را سبز و خرم یافته، رحل اقامت افکندند، آنان میزبانان را دوا، بربر و تور نامیدند. عقب مانده بودن تپورها و آماردها نسبت به آریاییهای مهاجر یا القاب دوا، تور و بربر، هم از نظر زبانشناسی و هم از نظر تاریخی جای تأمل و نقد دارد.
ابن اسفندیار در مورد نظریه دوم در کتاب تاریخ تبرستان نوشتهاست، آمل مأخوذ از نام آمله دختر اشتاد است که به اتفاق برادرش یزدن به دلیل کشتن شخصی از تبار دلیم به نواحی آمل فعلی آمد و روستایی را بنا نهادند. وی در تاریخ تبرستان مینویسد:
بنای آمل به فرمان آمله همسر فیروز شاه بلخ ساخته شد.
آمله دارای پسری به نام خسرو بود که پس از مرگ پادشاه بلخ، پادشاهی مقتدر گردید و آمل را پایتخت خود برگزید و بیشترین سعی و کوشش خود را صرف ساختن قلعههای محکم و ساختمانهای زیبا و آبادانی این شهر نمود. حتی دستور داد در بیرون شهر ساختمان و قصرها بسازند و عمران و آبادی بنمایند. شهر آمل در این دوره دارای چهار دروازه به نامهای دروازه گیلان، دروازه گرگان، دروازه کوهستان و دروازه دریا بود و مقدار زمینی که برای ساختن اولیه شهر فراهم کردند چهار صد هکتار بود.
برخی دیگر از مورخان، سابقه آمل را به دوره پیشدادیان و کیانیان نسبت دادهاند.
در این باره دولتشاه سمرقندی در تذکرةالشعرا مینویسد:
اما شهر آمل از بلاد قدیم است و بنای آن گویند جمشید کرده و بعضی گویند که افریدون ساخته، حالا چهار فرسنگ علامت شهر است که محسوس میشود و هر جا که زمین را بکاوند خشت پخته و سنگ ریخته ظاهر شود و چهار گنبد است در آن شهر که مقبره افریدون و اولاد او گویند آنجاست. فی کل حال از روزگار افریدون تا زمان بهرام گور تختگاه ربع مسکون آمل بود.
میتوان گفت آمل یک شهر اساطیری است چون نبردهای فریدون، آرش کمانگیر، ضحاک، کیخسرودر زیر پای دیو سفید یعنی دماوند انجام شدهاست. شهر آمل از روزگاران کهن همواره شهری آباد و پر رونق بودهاست. سیمای این شهر باستانی، از لا به لای هزارههای مه گرفتهٔ تمدنهای پیش مادها در فلات ایران رخ نموده و پیشینهٔ تاریخی آن با افسانهها و اساطیر پرشکوه ایرانی در هم آمیختهاست. نام آمل شانزده بار در شاهنامه فردوسی یاد شدهاست. فریدون، پادشاه اسطورهای که ضحاک ماردوش را درون چاهی در دماوند کوه آویخت، خود پرورش یافتهٔ دامان البرز بود و پژوهشگران، پایتخت او را حوالی آمل میدانند و امروز نیز باشندگان لاریجان، دشت خرمی در پای دماوند را تخت فریدون میخوانند. سالها بعد، در عصر پادشاهی نوادهٔ وی منوچهر، سپاه توران از جیحون گذشت و سراسر شمال و شمال شرقی ایران را تصرف کرد، ولی به واسطهٔ مقاومت ایرانیان، پشت دروازههای آمل زمین گیر شد و به موجب پیمان صلحی، آرش کمانگیر تیری از دماوند کوه در اطراف آمل تا فرارود در آسیای میانه رها کرد و جان داد و مرزهای ایران را باز تا آن سوی جیحون کران داد. همچنین در زمان بهرام گور نیز آمل پایتخت ایران بودهاست.
طبق تحقیقات باستانشناسی، استانهای ساحلی دریای خزر احتمالاً از ۰۰۰‘۷۵ سال پیش محل زیست انسان بودهاست. در سال ۱۳۳۰ کارلتون استیونز کون باستانشناس آمریکایی اسکلتهایی از انسان نئاندرتال را که ظاهراً نیای کهن اقوام ساکن کرانهٔ دریای خزر بودهاست در مازندران پیدا کرد. بیشترین نظریه تاریخ شناسان تاریخ اولیه و پیش از اسلام آمل به قوم مردم آمارد بر میگردد. مردم این قبیله آریایی پیش از ورود گروههای بعدی آریاییها یعنی ماد، پارس و پارت در قسمتی از مازندران و گیلان کنونی زندگی میکردند. نام اصلی این قبیله آمو بود که در فارسی باستان به آمرد یا اَمرد به معنی زیانبخش و ویرانگر تبدیل شد. همچنین در برخی کتابها به آنها «مارد» نیز گفتهاند. آنها مردمی جنگجو و هنرمند بودند و با همسایگان خود در کشمکش دایمی بودند. هم اسکندر مقدونی با آنها جنگیدهاست هم فرهاد پنجم اشکانی که آنها را به سوی قفقاز در غرب دریای خزر راندهاست. برخی معتقدند شعبهای از قبیله آماردها در کنار رود جیحون میزیستهاند.
اردشیر برزگر مینویسد:
هزاران سال، پیش از آمدن آریاییهای ایرانی به فلات ایران چندین گروه مردمان بومی که چهار گروه آن مشهورترند در این فلات جای داشتند که چگونگی دورههای پیشین آن چندان روشن نیست. نام یکی از این چهار گروه مردم بومی فلات ایران مرد بود، نام گروه مرد در نوشتهها «مارد» یا «آمارد» آمده که به زبان ایران و بومی مرد و آیمرد است و واژههای آمرت زبان کهنسال ارامنه و مردی، آی مردی، جوانمرد، جوانمردی بودهاست.
قوم ماد به روزگار کوروش بزرگ تا حوالی ماد پراکنده گردیده بودند.
پیش از اسلام، آمل از بزرگترین و مهمترین شهرهای این منطقه بهشمار میرفت و مرکز مازندران به حساب میآمد. برخی منابع، زمان ساخت شهر آمل را در دوره ساسانیان و توسط پیروان مزدک میدانند، ولی به نظر میرسد نام آمل از اَمردها گرفته شده که در این صورت باید گفت، شهر آمل پیش از ساسانیان و در دوره اسکندر وجود تاریخی داشت. در دوره ساسانیان به دلیل فرار پیروان مزدک به این شهر، بر اهمیت این آمل افزوده شد.
در تاریخ طبرستان ابن اسفندیار چنین آوردهاست:
در قبالههای کهن مذکور است که معنی آمل به واژه طبری آهوش است وهش وهل مرگ را گویند و کنایه از این است که تو را هرگز مرگ مباد.
با توجه به اسناد تاریخی این شهر حداقل از دوره ساسانی تا دوره مغول پایتخت مازندران بودهو در سلسله اشکانیان پایتخت رسمی ایران بودهاست. آمل در دوره اشکانیان آباد بود و در این زمان تحت سلطه سیاسی اداری ساتراپی هیرکانیه قرار داشت. یوستین، مورخ رومی هم در اشاره خود به جنگ فرهاد، امردها را مردمی دلاور و نیرومند میداند. با توجه به موقعیت جغرافیایی قلمرو امردها میتوان اهمیت این قلمرو را برای فرهاد در راه ارتباطی پارت و هیرکانیه و پیرامون آن دانست.
آمل در زمان اشکانیان نیز معمور و آبادان بود که آن را همو مینامیدند. فرهاد یکم پادشاه اشکانی، با مردم آمل به جنگ پرداخت و از آنجا که جنگ با این مردم سخت بود جنگ فرهاد با ماردها چندین سال به دراز کشید و بعد از مدتها آماردها را در منطقهٔ آمل مغلوب کرد و وی گروهی از این قوم را به سرزمین پارت در شمال خراسان کوچ داد و آنان در غرب آمودریا که آن را آمُلِ زَم نیز میخوانند ساکن شدند. در عهد ساسانیان فرمانروایان طبرستان عنوان اسپهبد داشتند و شهر آمل از عمران و آبادانی برخوردار بود و مرکز ایالت مهم طبرستان بودهاست. شهرطی مراحل تکوین خود از زیرساختها و عناصری چون ارگ حکومتی، محلات، آتشکده و بازار برخوردار گردید. در این الگوی استقرار قصر و عمارت حکومتی در موضع مکانی برتر با حصاری به دور آن قرار داشتهاست. بخشهای ورای آن نیز شبستان یا سواد یا حومه را در بر میگرفته که مامن سکونت قشر اشراف مردم عادی بودهاست. هرودوت در کتاب تواریخ در توضیح عایدات داریوش از ممالک و اقوام زیر نفوذ، از اقوام تیبارینها، ماکروینها، موزیکانها و مارد یا آمردها نام بردهاست. در زمان ساسانیان شهر آمل از عمران و آبادانی برخوردار بود و مرکز ایالت مهم طبرستان بودهاست. بهطور کلی بر اساس اسناد و مدارک تاریخی، تکوین شهر به زمان ساسانی بر میگردد. شهر طی مراحل تکوین خود از زیر ساختها و عناصری چون ارگ حکومتی، محلات، آتشکده و بازار برخوردار بود.
مردمان آمل در جنگهای مختلفی شرکت کردند. در کتابخانه دانش عمومی آمدهاست که کنستانتین چهارم در ۶۸۶ میلادی (سده هفتم) دوازده هزار از مردیها را، که قبیلهای جنگجو و ایرانی نژاد بودند که در بخشهای شمالی دریای خزر میزیستند، برای سد و جلوگیری تاختنهای مسلمانان به سرزمین لبنان کوچانید.
در نبرد گوگمل، داریوش با تمام خانواده و نجبای ایرانی، جنگ آوران هندی، کاری، آناپاست و تیراندازان ماردی «آمارد» نیز گرداگردش صف بسته بودند.
شهر آمل در سال ۱۴۰ هجری قمری توسط اعراب مسلمان تسخیر شد. این دوره مصادف با به قدرت رسیدن علویان میباشد و شهر آمل به عنوان مرکز طبرستان مورد توجه قرار گرفت. مرکزیت سیاسی، موقعیت سوق الجیشی و مجاورت شهر با گذرگاههای بین منطقهای، رشد و توسعه شهر را در ابعادی اجتماعی رقم زد.علویان طبرستان گروهی از بزرگان اولاد علی ابن ابیطالب به نام ائمه علوی بایزیدی در قرن دوم هجری در طبرستان قیام کردند. حسن بن زید ملقب به داعی کبیر در سال ۲۵۰ هجری در ناحیه طبرستان ظهور کرد و عده بسیاری از افراد ناراضی و دستنشاندگان خلیفه طاهریان او را تقویت کردند. وی به دعوت و نشر آئین تشیع زیدی پرداخت. داعی کبیر پس از رسیدن به حکومت طبرستان، پایتخت خود را از ساری که جایگاه طاهریان بود به آمل منتقل کرد تا به حامیان و هوادارانش نزدیکتر باشد. مرکز حکومت آنان معمولاً آمل بود و انقراض آنان به دست آل زیار و سامانیان صورت گرفت.ناصرالحق اطروش در سال ۳۰۱ هجری قمری اقدام به دعوت مردم برای قیام کرد. وی امیر طبرستان که ابو العباس صعلوک بود را شکست داد و بر طبرستان تسلط یافت. این زمان بود که علمهای سفید که نشانه علویان و شیعیان بود در همه طبرستان و دیلم و جرجان بر پا گردید. وی ۱۲ سال در آمل حکومت کرد و دین اسلام اثنیعشری را رونق بخشید. پس از برافتادن مغول مرعشیان در مازندران ظهور کردند. در سال ۷۶۰ هجری قمری میر قوام الدین مرعشی، حکومت مرعشیان را تأسیس کرد. قیام مرعشیان از آمل آغاز شد. مرعشیان پس از کسب قدرت در اندک مدتی تمام سرزمینها و نواحی اطراف مازنداران را تصرف کردند و قلمرو خود را از استرآباد تا قزوین گسترش دادند. آمل در قرن پنجم هجری، در عصر صدارت خواجه نظام الملک طوسی در دولت سلجوقیان، همپای فرهنگ شهرهای بزرگ آن روزگار جهان اسلام دارای مدرسهٔ معتبر نظامیه شد. دو قرن پیش از آن محمد بن جریر طبری، مفسر و مورخ نامدار در این شهر متولد شد. شهر آمل اولین شهری بود که بعد از اسلام به زنان حق رای و امور سیاسی داد. در عصر صفوی آمل رونق فراوان گرفت و حکام صفویه به مازندران دلبستگی خاص داشتند. شاه عباس که به آمل علاقه زیاد داشت به دستور او جاده کنار رودخانه هراز، آباد شد و در طول راه برای توقف چهارپایان و افراد کاروانسرا ایجاد کردند. جاده شوسهای که ساری و گرگان را به آمل وصل میکرد، در زمان او احداث شد.
ابن فریغون در سفرنامه خود این شهر را نیکوترین و جامعترین و آبادترین و پرآبترین و پر علمترین شهر سرزمین پارسیگویان شرح دادهاست:
آمل شهریست عظیم و زیبا و پرآب و بزرگترین مرکز علمی پارسیان و بزرگترین قلمرو حکومتی طبرستان است و او شهری است با خندقهای فراوان و مقر ملوک آریاییها در طبرستان و جای بازرگانانست و خواسته بسیار است و اندر وی علمای هر علمی بسیارند و افضل عرفاً و آبهای روان است و از وی جامعه کتان و برنج و دستار حنین و فرش و چوب شمشاد و حصیر طبری و طلا که به همه جای جهان جای دگر نبود و از وی ترنج و نارنج خیزد و گلیم سپید و گلیم دیلمی زربافت گوناگون و کمیخته خیزد و از ی آلات چوبین خیزد و چون کفشه و شانه و شانه نیام و ترازو و خانه و کاسه و از طلاهایش داغگین.
ابن حوقل در کتاب صوره الارض در مورد آمل این زمان مینویسد:
آمل بزرگترین شهر طبرستان و در قرن چهارم هجری قمری حاکم نشین طبرستان بودهاست. آمل از قزوین بزرگتر است و دارای بنا و عمارات در هم آمیخته و از نواحی دیگر قدیمی تر و بزرگسال تر است.
ژوبر سفیر اعزامی ناپلئون بدربار فتحعلی شاه قاجار از آمل دیدن کرده و مطالبی دربارهٔ رودخانه هراز و تمرکز کارگاههای ذوب آهن در کرانههای آن در کتاب خود ذکر کردهاست:
خیلی کارگر آهنکار در آمل بچشم میخورد، در پیرامون قلمرو آنجاست که معدنهای مازندران را استخراج میکنند. بیشتر کورهها و کارگاههای آهنگری در قلمرو نور و بر روی رود هراز و شعبههایش گردهم آمدهاند، میبینیم که این محصولات بهیچوجه کافی برای نیازمندیهای ایران و بینالنهرین نیست، روسها کمبود آنراپر میکنند، با این همه آهنهای مازندران را به بغداد، موصل و تا دمشق میبرند. من نمیدانم که اینکار برای آنست که جنس آهن آنجا برای برخی کارها مناسبتر است یا آنکه بهای آن ازمال اروپا ارزانتر تمام میشود، با اینکه اینهمه راه میان آنجا و دریای خزر است یک بازرگان یمن گفت که او هرکنتال را تقریبأ شصت فرانک در موصل میفروشد. آمل از زلزله و طغیانهای رودخانه هراز صدمات بسیار دیده، آمل شهری باشکوه است، چهاردروازه دارد هرچند دری وجود ندارد. درآمل و سایر نواحی استان مازندران تاکنون تحقیقات باستانشناسی بسیار کم صورت گرفته معهذا از کاوشهای گذشته آثاری از مدنیت شکوفان این منطقه بدست آمدهاست، سفال نقاشی شده متعلق بدوره سامانی در نواحی غربی ایران و بیشتر در آمل و ایالت مازندارن پیدا شدهاست، تزیینات چند رنگ آنها شامل شکل پرندگان و برگ و نوشته بخط کوفی و شکل ترنجی مدور در وسط به ظروف زیبای ارغوانی و قرمز و سبز زیتونی است.
آمل در زمان افشاریه و زندیه دچار تحول دیگری شد و بر اساس موقعیت خود به عنوان شهری برای تجارت و ساخت و ساز ادوات جنگی بود. به واسطه موقعیت شهر در آمل توپ خانهها بنا نهاده شد و مراکز داد و ستد از پیش بیشتر شد. این شهر در طول تاریخ بارها مورد تهاجم اقوام گوناگون قرار گرفته که آخرین حمله از سوی قوم مشایی که از بازماندگان و نوادگان چنگیزخان بودند صورت پذیرفته و در جنگ سیاه بیشه این قوم شکست سختی از اقوام بومی ساکن آمل خورده و فرمانده آنها به نام نوشین به دست مازیار کشته شده و این قوم به محلی در دامنه دماوند با نام فعلی مشا تبعید گشتند.
پس از یک دوره رکود و فترت تا اواخر دوره قاجار، شهر شاهد گامهایی چند در جهت احیای خود بودهاست در این دوره خندقهای اطراف شهر را خشک کردند. ایجاد عمارت شهرداری کاخ چایخوران، تأسیس دبیرستان امام فعلی، اداره اقتصاد و دارای، ایجاد انبار برنج برای صادرات آن به نقاط دیگر کشور، احداث مغازههای جدید در بیرون بازار، از جمله اقدامات این دوره میباشد. جیمز فریزر که در سال ۱۲۳۸ به عنوان بازرگان و دانشمند وارد ایران شد در سفرنامه خود مینویسد:
آمل به راستی شهری عالی و وسیع بود. سکنه شهر مردمانی آبرومند و محترم بودند.
تزریق عملکردهای جدید شهر، آن را از تحرکی چند برخوردار میسازد و این تحرک در بعد کالبدی با توسعههای جدید به دور شهر قدیم تشدید گردید. الگوی تقلیدی مداخله کالبدی در تهران، از این پس با حضور حیات انتشاری، دامنگیر شهرهای دیگر از جمله آمل نیز میگردد. شکل این مداخله با ایجاد فعالیتهای مستقیم در محور مهدیه و انقلاب در ضلع جنوبی بازار شهر و احداث خیابانهای چاکسر تحقق یافت و این در حالی است که هسته اولیه شهر، علیرغم چنین مداخلاتی در محیط خود و استقرار عناصر جدید تزریق شده به تدریج انسجام کالبدی خود را با بافتهای مجاورش کاهش داد.
در زمان رضا شاه پهلوی اول بروز جنگ جهانی اول تحولات زیادی در مازندران رخ داد. رضا شاه با فروش نفت ایران با پیاده کردن طرحهای مختلف از جمله طرحهای عمرانی در مازندران رونقی تازه به این منطقه بخشید. وی در آمل ادارات جدید، مدارس، پل و مراکز درمانی جدیدی ایجاد نمود. در این دوره انجمن طبرستان برای مقابله با روسها و انگلیسیها تأسیس شد. در زمان محمدرضا شاه پهلوی دوم در جهت سهولت جریان روابط کالایی وابسته، مداخلات کالبدی بیشتری در بافت صورت گرفت. در این دوره نیز مداخلات تحقق یافته در دوره قبل با احداث خیابان طالب آملی در ضلع غربی محدوده شهر قدیم و تعریض آن در سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ تکمیل و انقطاع کالبدی بافت با مجموعههای جدید پیرامونی را موجب شد. در دوره جمهوری اسلامی نیز شهر با شکل فعلی خود رو به گسترش رفت و بزرگراهها و خیابانهای متعددی ساخته شد و همچنین ساختمان ادارات زیادی نوسازی شد و در بخش شهرسازی نیز زیباسازی و ایجاد فضای سبز و نظم شهری رونق گرفت.
جوناس هنوی که در زمان نادر شاه به ایران آمده بود و از آمل دیدن کرد در مورد این شهر نوشت:
آمل شهرت و اعتبار خود را کمی از دست داده بود ولی به واسطه کانهای سنگ آهن فراوان به فرمان نادر آنجا را مهمترین مرکز ریختهگری و ذوب آهن نمود و در آنجا گلوله توپ و تفنگ و نعل اسب تهیه میشد و حتی تصمیم گرفته شد که نیروی دریایی ایران را در آمل بسازند.
در بین شهرهای کشور ایران، شهر آمل در در دوران انقلاب ۱۳۵۷ ایران به عنوان شهری که حکومت مردمی دارد شهرت پیدا کرده بود.
علمای مازندران و آمل نیز در دوران جنبش مشروطه نقش فراوانی داشتند و همچنین آمل در سال ۱۳۶۰ دچار واقعهای شد. این واقعه که به اختصار قیام آمل نامیده میشود، به مبارزه مسلحانه حدود صد نفر از گروهی مائوئیست به نام اتحادیه کمونیستهای ایران علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در شهر و جنگلهای اطراف شهر آمل در شمال ایران اشاره دارد. پس از این واقعه روحالله خمینی تنها نام شهر آمل را در وصیتنامه سیاسی الهی خود آورد و نوشت:
باید از مردم آمل تشکر کنیم.
در طول تاریخ به خصوص در دهه اخیر کاوشهای زیادی بر روی تپهها و منطقههای مختلف از جمله تپه قلعه کش و روستای بلیران صورت گرفتهاست. همچنین کاوشهای جدیدی در شهر قدیم آمل در سال ۱۳۹۴ در حال انجام گرفتن است. در این کاوشها به دست آمدهاست که آمل اولین کانون ذوب آهن ایران بودهاست. در اولین کاوشها آثاری همچون پیکره حیوانی، ابزار سنگی، ظروف خاکستری و همینطور یک تدفین انسانی، ظرف خاکستری و یک دستبند نقرهای از دوران و عصر برنز، مسسنگی و آهن به دست آمد. در کاوشهای بلیران نیز موجودیت انسان پارینه سنگی فوقانی حدود ۳۵ هزار سال پیش که به ساخت ابزار سنگها و شکار حیوانات میپرداخته نمایان شد. در کاوشهایی که در سال ۱۳۸۶ توسط باستان شناسان فرانسوی صورت گرفت، قدمتی بیش از ۳۶ هزار سال برای بلیران تخمین زده شد.
شهر آمل واقع در جلگه مازندران و طرفین رود هراز با ارتفاع ۷۶ متر از سطح دریا در ۵۲ درجه و ۲۱ دقیقه طول شرقی و ۲۶ درجه و ۲۵ دقیقه عرض شمالی و در فاصله ۷۰ کیلومتری غرب ساری، مرکز استان هجده کیلومتری جنوب دریای خزر، و شش کیلومتری شمال دامنه کوه البرز و ۱۸۰ کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد.
ارتفاعات آمل را پوشش گیاهی جنگلی تشکیل داده و انواع رستنیها در این منطقه میرویند. درختان اوجا، توسکا، بلوط، افرا، ازگیل، زرشک، گیاه صنعتی گون، گیاهان خاکشیر، گل ختمی، کاسنی، گل گاوزبان، بمبارمنگ که کاربرد دارویی دارند و پوشش گیاهی در این شهر به فراوانی برای چرای دام موجود است.
وجود سلسله جبال البرزدر جنوب سواحل دریای مازندران در شمال این شهر صعود تودههای مرطوب بر دامنههای پرشیب کوههای ساحلی را سبب شده و سرد شدن این هوا تا نقطه شبنم یا پایینتر آن، تشکیل سیستمهای ابری و متعاقباً وقوع بارندگیهای شدید در منطقه را موجب میگردد. متوسط بارندگی در بخش جنگلی آمل ایستگاه تحقیقات برنج ۸۱۷ میلیمتر میباشد.
آمل دارای رودهای مختلفی است. رودخانه هراز از مرکز شهر آمل عبور میکند.
شهر آمل از نظر تقسیمات اقلیمی جزو اقلیم معتدل و مرطوب میباشد. آب و هوای آمل معتدل و مرطوب بوده و بیشترین درجهٔ حرارت در تابستانها ۳۶ درجه بالای صفر و کمترین درجهٔ حرارت در زمستانها ۱- درجه سانتی گراد زیر صفر است و میزان متوسط بارش سالیانه شهرستان آمل ۷۵۰ میلیمتر برآورد شدهاست.
با توجه به اینکه شهر آمل در دشت جلگهای واقع شدهاست اختلاف دمای شبانهروزی و به موازات آن اختلاف دمای فصلی و همچنین سالیانه بسیار کم است.
۷۵ درصد مازندران روی گسل زلزله قرار دارند. از این رو آمل نیز به دلیل وجود خط مستقیم روی گسل چند زلزله بیش از ۴ ریشتری را تجربه کردهاست. در مجموع شهرستان آمل بر روی سه گسل کوه، جلگه و بایجان واقع شدهاست.
تمام ساکنان مازندران از نسل و نژاد این دو طایفه بزرگ میباشند. بهطوریکه از نوشتههای تاریخی استنباط میشود که ما قبل آریایی مارد یا مازد چندین سال قبل از میلاد مسیح بر بخشهایی از این ناحیه با قدرت حکومت میکردند و باج به پادشاهان ایران نمیدادند. آماردها در اولین ورود خود به آمل آمدهاند. مردم آمل بهطور عمده مازندرانی میباشند. البته بعضی از بزرگان بهائی و علویان از کشورهای خارجه در این شهر زندگی میکنند. بر اساس آزمایشها و تحقیقات مؤسسه ماکس پلانک برای ژنتیک مولکولی آلمان مشخص شد، مردمان مازندران از دیرباز اصیلترین مردمان ساکن سرزمین ایران بودهاند. همچنین تجزیه و تحلیل ام دی اس به صورت شفاف نشان داد که گیلانیها و مازندرانیها بسیار نزدیک به مردمان جنوب قفقاز هستند. در هسته داخل شهر نیز مردمان شهر آمل در طایفههای مختلف قرار میگیرند.
بعد از اسلام زبان و خط پهلوی در مازندران بیشتر از سایر مناطق ایران متداول بودهاست. زبان طبرستانی کمتر از زبانهای دیگر تحت تأثیر زبانهای بیگانه قرار گرفتهاست. زبان مردم آمل طبری (مازنی) میباشد.
قوم آمارد از مردمان آسیانینژاد بودند که پیش از کوچ آریاییها به سرزمین ایران در آمل زندگی میکردند. نام شهر آمل دگرگونشده همان نام آمارد است. آماردها قومی نیرومند و جنگجو بودهاند و ناحیه فعلی آمل را به عنوان مرکز خود انتخاب نموده و نام خود را برنهادند و بعدها واژه آماردها به سبب کثرت تلفظ به آملد، آمرد و آمل بدل شد. آمل از شهرهای طایفهای ایران است که دارای طوایف مختلف میباشد.استرابون دربارهٔ قومهای ساکن مازندران مینویسد: قبیلههایی که در کناره دریای کاسپین هیرکانیان، آماردها، آناریها، کادوسها، آلبانیها و کاسیان بودند.
مردمان این منطقه در روزگار هوشنگ پیشدادی به تناوب دارای آیینهای ژروانی، مغانی، مهری و زرتشتی بودند. ولایات شمالی ایران، محتملاٌ در دوره اشکانی یا ساسانی، زرتشتی شدند. وجود آتشکدهها در استان مازندران مبین این حقیقت است. حدود قرن دوم هجری قمری مردم مازندران به دین اسلام گرویدند. در حال حاضر اسلام دین نخست شهر محسوب میشود و آمل به عنوان اولین مرکز حکومت مذهب شیعه دوازده امامی بودهاست.
آمل و مازندران دارای تقویم مستقل هستند که آن تقویم تبری است. علاوه بر ماههای رسمی از ماه تبری استفاده میکنند که در زمان یزدگرد آغاز شدهاست.
آمل از دیرباز به دلیل وجود فرهیختگان و پیشینیان با سابقه دارای مراسمهای محلی و ملی است. آمل از فرهنگ و تمدن بسیار کهن و اصیل برخوردار است و به دلیل داشتن این تمدن باستانی و دیرینه مراسمهای باستانی و به دلیل علاقه به دین و مذهب مراسم مذهبی بس با شکوهی در این دیار کهن برگزار میگردد، پس از گرویدن مردم آن به اسلام، برخی از مراسم باستانی بسته به فرهنگ مردمان مختلف مازندرانی با آداب اسلامی درآمیخته و بنابراین شیوه اجرای آن در هر روستا با روستای دیگر متفاوت است.
از دیگر مراسم میتوان به خرج دادان امام حسین، سفره ابوالفضل، شبنشینیها، مراسم دندان سری، ولیمه و مراسم بین شهری اشاره کرد.
آمل هرساله میزبان جشنوارههای ملی و استانی است. جشنواره فرهنگی هنری تیتی، جشنواره مطبوعات مازندران، جشنواره برنج هرساله در این شهر برگزار میشود. چهل و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم رشد به همراه شش شهر استان مازندران در آمل با نمایش ۱۱۰ فیلم در سال ۱۳۹۳ برگزار شد. برای اولین بار نیز جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به میزبانی و محوریت یک شهر به غیر از تهران در سال ۱۳۹۵ به میزبانی آمل برگزار شد. جشنواره بینالمللی فیلم یاس سال ۱۳۹۳ نیز به محوریت و میزبانی آمل در استان مازندران برگزار گردید. یک دوره جشنواره اقوام ایرانی نیز به میزبانی شهر آمل برپا شد. همچنین ششمین جشنواره بینالمللی فیلم سبز ایران به محوریت آمل در ۱۴ شهرستان استان مازندران برگزار گردید.
جشن تیرگان، روز ملی دماوند و ۱۴ آبان روز ملی مازندران نیز مرتبط با شهر آمل است که مراسمات این جشن با عنوان روز ملی قله دماوند همه ساله در اطراف شهر آمل و مراسم روز ملی مازندران در شهر آمل برگزار میشود. همچنین روز ۶ بهمن نیز در تقویم ایران به عنوان روز ملی ثبت شدهاست.
از جمله از مهمترین مشاهیر و افراد مطرح آمل میتوان به اشخاص زیر اشاره کرد:
آمل بارها در طول تاریخ بر اثر زمینلرزه آسیب جدی دیده و بارها در اثر حملههای سلجوقیان، مغولان، عثمانی، اشغال آمل توسط سه سلسله کهن و مغولان و سه سلسلهای که به کلی آمل را مخروب کردهاند. دچار خرابیهای شدیدی شدهاست. آمل از شهرهای باستانی ایران با طبیعت بکر شمال است که بیشترین جاذبههای مازندران را به خود اختصاص دادهاست که هر ساله میلیونها گردشگر خارجی و ایرانی از این جاذبهها دیدن میکنند. مهمترین جاذبهها و بناهای تاریخی، طبیعی، علمی تحقیقاتی و ورزشی شهر آمل عبارت اند از: