6.9K
قائمشهر ( تلفظ ) از پرجمعیتترین و بزرگترین شهرهای استان مازندران و شمال ایران و مرکز شهرستان قائمشهر میباشد که در ناحیهٔ البرز مرکزی قرار گرفته و ...
قائمشهر ( تلفظ ) از پرجمعیتترین و بزرگترین شهرهای استان مازندران و شمال ایران و مرکز شهرستان قائمشهر میباشد که در ناحیهٔ البرز مرکزی قرار گرفته و در گذشته (قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ایران) آن را شاهی مینامیدند.
این شهر به دلیل قرار گرفتن در مسیر جاده فیروزکوه دارای اهمیت ارتباطی است.
مناطق شهری علیآباد متشکل از: هفت محلهٔ کوچکسرا، کتیسر، آببندانسر، حسنآباد، سیدمحله، بربریمحله و مجاور محله (شامل: ترکمحله و کبریتمحله) و روستاهای اطراف بود که در شهریور سال ۱۳۱۴ ه.ش به موجب تصویبنامه هیئت وزیران، نام علیآباد به شاهی مبدل گردید، در سال ۱۳۵۷ و در جریان انقلاب ۱۳۵۷ ایران به قائمشهر تغییر نام پیدا کرد، شهرستان قائمشهر از سمت شمال و شمال غرب به شهرستان جویبار و دریای مازندران (دریای خزر)، از سمت جنوب به شهرستان سوادکوه، از سمت غرب به شهرستان بابل و از سمت شرق به شهرستان ساری محدود است. در گذشته شهرستان فیروزکوه و بخشهایی از شهمیرزاد، تا سال ۱۳۵۹ شهرستان سوادکوه و تا سال ۱۳۷۶ شهرستان جویبار و تا سال ۱۳۹۱ شهرستان سیمرغ، بخشهایی از قائم شهر بوده که به شهرستان تبدیل شدند، شهر قائم شهر پرجمعیت بوده و جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ نزدیک به ۲۰۴٬۹۵۳ نفر است. بیشتر ساکنان شهر مسلمان و شیعه دوازده امامی هستند. شهرستان قائمشهر در ۳۶ درجه و ۲۸ دقیقه عرض شمالی تا ۵۲ درجه و ۵۳ دقیقه طول شرقی واقع شدهاست. قائمشهر به عنوان یکی از قطبهای ورزش و قطب تولید مرکبات در ایران شناخته میشود. قائمشهر همواره یکی از قطبهای صنعت در ایران و خاورمیانه و از مهاجر پذیرترین شهرهای ایران بودهاست.
از نامهای قدیمیتر به عشقآباد و قصرشیرین اشاره شدهاست.
چمنو :همچنین چمنو که از دو جزء «چمن» و «او» (آب در زبان تبری) تشکیل شدهاست و به ناحیهای اطلاق میشد که دارای چمن و آب یا چمنزارهای با طراوت بود. در تاریخهای تبرستان نوشتهاند که در سده ۶ هجری قمری، رودی از چمنو میگذشت که پل آن را اسپهبد نصیرالدوله رستم شاه غازی باوندی (۵۳۶ تا ۴۶۰ هجری) پادشاه تبرستان به هزینه شخصی خود تعمیر نمود تا آب آن به هرز نرود. ابن اسفندیار نیز در تاریخ طبرستان به دفعات از چمنو یاد کردهاست. اکنون محلهای به نام جمنان در قائم شهر وجود دارد.
شاهی: در دههٔ اول ۱۳۰۰ به فرمان رضاشاه؛ زادگاهش، شهر جدید شاهی بنا شد و علیآباد به شاهی تغییر نام یافت.
سپیدرود:
قائم شهر: در بهمن ۵۷ و پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهی به قائمشهر تغییر نام یافت.
جمعیت شهرستان قائمشهر بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ نزدیک به ۳۰۹٬۱۹۹ نفر است، که ۲۱۵٬۲۸۰ نفر در مناطق شهری و ۹۳٬۹۱۹ در نقاط روستایی ساکن هستند این شهرستان در حال حاضر از ۲ شهر قائمشهر و ارطه و ۱ بخش مرکزی تشکیل شدهاست. تراکم جمعیت در آن ۶۹۹ نفر در هر کیلومترمربع است که پرتراکمترین شهرستان در سطح استان مازندران به نسبت وسعتش محسوب میشود. ترکیب جمعیتی شهرستان با توجه به مهاجرپذیر بودن آن شامل اقوام مختلفی از جمله سوادکوهیها، شهمیرزادیها، سمنانیها، گرمساریها و ساکنان بومی است که اغلب آنها ضمن تسلط بر زبان فارسی کشور، به زبان مازندرانی سخن میگویند.
شهرستان قائمشهر برحسب شواهد و قرائن موجود از جمله اماکن مذهبی نظیر امامزاده یوسفرضا یا آرامگاه علامه فقیه شیخ طبرسی از سابقه دیرینه تمدن و فرهنگ قبل از قرن ششم هجری خبر میدهد.
در شهر شاهی هفته یک روز چهارشنبه بازار میشد چون در روزهای چهارشنبه هر هفته در این نقطه بازار میشد و اهالی دهستانهای مجاور امتعه اهالی قراء و قصبات اطراف و حتی کسبه سایر شهرها سکه اجناس و محصولات خود را به بازار مزبور برده به معرض فروش میرساندند، نسبتاً اعتباری حاصل و مرکزیتی پیدا کردهبود.
در زمان خاندان بنی امیه حکومت عرب در جهت کنترل و تسلط بر نواحی جنوبی دریای مازندران اقدام به برقراری ۴۴ پاسگاه نظامی از آستارای کنونی تا استرآباد یا گرگان کنونی کرد که یکی از مهمترین این پاسگاهها قلعهٔ نظامی آرتا بود. این ۴۴ پاسگاه نظامی به «دینه سر» که در واقع معنایش «محافظ» دین است، مشهورند. در قلعهٔ نظامی آرتا فرماندهای به نام بنی عباس با ۳۳۰ سرباز بر نواحی قائم شهر کنونی و ارطه و ساری کنونی حکومت میکرد.
با توجه به وجود تپههای باستانی موجود قائم شهر قدمتی دیرینه و طولانی برخوردار است:
این تاریخ دیرینه را اثبات میکند.
بخشی از سفرنامه دلاواله دربارهٔ مازندران: سیاح ایتالیایی از راه کویر و فیروزکوه (علیآباد) به مازندران رفت در سفر به مازندران هم از خصوصیات ظاهری و اخلاقی مردم این دیار از سرزمین ایران اظهار نظر کرده و هم دربارهٔ آب و هوای منطقه و همچنین دربارهٔ دلایل توجه خاص شاه به این مناطق نگاشتهاست. دلاواله در این باره تأکید میکند: "زنان و مردان مازندرانی دارای چشم و ابروی سیاه و موهای مشکی هستند و بخصوص زنان در نظر من زیبا جلوه میکنند و بر عکس زنهای مسلمان دیگر هیچوقت چهره خود را نمیپوشانند و از حرف زدن با مردان امتناعی ندارند و مانند مردان این دیار در برخورد بسیار مودب و مهربان هستند و همگی مردم مازندران دوست دارند خانه خود را در اختیار مهمان قرار دهند و در قبیال او با کمال ادب و رافت رفتار کنند و من در هیچ جای دیگر دنیا ندیدهام مردم دهات آنقدر دارای تمدن و آداب و رسوم پسندیده باشند و ملاحظه کردم ایالت هیرکانیا که به قول قدما باید عاری از تمدن و جایگاه پلنگان وحشی باشد زیباترین نقطه ایست که تا به حال در آسیا دیدهام و مردم آن متمدنترین و باادبترین مردمی هستند که ممکن است در دنیا وجود داشته باشند، دلاواله دربارهٔ علل توجه مخصوص شاه عباس به فرح آباد و مازندران یادآوری میکند: "شاه عباس از عشق به آبادانی و زیبایی مملکت که میتوان گفت در وجودش نهفتهاست و دقیقهای از این کار غافل نیست، و علاقه مخصوصی که به ایالت مازندران دارد زیرا مادرش اهل منطقه بوده و خودش نیز همیشه میگوید خون مازندرانی در رگهایش جریان دارد."
دلاواله در ادامه میافزاید از دیگر دلایل توجه شاه عباس به مازندران این است که از نظر عدم دسترسی دشمن به آن یکی از مستحکمترین نقاط ایران است. چرا که از شمال محدود به دریا و از جنوب سراسر اطراف آن را کوهستانهای مرتفع و صعب العبور پوشاندهاست. هیچیک از حکمرانان ایرانی مانند شاه عباس به فکر آبادانی منطقه نبودهاند و او فرح آباد را مرکز مازندران برگزیده و در آن ساختمانها و قصور متعدد ساختهاست و حتی برای آبادانی آن جمعیتهایی از سایر نقاط به آنجا کوچاندهاست و این مسئله باعث رونق کار هنرهای دستی و کشاورزی در سراسر منطقه شدهاست.
در نخستین سفرنامه ناصرالدینشاه به مازندران درباره قائمشهر سخن گفته شده:
اول از رودخانهٔ اوتیجان گذشتیم آب صاف همواری دارد ممرش پهن سنگ ریزهای سفید قعرش نمایان بسیار مطبوع بود این رودخانه نیز داخل تالار میشود. اسب در میان رودخانه راندم خیلی با صفا بود پس از عبور از رودخانه سوار کالسکه شدم با عینالملک صحبت میداشتم در این بین میرزا اسمعیلخان بندپئی آمد قدری با او صحبت داشتم از راه لاریجان آمده بود از صعوبت راه تعریف میکرد. سیم تلگراف در این منزل پاره شده بود گفتم زود بسازند. بعد از آن راه سنگستان شد سوار اسب شدم از رودخانه دیگر گذشتیم که پل یک چشمه داشت از بناهای شاه عباس رحمتالله مسمّی به پل بشل است. عباسقلیخان لاریجانی آمد قدری با او صحبت شد صد سوار خوب همراه داشت. زمین امروز هم صحرا هم کوههای کوچک هم جنگل کوتاه تک تک درخت توت ابریشم درخت گردو بسیار است. طرف دست راست دهات سروکلا، متنکلاً، هیوکلاده که جزء علیآباد است. بالای تپه متنکلاً به ناهار افتادیم بسیار جای خوبی است. امروز کوه دماوند و کّل کوههای برفدار لاریجان و نوا و کجور - نور همه پیداست بسیار بسیار با صفاست. از این تپّه ده واسکس پیداست خانههای سفالی تکتک درختهای مرکبات جنگل خیلی خوب و با صفا مینمود. از متنکلاً رفتم لیون پسرهای عبّاسخان بیگلربیگی آمدند به قدر ده نفر بودند. صبح در دم سراپرده محمّد مهدیخان برادر علیرضا خان آمد امروز سرکردهای نوکر اشرف و توابع آمدند قرقاول بسیاری آوردند از اینجا به علیآباد رسیدیم جلگه[ای] دارد چمن است. امامزادهٔ یوسفرضا آنجا واقع است خوب ساختهاند سردری مطبوع داشت یک سرو بلندی در صحنش رسته بود. کیاکلا به دو فرسخ فاصله طرف دست چپ علیآباد است. شیخطبرسی هم در طرف دست چپ علیآباد است به فاصلهٔ دو فرسخ. عبّاسقلیخان میگفت قرقاول بسیاری دارد محمدرحیم خان واو مرخّص شده رفتند شکار آنجا. چهار پنج ساعت به غروب مانده وارد منزل شدیم کاغذهای اسلامبول که وزیر خارجه فرستاده بود خواندم. هوا امروز بسیار گرم بود. محمدرحیم خان [و] عبّاسقلیخان که شکار رفته بودند آمدند چند قرقاول آوردند. شتران بنه که آمدند موجب تعجّب اهل مازندران بود. شب را شغال بسیار فریاد کرد. شب را قرق[۱۶] شد به هر حال خوش گذشت.
روز شنبه پنجم ماه ذیالحجه صبح هوا صاف و باد تند خنکی میآمد. آقاسلمانخان رخت سواری و شمشیر مرصّع را آورد لباس پوشیدم اسب کبود ایلخانیفارس را یراق مرصّع زده سوار شدم. با عینالملک صحبت میداشتم راه همه خیابان بود بعضی جا آباد بعضی جا خراب. دو طرف راه جنگل کمی داشت باقی جنگل را تراشیده دهات آباد نموده گندم و شالی میکارند. زن و مرد بسیاری در سر خیابان به تماشا آمده بودند. طرف دست راست محال ارطی است که جزء علیآباد است جمعیّت و آبادی زیادی داشت که در سر راه ایستاده بودند. طرف دست چپ محال نوکنده کاه تیولی حاجی ملکزادهاست جمعیّت زیادی از آنجا آمده بودند به استقبال اما خود دهات پیدا نبود علم شیر خالصه تیول حاجی شریف خان آن سمت نوکنده کاه است. شرف داراب کلای خالصه آن طرف دست چپ است قدری در خیابان کالسکه نشستم راه بد شد سوار گشتم. میان جنگل طرف دست چپ به ناهار افتادیم. تیمور میرزا، عینالملک [و] سایر پیشخدمتان بودند. پس از صرف ناهار سوار شده راندیم. قدری از خیابان را طی نمودیم خبر آوردند در جلو راه خیابان خراب است؛ راه دیگری از میان زراعت ساخته بودند از آنجا رفتیم، سوارهای نظام با بیرق و لباس خوب در جلو بودند. از ده ماه فروجک گذشتیم.
در سفرنامه رضاشاه به علیآباد آمدهاست:
صبح زود پس از قدری گردش در حوالی “شیرگاه“ به طرف “علیآباد“ راندیم. راه در سطح دشت امتداد دارد. تقریباً دیگر پست و بلندی مهمی پیش نمیآید. از اینجا، نواحی گرمسیر “مازندران“ شروع میشود. به کلی با قسمت کوهستان که طی کردیم اختلاف دارد، اما جنگل در زمین مسطح هم قطع نمیشود، فقط در مزارع دستی جنگل را بریدهاند، و زمین را قلم و پنبه و برنج کاشتهاند. در حدود مزارع از بقایای جنگل نمایان است، که مثل دیواری، قطعات کشت و زرع را از یکدیگر جدا میسازد.
“علیآباد“ مطابق مثل مشهور، نسبت به دهاتی که دیده بودیم، شهر محسوب میشود. این نقطه که در سر سهراه “شیرگاه“ و “ساری“ و “بارفروش“ واقع گردیده، بازار “علیآباد“ است، و آبادی نسبتاً مهمی دارد. روزهای چهارشنبه اینجا بازار عمومی میشود. یکی از ملاکین اخیراً مهمانخانه مفصلی بنا گذارده که هرچند تمام نیست، ولی پس از دایر شدن موجب آسایش مسافرین خواهد بود.
در “علیآباد“ توقف نکردیم، یکسر به “کیاکلا“ که از جمله دهات حاصلخیز این حدود است، رهسپار گردیدیم، زیرا در آنجا وسائل آسایش و توقف بیشتر فراهم است.
از “علیآباد“ تا “کیاکلا“ سه فرسخ راه است. جاده شوسه نیست، ولی قبلاً امر داده بودم که برای هدایت اتومبیلها در کنار راههای روستائی، در فاصلههای مختلف نی نصب کنند که همراهان راه را گم نکنند و بهزحمت دچار نشوند. معهذا راه را با منتهای زحمت عبور کردیم. باتلاق و آب و پست و بلندی زیاد است. غالباً اتومبیلها را با دست میکشیدند و میبردند. دو دستگاه اتومبیل در بین راه ماند، که قادر بر حرکت دادن آنها نشدند، متجاوز از سه ساعت طول کشید تا این سه فرسنگ راه را طی کردیم.
یک نواختی زمین، موانع جنگل، رطوبت و گرمی هوا از یکطرف، پشه و باتلاق و عفونت بعضی قسمتها از طرف دیگر، تمام دشت “مازندران“ را غیرقابل توقف میکند.
هرچند از حیث هوا و آب و چشمانداز، در صفحات صحرائی “مازندران“، جای قابل تمجیدی دیده نمیشود، اما از لحاظ زراعت و تجارت یکی از برومندترین و حاصلخیزترین و نافعترین اراضی ایران بهشمار میرود. برکت خاک، نزدیکی به دریا، رودخانههای قوی، و سایر عوامل ترقی و توسعه موجود است. در “کیاکلا“ امر دادم دواخانهای دایر نمودهاند. مریضخانه کوچکی هم نظر دارم اینجا بسازم. چنانکه در اول این سفرنامه اشاره کردم، “مازندران“ خانه من، و مسقطالرأس من است. من وظیفه شخصی خود میدانم که به عمران و آبادی این نقطه توجه مخصوص نمایم.
قبل از ظهر به قریه “کیاکلا“ رسیدیم. امروز نوبت بازار در این ده بود.
مرسوم است که هر روزی در یکی از نقاط، که نسبتاً مرکزیت داشته باشد، بازار عمومی تشکیل میشود. روزهای یکشنبه در “کیاکلا“، و روزهای چهارشنبه در “علیآباد“ بازار دایر میگردد.
از نقاط مختلف اشخاصی که اجناس فروختنی داشته باشند، به آن محل آورده عرضه میکنند. همچنین مشتریان و تماشاچیان از هر طرف به آنجا روی نهاده، از اجناس بازار، یا از دیدار رفقای خود، استفاده میکنند. فیالحقیقه این یک نوع نمایشگاه یا سوق عکاظ است که فوائد بسیار برای اهالی دارد. هم اجناس آنها بهفروش میرسد، هم با یکدیگر معاشرت میکنند، و هم از صنایع یکدیگر تقلید مینمایند. سابقاً در خیلی از نقاط، این بازار دایر میشده، ولی اکنون جز در چند نقطه باقی نیست.
در فضای جلوی ده جمعی کثیر، از زن و مرد و طفل گردآمده بودند، بعضی در روی زمین اجناس محلی و امتعه خارجی خود را گسترده و مشتریان از هر جانب آن را احاطه کرده بودند. بعضی هم در راه دیده میشدند، که نفت و قند غیره خریداری بهدهات خود مراجعت میکردند. قریه “کیاکلا“ از دهات بزرگ این ناحیه علیآباد است. اخیراً بر حسب دستور من، یک باب کارخانه پنبه پاک کنی در آنجا دایر شدهاست. لدیالورود، قبل از صرف ناهار، رفتم به کارخانه. ساختمان، آلات و ادوات، ماشینهای کارخانه، انبارها، نوع پنبه، ملزومات و اثاثیه کارخانه را تماشا کردم. را که از دایر شدن این مؤسسه در خود احساس کردم، از حد وصف قلم خارج است. اولین دفعه است که دست تمدن جدید، صنعت جدید و ماشین در این ناحیه وارد شدهاست. اولین دفعه است که “مازندران“ قدیم، “مازندران“ تاریخدار، از مدنیت جدید و تکامل جدید و تکامل تدریجی حسن استقبال میکند. اولین دفعه است که “مازندران“ بینظیر، استعداد فطری خود را برای جلب منافع مشروع ظاهر میسازد. اولین دفعه است که “مازندران“ بازار “اروپا“ و دنیا را در نظر گرفته و میخواهد علائم و آثار مثبتی از خود در عرصه گیتی ابراز نماید.
منظره درختهای مرکبات در این ناحیه، لطف مخصوصی دارد. مبالغه نخواهد بود اگر بعضی از آنها را به درختهای گردوی کوچکی تشبیه کنیم که در نقاط ییلاقی به عمل میآید. بوتههای پنبه در این حدود و صحرای “گرگان“ شبیه به هیچیک از نقاط ایران نیست.
چای کاری و اهمیت این زراعت پرمنفعت برمردم این حدود مجهول است، و تازه در “لاهیجان“ شروع کردهاند که این محصول را بکارند. من تصور میکنیم که اغلب نقاط “مازندران“ برای چای کاری خوب است. باید دستور بدهم که مطالعه کاملی در این باب بنمایند. خیال میکنم که رفع احتیاج اهالی را بهوجه خیلی خوب، میتوان از حیث چای نمود. در ضمن اوامری که برای ساختن راههای “مازندران“ دادهام، یکی هم بنای پل آهنین معظمی است بر روی این رودخانه، که کاملاً رشته ارتباط را مستحکم سازد. “بارفروش“ را “بارفروشده“ هم میگفتند. تدریجاً شهر بزرگ تجارتی شدهاست، و سزاوار لقب ده نیست. بیشتر اهمیت این شهر از حسن موقع “مشهدسر“ است، که در امتداد شمالی “کیاکلا“ واقع، و اخیراً براعتبار تجارتی آن افزوده شدهاست. این بندر هم مثل “بندرجز“، قابل ورود کشتیهای بزرگ تا ساحل نیست، و سفاین در مسافت هزار و پانصد ذرع ایستاده، احمال خود را به کرجیها و قایقها تحویل میدهند. صبح دوشنبه نیز در این قریه مانده، تجار و محترمین “بارفروش“ را که آمده بودند، پذیرفتم. دستورهایی راجع به ترویج زراعت پنبه و چای صادر کرده، و بعد از ظهر اجازه حرکت بهطرف “ساری“ دادم.
خیال داشتم که در “کیاکلا“ دوسه شب بمانم. چون هوا قصد بارندگی داشت، نتوانستم به تصمیم خود عمل نمایم، زیرا در صورت بارندگی، عبور از این دو سه فرسخ راه تا “علیآباد“ غیرممکن میگشت، و با علامات نی و نصب چوب هم نمیشد عبور نمود، و مجبور میشدیم مدتی در این قریه بمانیم. لهذا از همان راهی که دیروز آمده بودیم، به “علیآباد“ بازگشتیم.
در “کیاکلا“، چیزی که دقت مرا کاملاً جلب کرد، این بود که از تمام خانههای ده، تنها کوچه و در خانهای که جارو و تمیز شده بود، فقط دو سهخانهای بود که ارامنه در آنجا سکنی داشتند، و از اطفال ده نیز که در کوچهها مشغول بازی بودند، فقط دخترهای کوچک این سه چهار خانواده ارامنه را دیدم که موهای خود را شانه زدهاند.
پل رودخانه “سیاهرود“ فعلاً بد نیست. شاگردان مدارس دهات، که اخیراً تأسیس شده، با پرچمهای سهرنگ در کنار جاده صف کشیده، سرود میخواندند. سرود آنها تقریباً با همان لهجه مازندرانی، خالی از مزه نبود. شاگردها را نوازش کردم. معلمین و مدیرها را هم تشویق کردم که بر مراقبت خود در تربیت شاگردها بیفزایند.
منظره محصلین مدارس، و چهرههای بیگناه آنها، از هر چیز بیشتر مرا متأثر میکند، اما تأثری که پایه آن فقط بر روی شوق و آمال بزرگ گذارده شدهاست، و بالاخره همین نسل است که باید غرور ملی و عرق وطنپرستی، در دیباچه دفاتر زندگی آنها نقش بندد.
“علیآباد“، همین نقطهای که فعلاً اقامت دارم، بهترین و مناسبترین محلی است که باید مرکز “مازندران“ را تشکیل دهد، و این قصبه کثیف و ویران به یک شهر زیبائی مبدل گردد که برای اقامت دائمی هر طبقهای مجاز و ممتاز بماند.
اگر موفق به کشیدن خطآهن ایران شدم که “بحر خزر“ را با “خلیجفارس“ مربوط نماید، یکی از استاسیونهای مهم آن ناچار در همین “علیآباد“ مستقر میشود، و بهترین وسیلهای خواهد شد که عمارت و آبادی و شهرت این نقطه را تأمین نماید.
تمام اراضی و مزارع اطراف و جوانب “علیآباد“ پوشیده شدهاند از محصول پنبه، و برای تأمین تجارت این نقطه، فوراً باید یک کارخانه بزرگ نخریسی در اینجا دایر نمود، که رعایای اینجا منتظر خرید این و آن نشده، بلافاصله بتوانند مقدمات زحمت و زراعت خود را به یک نتیجه قابل انتظاری تبدیل نمایند، و راه ثروت و تمول را بروی خود بگشایند.
سرانجام شاهی در سال ۱۳۰۸ به همراه چند شهر در مازندران مثل مشهد سر(بابلسر) تبرآباد (محمودآباد) دهنو (نوشهر) و سخت سر(رامسر) به فرمان رضاشاه؛ زادگاهش، شهر جدید شاهی بنا شد و علیآباد به شاهی تغییر نام یافت.
این کارخانجات جهت تولید خود دارای استانداردهای ملی کشور، استاندارد بینالمللی IMS شاملISO 9001:2008، ISO14001:2005 و OHSAS18001:2005 بوده و موفق به اخذ جایزه کیفیت بر اساس مدل EFQM شدهاست.
در حاضر از قدمت فراوانی برخوردار و از بزرگترین کارخانجات نساجی خاورمیانهاست. کلنگ احداث این کارخانه در سال ۱۳۰۷ به زمینخورد و در سال ۱۳۰۹ در زمینی به مساحت ۶۶۳۳ متر مربع به مدت یکسال احداث گردید، کارخانه بیشتر به منظور تهیه پارچههای لباس سربازان شروع به کار نموده و به مرور زمان تولیدات آن متنوع گردید. در سال ۱۳۱۵ اقدام به توسعه کارخانه گردیده شد و قسمت تهیه پنبه بهداشتی (هیدروفیل) احداث گردید، و همچنین تیم فوتبال این کارخانه با نام باشگاه فوتبال نساجی مازندران از قدیمیترین تیمهای ایران و ریشه در قلبهای هر مازندرانی ورزش دوست دارد.
فهرست آثار باستانی ملی ثبتشده واقع در شهرستان قائمشهر:
تبدیل شدن ساختمان سابق شهرداری قائمشهر به موزه
به گفته محسن باستانی، رئیس اداره میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری شهرستان قائمشهر، به منظور حفظ آثار ملی به همت این اداره و همکاری و مساعدت فرماندار و شهرداری قائمشهر، ساختمان قدیمی شهرداری به عنوان یازدهمین موزه استان مازندران تجهیز و بازسازی میشود. این موزه دارای بخشهای مردمشناسی، کتابخانه و باستانشناسی است که تاکنون ۴۰ درصد این ساختمان مرمت و نوسازی شدهاست. گفتنی است، ساختمان قدیمی شهرداری قائمشهر که قدمت آن به سال ۱۳۰۵ هجری شمسی (دوره پهلوی اول) برمیگردد در سال ۱۳۵۶ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شدهاست.
با توجه به سوابق موجود بنای اولیه این شهر در دوران قاجاریه با نام علیآباد نهاده شد که شامل قریهای با واحدهای تجاری و مسکونی در حوالی میدان طالقانی امروزی و محلههایی در اطراف و روستاهای بزرگ نظیر چمنو (جمنان فعلی، که در حال حاضر بخشی از خود شهر میباشد) قادیکلای بزرگ و کوچکسرا در حاشیه بودهاست که بعد از انقراض دوران قاجاریه و آغاز حکومت رضا خانی به لحاظ موقعیت خاص منطقهای (محل عبور کاروانهای تجارتی و زیارتی از استانهای همجوار مانند تهران، گیلان و خراسان).
امروز به عنوان یک شهرستان استراتژیک جغرافیایی که ارتباط تهران بزرگ را با شمال و شمالشرقی از دو مسیر متفاوت جاده فیروزکوه و جاده هراز مرتبط میسازد دارای اهمیت ویژه میباشد. گفته میشود سالانه پنج میلیون مسافر از محور جاده فیروزکوه به قائم شهر تردد میکنند و از بندر بابلسر به مرز دریایی متصل میباشد. از نظر آب و هوایی و جغرافیایی: مدیترانهای و معتدل خزری تابستان شرجی و نواحی جنوبی زمستانهای نسبتاً سرد و پر بارش میباشد. واز مرکز استان ۲۰ کیلومتر فاصله داشته و ۱۸۰ کیلومتری شمال تهران بین دریای خزر و رشته کوههای البرز واقع شده
شهر قائمشهر به دلیل قرار گرفتن میان کوه و دریا، آب و هوای معتدل و مرطوب دارد و میزان بارش زیاد باران و رطوبت بالا و قسمتهای جنوبی شهرستان به دلیل دارا بودن پوشش کوهپایهای و ارتفاع زیاد آب و هوای سردتر و کوهستانی و زمستانهای بارانی و برفی دارد.
آمار سالیانه ایستگاههای سینوپتیک اداره کل هواشناسی استان مازندران در سال ۱۳۸۷
فاصله این شهرستان تا تهران ۲۳۷، تا ساری ۲۱ و تا بابل ۱۵ کیلومتر است. راههای آسفالته این شهر از شهرستان فیروزکوه به مرکز کشور یکی از پرترددترین مسیرهای اصلی بهشمار میرود و همچنین از آمل به تهران متصل است.
خیابانهای اصلی این شهرستان به دلیل اینکه هرکدام به یکی از شهرستانهای همجوار بابل، ساری، تهران و جویبار منتهی میشوند، در میان عامه مردم به نام این شهرستانها شهرت یافتهاند که این امر خود انتقادهایی را نیز به همراه داشتهاست.
خیابان ساری بلندترین خیابان شمال ایران و از صنعتیترین خیابانهای خاورمیانه میباشد.
راهآهن سراسری در شمال وارد این شهر شده و سپس تا گرگان ادامه مییابد. اولین خط راهآهن نوین ایران در دوران رضا شاه پهلوی از شاهی (قائم شهر کنونی) تا بندر شاه (بندر ترکمن امروزی) کشیده گشت، پس از اتمام ساخت پل گردن در ساری اولین قطار در مهرماه ۱۳۰۸ به دستور رضا شاه پهلوی عازم بندر ترکمن گردید.
پس از آن همزمان با احداث راهآهن خوزستان، کارها در رشته کوههای البرز آغاز گردید، کارگران مازندرانی و ترک و… در کنار سایرین و مهندسین و پیمانکاران به ویژه آلمانیها، کار ساخت تونلها و پلها را پیگیری کردند.
به ترتیب حروف الفبا: بهشتیمحله، بربری محله، تازهآباد (اسلامآباد یا جوکیمحله)، تُرک محله، جمنان، چمازکتی، حسنآباد، سیاه کلاً، سیدمحله، شانزدهمتری دوم، شهدا محله، صفیآباد، فردوس محله، فرهنگ شهر، قائممحله، قائمیه، کارگر محله، کفشگرکلا، کوچکسرا، لیلاباد، مجاور محله، مطهریمحله و …
کوچکسرا: از محلههای قدیمی و سنتی شهر میباشد که دربارهاش آمدهاست: به بازار علیآباد و معصومزاده که یوسف رضا باشد رسیدیم که پایتخت علیآباد است. از این بازار بلا ۵۷ وارد شدیم و در عمارت ماشین خانه که پنبه را از تخم جدا «کوشک سرا» فاصله به میکنند ۵۸ در اتاقهای خوب منزل کردیم. پذیرایی و ضیافت ایالت و همراهان به عهده ابوالقاسم خان سعید حضور حاکم بلوک علیآباد است که از خانوادههای قدیم است. شیرینی و تقدیمات و تشریفات خوبی فراهم آورده بود. سلسله نسب مشارٌالیه از این قرار است: ابوالقاسم خان سعید حضور علیآبادی پسر میرزا جعفر، این میرزا علینقی آقا مستوفی سرکار است، ابن میرزا تقی آقای صاحب دیوان وزیر در اندرون فتحعلی شاه، ابن میرزا زکی بزرگ، ابن میرزا علینقی بزرگ، ابن حاجی میرزا بیع، ابن حاجی ابوالحسن. معروف به مشهدبان است ۵۹ حاجی ابوالحسن مشهد بان جد اعلای این طایفه به واسطه انقلابات و حوادث خراسان و تاخت و تاز ترکمان یا افغان از مشهد مهاجرت و با تمول بسیار و جواهر اندوخته بیشمار به خط مستقیم به این سرزمین آمده میل کردهاست که در اینجا زندگانی کند، بعضی دهات و املاک علیآباد را خر یده این صفحات را آباد کردهاست، چون از مشهد رضا (ع به اینجا آمده، به مشهد بان معروف شدهاست. اولاد و احفاد او همه محترم بوده، غالب اینها به رتبه وزارت رسیده، بعضی از ایشان در دفتر مالیه از مستوفیان عظام بودهاند و من با بعضی از آنها در دفتر دوستی و خلطه داشتم. «ملالی» وی شاعری توانا بود و در قصیده مهارت به سزایی داشت. در ابتدا متخلص به» بود و پس از ورود به دربار ملقب به صاحب دیوان ادبیات دوره قاجار معروف بهاست. دیوان اشعارش که دارای حدود شش هزار بیت است در «صاحب علیآبادی دوران حیاتش چاپ شدهاست. وی سرانجام در ۱۲۶۵ در گذشت. در دهات علیآباد «کوشک سرا» دویست خانوار است.
ترک محله: یکی دیگر از محلههای قدیمی که هنوزم در بعضی مناطق میتوان بافت قدیم و سنتی بعضی خانهها را در آن دید. برج جدید شهرداری قائم شهر در ورودی ترک محله قرار داشته، مسجد بزرگ آذربایجانیها نیز در این محله جای دارد.
اسلامآباد یا جوکیمحله: در دوران تیمور گورکانی عدهای از مردم شمال هندوستان که غالباً سیه چرده بوده و از ایلیات بودند به ایران مهاجرت کردند و در سراسر ایران پخش شدند که عده کمی از آنان امروزه در مازندران و قائم شهر ماندهاند. آنها امروزه در گوشهای از شهر که اصطلاحاً به آن جوگی محله میگویند زندگی میکنند و بعضاً اخلال در شهر و زندگی مردم دارند و این محله صورت خوشی در بین اهالی شهر ندارد.
اشتغال مردم شهر بیشتر در امر صنایع ماشینی است. کارخانجات نساجی مازندران از بزرگترین کارخانجات نساجی خاورمیانه میباشد و نهتنها اهالی شهر بلکه از شهرها و استانهای همجوار نیز در این سه کارخانه مشغول بودهاند که متأسفانه امروزه رونق سابق را ندارد، از این جهت از قائمشهر به عنوان شهر کارگری یاد میکنند، گونیبافی، کنسرو سازی، فرش بافی، دستمال بافی و پنبه پاککنی و همچنین سه شهرک صنعتی در این شهر وجود دارد.
«غلام حسین افضلالملک» از مورخین کشور حدود ۱۰۰ سال پیش که به قائمشهر آمد در آثار نگاشته شده خود از کارخانه پنبه پاککنی این شهر یاد کرد.
این کارخانه روزانه ۴/۵تن خمیر کاغذ، ۵۰کارتن ۴۲عددی دستمال کاغذی ۲۰برگی، ۵۰کارتن ۴۲عددی دستمال کاغذی ۳۰۰برگی، ۱۰تن دستمال لوله و ۱۷۰کارتن ۲۰تایی پوشک را تولید و به بازار عرضه میکند.
این طرح طی دو فاز در محل فعلی دپوی زباله قائمشهر در حال ساخت است.
وی اعتبار فاز نخست این طرح را ۸ میلیارد ریال عنوان کرد و افزود:
برای فاز دوم این طرح ۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال اعتبار در نظر گرفته شدهاست.
گران اوریمی با اظهار این که عملیات اجرایی کارخانه کمپوست قائمشهر از محل اعتبارات عمرانی در سال ۱۳۸۷ آغاز شد، گفت:
مساحت این کارخانه ۲۷ هزار متر مربع است و ظرفیت پذیریش روزانه ۵۰۰ تن زباله را دارد.
سید عیسی هاشمی، معاون عمرانی استاندار مازندران، پیش از ظهر ۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ در همایش مدیریت صحیح پسماند و صیانت از محیط زیست که در سازمان جهاد کشاورزی مازندران برگزار شد، زمان بهرهبرداری از این واحد صنعتی را ۶ ماه آینده اعلام کرد.
وضعیت شاخصهای مخابراتی مدیریت مخابرات قائمشهر (تا پایان سال ۱۳۸۹)
، جاده نظامی، روستای افرا
با توجه به اوضاع طبیعی شهرستان قائمشهر، بارش و رطوبت جهت ایجاد پوشش گیاهی فراهم است. البته پوشش گیاهی در تمام نقاط آن یکسان نیست زیرا تا ارتفاع ۲۰۰۰ متری که نفوذ رطوبت دریای خزر از بین رفته یا به کمترین مقدار میرسد، از تراکم جنگل بسیار کم میشود و به مرور به جای جنگل، مراتع جایگزین میشود.
در شهرستان قائمشهر فصل خشک بهطور کامل وجود ندارد. قائمشهر واقع در یک جلگه به نام خودش، جلگه قائمشهر است. شروع جنگل قائمشهر از کوه پایههای البرز شمالی است که دارای حداکثر بارندگی است و میزان گسترش جنگل در گذشته به طرف دشت بیشتر بودهاست که به مرور به منظور تهیه اراضی مزروعی، درختان جنگل کاملاً بریده شدهاند یا به صورت بقایای جنگل مخروبه با درختان پهن برگ دیده میشوند. بهطور کلی جنگلها در حاشیه جنوبی قائمشهر دارای تراکم بیشتری است و انواع درختان مانند راش، ممرز، توسکا و کلهر ملج انجیلی و… را میتوان دید.
گونههای اصلی جانوری منطقهمرال، شوکا، پلنگ، سیاهگوش، گربه وحشی ،خرس قهوهای، شغال، گراز، روباه معمولی، تشی، رودک، جوجه تیغی، سنجابک، درختی، قرقاول، کبوتر جنگلی، ابیا، عقاب، کرکس، قرقی، توکای گلوسیاه، توکای پشت بلوطی، مار آبی، و لوس مار و… هستند.
سد زمزم (برنجستانک): سد زمزم سدی از نوع خاکی با هسته رسی واقع در قائمشهر، روستای برنجستانک میباشد. طول این سد ۲۴۲ متر، عرض آن ۱۰ متر و ارتفاعش از کف پی ۳۲ متر بوده و حجم آن ۹٫۰۰۰٫۰۰۰ متر مکعب میباشد. این سد به منظور ذخیرهسازی آب و استفاده از آن در مواقع کمآبی برای تأمین آب در ۱۱۲۰ هکتار از اراضی کشاورزی و شالیزارهای پاییندست سد، احداث گردیدهاست.
این سد در منطقهای بین شهر شیرگاه و قائم شهر واقع شدهاست.
قائم شهر یکی از معدود شهرهای استان میباشد که دو رودخانه تلار و سیاهرود را در غرب و شرق خود جای داده که وجود این دو رودخانه جلوه زیبایی به بافت شهری دادهاست.
رودخانههای تلار و سیاهرود از ارتفاعات کوههای شهرستان سوادکوه و قائم شهر، در جنوب شهرستان قائمشهر سرچشمه گرفته و پس از مشروب کردن شهرهای سواد کوه، سیاهرود از شرق و تلار از غرب قائمشهر گذشته و به دریای مازندران میریزند.
از جمله رودخانههای منطقهای این شهر، به رودخانه سید رود در روستای طارسیکلاً و رودخانه هتکه روستای حاجیکلاً صنم بزرگترین و پرآبترین رودخانه روستا میباشد که از رودخانه بزرگ تلار سرچشمه میگیرد. این رودخانه قسمت عظیمی از آب شالیکاران روستای صنم حاجیکلا را فراهم مینماید. در ادامه این رودخانه قسمتی از آن در آببندان بزرگ روستا میریزد و بخش اعظم آن دوباره پس از طی مسیر و آبیاری روستای ملکخیل و دیگر روستاها دوباره به رودخانه تلار میپیوندد و به دریا میریزد؛ که نقش بسزایی در کشاورزی منطقه ایفا میکند نیز میتوان اشاره کرد.
رودخانه سیاهرود از نقطهای به طول جغرافیایی ۵۳درجه و ۲۸دقیقه شرقی و عرض۳۶درجه و ۲۷دقیقه شمالی و ارتفاع ۲۶۰ متری شرق روستای پرچینک واقع در ارتفاعات بین قائمشهر و ساری در استان مازندران سرچشمه گرفته پس از گذشت از داخل شهر قائمشهر و شرق شهرستان جویبار مستقلاً به دریای خزر میریزد. این سرشاخه دارای حوزهای بارانگیر میباشد و در مواقع بارندگی با سیلاب نسبتاً زیاد همراهاست.
سیاهرود نام خود را از سیاهی و ناپاکی نگرفتهاست بلکه سایه تاج پوشش بهمتنیده درختان بلوط بلند مازو (Quercus castaneifolia) که همچون چتری سبز آن را در بر میگرفت سبب شد که نام آن را سیاهرود (به مازندرانی: سیو رود) نهند. چنانچه از برخی نوشتهها بر میآید در زمانهای دور سیاهرود یکی از زیستگاههای ماهی قزلآلا بودهاست. (قزلآلا بیواندیکاتور آب سالم و آشامیدنی است). و همچنین ماهی اورنج که در حال منقرض شدن میباشد. رودی پرآب و پاک که در مسیر خود آبندانهایی را سیراب مینمود و مورد استفاده تفریحی نیز قرار میگرفت، اما امروزه عوامل انسانی همچون سد بیولوژیک فرایندهای طبیعی این اکوسیستم را مختل نمودهاست.
در ارتفاعات بالا دست و سرچشمه رودخانه چشمهسارهای بکر دیده میشوند. در ارتفاعات رودخانه کم عمق، شفاف، پرپیچ و خم با بستری قلوه سنگی بوده با میزان اکسیژن محلول (Do) بالا که امکان زیست موجودات آبزی اکسیژن دوستی نظیر خرچنگ آبی، مار آبی و قورباغهها و ماهیان رودخانهای را دادهاست. هر چه به نواحی دشتی نزدیکتر میشویم با ورود عوامل انسانی نظیر انواع آلایندههای شهری و صنعتی، کیفیت فیزیکوشیمیایی آب دچار تغییر شده و به دنبال آن تنوع و پراکنش میکرو و ماکرو ارگانیسمهای آبی را تحت تأثیر قرار دادهاست.
پارک ساحلی رودخانه سیاهرود و کمپینگ اسکان مسافران و زمین ورزشی واقع در کمربندی قائم شهر-پرچیکلا در حاشیه رودخانه قرار دارد؛ که بزودی در این مکان بازار بزرگ ماهی فروشان احداث میگردد.
مشخصات سر شاخه سیاهرود